مهدی مقیمنژاد در کتاب «عکاسی و نظریه» درباره سازوکار روایت در یک تصویر میگوید:
«در نگاه اول باید گفت که شکلگیری روایت از اساس با توالی زمانی امکانپذیر میشود: ایجاد ارتباط میان دست کم دو لحظه از زمان. در گام بعد، این سیر زمانی با منطق طرح یا داستان نیز همراه خواهد شد. بدین معنا که یک روایت در هر شرایطی یک بستار است. از جایی شروع میشود و در جایی خاتمه میپذیرد. در شکل کلاسیک این سیر روایی، حرکت از آغاز به میانه و پایان است و در شکلهای تجربی این منطق میتواند به گونههای مختلف شکسته شود، اما روایت هرگز از محدوده و مرزها و از آغاز و انجام بینیاز نیست.»
از هزاران سال پیش هر آنچه ما، تحت عناوین مختلف از خودمان یا اجدادمان میدانیم، هر آنچیزی که به آن افتخار میکنیم، یا هر آن چیزی که با آن خودمان را معرفی میکنیم، دستاورد روایتهاست. دستاورد داستانهایی است که ما از پدربزرگها و مادربزرگهایمان شنیدهایم یا در کتابها و اسطورهها خواندهایم. روایتهایی که به مرور زمان هویت ما را شکل دادهاند و برای ما مفاهیمی همچون تاریخ، تصویر اجتماعی، حافظه جمعی و حتی محدودهای متمایز از سایر انسانها تحت عنوان سرزمین را ساختهاند.

اما این روایتها خود به خودی و خودساخته نیستند. در طول تاریخ، افراد بسیاری تلاش کردند تا روایتها را منطبق با دیدگاه خود پیش ببرند. مثلا بخش بزرگی از تاریخ کشور ما مبتنی بر روایتهای هرودوت، تاریخ نگار یونان باستان است که از قضا میانه خوبی هم با ایرانیان نداشته و تاریخ نوشتههایش درباره ایران اغراق شده، شخصی و حتی ناقص است.
روایتها اما در طول زمان و با تکامل انسانها، مدیومهایی جدیدتر برای خودشان پیدا کردند. مثلا همان تاریخ نوشتههای کسالتآور هرودوت که احتمالا به سختی دانشجویان دکترای تاریخ در کتابخانهها میخوانند، حالا تبدیل به «فیلم سینمایی ۳۰۰» شده که میلیونها نفر در جهان به تماشای آن مینشینند و به واسطه این تماشا تعاریفشان از خود و افراد حاضر در آن روایت (در آن فیلم به طور ویژه ایرانیان) را تغییر/شکل میدهند.
اما روایت کردن محدود به کتاب و فیلم نیست و در دنیای امروز اشکال مختلفی را می توان یافت که روایتها به جذابترین و کارآمدترین حالت ممکن در میان انسانها جریان دارند. موزه ملی قطر، یکی از این مثال هاست؛ جایی که فرایند ساخت هویت برای یکی از کوچکترین کشورهای دنیا جریان دارد.
رز صحرایی: معماری خارجی به مثابه چکیده یک فرهنگ
قطر کشور کوچکی است. ساختمان کنونی موزه ملی قطر نیز در شهر دوحه پایتخت این کشور واقع شده است. این موزه روز ۲۸ ام مارچ سال ۲۰۱۹ رسما به روی عموم مردم بازگشایی و جایگزین ساختمان قبلیای شد که در سال ۱۹۷۵ ساخته شده بود. طراحی این سازه شگفتانگیز به عهده ژان نوول (JeanNouvel) معمار سرشناس فرانسوی بوده و این هنرمند رز صحرایی را که یکی از نمادهای اصلی کشور قطر است، به عنوان منبع الهام طراحی این ساختمان انتخاب کرده است.

رز صحرایی در اصل به سنگهایی گفته میشود که در منطقه خلیج فارس در اثر رسوب نمک و مواد معدنی در نقاط کم عمق آب تشکیل شده و سر از آب بیرون آوردهاند. دقیقا همان حسی که مشاهده ساختمان موزه ملی قطر از دور در ذهن شما تداعی میکند. یک رز صحرایی بزرگ که از دل خاک بیرون آمده، یا به عبارت دیگر مردمانی که در اقلیمی سخت به زندگی و بقای خود ادامه دادهاند و حالا قامت کشیدهاند.
طراحی دیوارههای سازه به گونهای است که علاوه بر جلوگیری از تابش شدید آفتاب به درون مجموعه به بازدیدکنندگان اجازه میدهد زیر سایهاش پناه بگیرند و به حرکت موج مانند آن به بالا و پایین نگاه کنند یا قدم زنان به سمت پارک کنار موزه بروند و گیاهان و درختان محلی قطر و داستان چگونگی زندگی و کشت در اقلیم چالشبرانگیز قطر را تماشا کنند.
آغاز، میانه و پایان: روایت درون موزه
موزه ملی قطر از یازده بخش یا نمایشگاه دائمی تشکیل شده که تاریخ، محیط زیست و فرهنگ این کشور را از گذشته تا امروز برای بازدیدکنندگان روایت میکند. زمانی که پا به این سازه مدرن میگذارید، مرحله به مرحله با تاریخ، جغرافیا، زیست بوم، فرهنگ، منابع اقتصادی، فرایند توسعه و نگاهشان به سرمایه انسانی همراه میشوید. روایتی که آغاز، میانه و پایان آن به درستی شکل گرفته و همگی آنها یک سویه مشخص دارند: ساخت هویت.
به بیان ساده تر، چه تعریفی از مفهوم روایت شنیده باشید چه نشیده باشید، وقتی پا به موزه ملی قطر میگذارید، مسیری پیش روی شماست: حرکتی از آغاز تا پایان از آنچه لازم است درباره کشور قطر و هویت مردمانش بدانید و پس از خروج از رز صحرایی بزرگ، از قطر و قطریها به یاد بسپارید.
اشتراک جهانی: مخاطب بیشتر و بیشتر
فارغ از کیفیتِ هویتساز موزه ملی قطر و ویژگیهای آن، نکته قابل توجه در مورد این کشور تلاش مضاعف برای جذب سایر انسانها برای تماشای این سازه و محتوای آن است. سرمایه گذاریهای مختلف و برگزاری رویدادهای بینالمللی بزرگ در کنار استخدام نیروهای خارجی، موزه ملی قطر را به یک فیلم سینمایی تبدیل کرده که دائما تبلیغ می شود و مخاطبهای بیشتر و بیشتری به تماشای آن مینشینند.
موزه ملی قطر یکی از عالیترین اشکال روایت در دنیای امروز است. سازهای که طیف مختلفی از هنر همچون معماری را در کنار پیشرفتهترین نوع تکنولوژی در اختیار گرفته و همه را در راستای روایتی سنجیده، مختصر و درست از آنچه میخواستند دیگران از قطریها بدانند، قرار داده. روایتی جایگزین نام خالی قطر در کتابهای تاریخی.
تصاویر موزه ملی قطر:
برای مطالعه سایر نوشتارهای ما، به صفحه مقالههای قضیه مراجعه کنید.
3 پاسخ
خیلی دلم میخواد از نزدیک ببینمش
بسیار زیباست 💚
خیلی جذاب به نظر می رسه