داریوش مهرجویی یکی از ستونهای موج نوی سینمای ایران بود که با فیلمهایی نظیر «گاو»، «هامون»، «اجارهنشینها» و «لیلا» توانست روایتهای تازهای از زندگی ایرانیان ارائه دهد. فیلمهای او همواره نقدی اجتماعی، فلسفی و فرهنگی بودند که در عین حال، داستانهایی کاملاً انسانی را روایت میکردند. او در آثارش از رئالیسم اجتماعی، سوررئالیسم، اقتباسهای ادبی و نگاه فلسفی استفاده کرد و توانست سبک خاصی را در سینمای ایران پایهگذاری کند. مهرجویی نهتنها فیلمسازی تأثیرگذار بود، بلکه متفکری فرهنگی و اجتماعی نیز به شمار میآمد که در آثارش به بررسی چالشهای فردی و اجتماعی، تغییرات طبقاتی و تحولات فرهنگی ایران پرداخت.

مهرجویی از اولین کارگردانانی بود که ادبیات را به سینما وارد کرد و با اقتباس از آثاری مانند «خانهٔ عروسک» اثر هنریک ایبسن در فیلم «سارا»، «فرنی و زویی» اثر جی. دی. سالینجر در فیلم «پری»، و داستانهای غلامحسین ساعدی در فیلمهایی مانند «گاو» و «آقای هالو»، توانست نشان دهد که چگونه ادبیات و سینما میتوانند در کنار هم روایتی تأثیرگذار و چندلایه بسازند. آثار او نهتنها روایتگر دغدغههای فردی و اجتماعی بودند، بلکه با بهرهگیری از زبان نمادین، استعارههای عمیق و شخصیتپردازیهای دقیق، توانستند ارتباطی گسترده با تماشاگران برقرار کنند.
اگر به سینمای ایران علاقه دارید؛ سری به مقاله «فیلمهای اصغر فرهادی» بزنید!
در این نوشتار از سری مقالههای قضیه، به معرفی کامل فیلم های داریوش مهرجویی خواهیم پرداخت و در کنار آن مختصری از زندگی شخصی و حرفه ای او و سبک آثارش خواهیم گفت.
مختصری از زندگینامه داریوش مهرجویی

داریوش مهرجویی در ۱۷ آذر ۱۳۱۸ در تهران به دنیا آمد. او در خانوادهای از طبقه متوسط پرورش یافت و از کودکی به هنر علاقهمند بود. در نوجوانی به نقاشی و موسیقی روی آورد و نواختن سنتور و پیانو را آموخت.
در ۲۰ سالگی برای تحصیل به آمریکا رفت و در دانشگاه کالیفرنیا، لسآنجلس (UCLA) در رشته فلسفه تحصیل کرد و در سال ۱۳۴۴ فارغالتحصیل شد. در این دوران، علاقهاش به سینما بیشتر شد و بهطور جدی به فیلمسازی پرداخت.
نخستین فیلم بلند او، «الماس ۳۳» (۱۳۴۶)، با وجود هزینههای بالا، موفقیت چندانی کسب نکرد. اما با ساخت فیلم «گاو» (۱۳۴۸)، بر اساس داستانی از غلامحسین ساعدی، تحسین منتقدان را به دست آورد و بهعنوان یکی از پایهگذاران موج نوی سینمای ایران شناخته شد.
پس از انقلاب ۱۳۵۷، مدتی در خارج از کشور زندگی کرد، اما سپس به ایران بازگشت و به فعالیتهای سینمایی ادامه داد. از آثار برجسته او میتوان به «اجارهنشینها» (۱۳۶۵)، «هامون» (۱۳۶۸)، «سارا» (۱۳۷۱)، «لیلا» (۱۳۷۵) و «سنتوری» (۱۳۸۵) اشاره کرد.
مهرجویی در زندگی شخصی دو بار ازدواج کرد؛ همسر اولش فریار جواهریان، معمار و طراح صحنه، و همسر دومش وحیده محمدیفر، نویسنده و فیلمنامهنویس بود. او سه فرزند به نامهای مریم، صفا و مونا دارد.
متأسفانه، در ۲۲ مهر ۱۴۰۲، داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدیفر در منزل شخصیشان در کرج بهطور ناگهانی درگذشتند. این رویداد جامعه هنری ایران را در شوک و اندوه فرو برد.
مهرجویی علاوه بر کارگردانی، در زمینه نویسندگی و ترجمه نیز فعالیت داشت و آثار متعددی را به رشته تحریر درآورد. او با سبک خاص خود و پرداختن به موضوعات اجتماعی و فلسفی، تأثیر عمیقی بر سینمای ایران گذاشت و نامش در تاریخ هنر این سرزمین جاودانه خواهد ماند.
فیلمشناسی داریوش مهرجویی (لیست کامل آثار او)
داریوش مهرجویی، کارگردان برجستهٔ سینمای ایران، آثار متعددی را در کارنامهٔ خود دارد. در ادامه، فهرست کامل فیلمهای مهرجویی را به ترتیب سال تولید ارائه میشود:
۱. الماس ۳۳ (۱۳۴۶)
«الماس ۳۳» اولین فیلم بلند داریوش مهرجویی است که در دورهای ساخته شد که سینمای ایران تحت تأثیر فیلمهای سرگرمکننده و تجاری، معروف به «فیلمفارسی»، بود. این فیلم یک اثر اکشن-جاسوسی است که سعی دارد در قالبی پرهیجان و با الهام از سینمای غربی، داستانی جذاب را روایت کند. قصه درباره مأموری است که برای نجات یک الماس ارزشمند از دست گروهی از تبهکاران وارد عمل میشود. فیلم از نظر ساختاری شباهت زیادی به آثار هالیوودی آن زمان، بهویژه فیلمهای جیمز باند دارد و مهرجویی در آن سعی کرده بود سینمایی پرزرقوبرق و پرتحرک ارائه دهد.

با این حال، «الماس ۳۳» نتوانست در گیشه موفق شود و همچنین مورد انتقاد منتقدان قرار گرفت. مشکل اصلی فیلم، ضعف در فیلمنامه و پرداخت کلیشهای شخصیتها بود که باعث شد اثر نتواند مانند نمونههای خارجی خود تأثیرگذار باشد. تجربه شکست این فیلم باعث شد مهرجویی مسیر فیلمسازی خود را به کلی تغییر دهد و بهجای آثار تجاری، به سمت سینمای اندیشمندانه و اجتماعی حرکت کند.
پس از این تجربه، مهرجویی به این نتیجه رسید که برای ساختن سینمایی جدیتر و ماندگارتر، باید به عمق فرهنگ و جامعه خود رجوع کند. همین امر منجر به ساخت فیلم «گاو» شد که نهتنها مسیر حرفهای او، بلکه سینمای ایران را متحول کرد. در واقع، «الماس ۳۳» را میتوان پلی دانست میان سینمای سطحی رایج آن زمان و موج نوی سینمای ایران که در سالهای بعد شکل گرفت.
۲. گاو (۱۳۴۸)
«گاو» نقطه عطفی در تاریخ سینمای ایران و نخستین فیلم موج نوی سینمای ایران است که مهرجویی را به عنوان یکی از مهمترین فیلمسازان ایرانی تثبیت کرد. فیلم بر اساس داستانی از غلامحسین ساعدی ساخته شد و روایتگر زندگی مش حسن، مردی روستایی است که به گاوش وابستگی عمیقی دارد. پس از مرگ گاو، او دچار توهم میشود و تصور میکند که خودش گاو شده است. داستان فیلم در نگاه اول ساده به نظر میرسد اما در لایههای زیرین خود، نشانههایی از بحران هویت، وابستگیهای سنتی و تأثیرات جامعه بر روان انسان دارد.

مهرجویی در این فیلم از نئورئالیسم ایتالیایی الهام گرفته و با نمایش صحنههای طبیعی، نورپردازیهای ساده و بازیهای باورپذیر، فضایی کاملاً واقعی خلق کرده است. فیلم، نمایشی تلخ از وابستگیهای عاطفی و روانی است که در تقابل با تغییرات ناگهانی، شخصیت اصلی را به فروپاشی میکشاند. بازی عزتالله انتظامی در نقش مش حسن، یکی از نقاط قوت فیلم است که تحسین بسیاری از منتقدان داخلی و بینالمللی را برانگیخت.
این فیلم در جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمد و مورد تحسین جهانی قرار گرفت. همچنین در جشنوارههای مختلفی از جمله جشنواره بینالمللی فیلم لندن و جشنواره فیلم برلین به نمایش گذاشته شد. «گاو» باعث شد موج نوی سینمای ایران به رسمیت شناخته شود و فیلمسازانی چون مسعود کیمیایی، ناصر تقوایی و بهرام بیضایی مسیر جدیدی در سینما دنبال کنند.
۳. آقای هالو (۱۳۴۹)
پس از موفقیت «گاو»، مهرجویی بار دیگر به سراغ غلامحسین ساعدی رفت و فیلم «آقای هالو» را بر اساس یکی از داستانهای او ساخت. این فیلم روایتگر زندگی مردی ساده و روستایی است که برای پیدا کردن همسر ایدهآل خود به تهران سفر میکند اما درگیر فریبکاریهای شهری و کلاهبرداریهای افراد سودجو میشود. این فیلم بهنوعی تضاد میان سنت و مدرنیته را به نمایش میگذارد و نشان میدهد که چگونه ورود به جامعهای پیچیده و بیرحم میتواند فردی معصوم را تحت تأثیر قرار دهد.

«آقای هالو» فیلمی طنز اما تلخ است که در کنار روایت داستانی سرگرمکننده، نقدی جدی بر مدرنیزاسیون ناقص و فرهنگ شهری ارائه میدهد. مهرجویی با استفاده از دیالوگهای کنایهآمیز، فضاسازیهای خاص و شخصیتپردازی دقیق، یکی از ماندگارترین شخصیتهای سینمای ایران را خلق کرد. بازی پرویز فنیزاده در نقش هالو، فوقالعاده است و توانسته شخصیت سادهدل و آسیبپذیر فیلم را به بهترین شکل ممکن ارائه دهد.
این فیلم در جشنواره فیلم شیکاگو مورد تحسین قرار گرفت و در محافل سینمایی ایران نیز بسیار موفق بود. منتقدان معتقد بودند که «آقای هالو» در کنار «گاو»، یکی از فیلمهایی است که نشان میدهد داریوش مهرجویی نهتنها یک داستانپرداز قوی است، بلکه به جامعهشناسی و نقد اجتماعی علاقهای ویژه دارد. این فیلم هنوز هم به عنوان یکی از آثار کلاسیک سینمای ایران شناخته میشود.
۴. پستچی (۱۳۵۱)
«پستچی» یکی دیگر از آثار شاخص مهرجویی است که اقتباسی از نمایشنامه «نامهای ناشناس» نوشته اشتفان زوایگ محسوب میشود. این فیلم در عین حفظ روح کلی داستان اصلی، با حالوهوای ایرانی ساخته شده و به بررسی روابط انسانی، سرخوردگیهای اجتماعی و خیانت پرداخته است. قصه درباره پستچی سادهای است که روزی یکی از نامههای عاشقانهای را که بین زن و مردی رد و بدل شده، باز میکند و پس از خواندن آن، بهشدت تحت تأثیر قرار میگیرد. این دخالت ساده، او را وارد دنیایی پر از پیچیدگیهای اخلاقی و درگیریهای احساسی میکند.

فیلم از نظر ساختاری، نسبت به آثار قبلی مهرجویی، روانشناختیتر و تحلیلیتر است. مهرجویی در این فیلم، از زوایای دوربین خاصی استفاده کرده تا ذهنیت آشفته شخصیت اصلی را نمایش دهد. عزتالله انتظامی در نقش پستچی بازی درخشانی ارائه داده و توانسته شخصیت مردی فروپاشیده را به شکلی ملموس و باورپذیر به تصویر بکشد. موسیقی فیلم نیز نقش مهمی در انتقال احساسات دارد و در ایجاد تنشهای درونی شخصیت کمک شایانی کرده است.
«پستچی» در جشنواره فیلم کارلووی واری جایزه ویژه گرفت و یکی از فیلمهایی بود که توجه منتقدان اروپایی را به سینمای ایران جلب کرد. فیلم همچنین در جشنواره فیلم تهران تحسین شد و از آن به عنوان یکی از آثاری که توانست سینمای هنری ایران را به دنیا معرفی کند، یاد میشود. با وجود اینکه فیلم از نظر گیشه موفقیت زیادی نداشت، اما از نظر منتقدان، یکی از آثار مهم مهرجویی به شمار میرود که نشاندهنده بلوغ سینمایی او در پرداخت شخصیتها و ایجاد موقعیتهای دراماتیک است.
۵. دایره مینا (۱۳۵۳)
«دایره مینا» فیلمی است که بهطور مستقیم به یکی از معضلات اجتماعی آن زمان، یعنی تجارت خون، میپردازد. داستان دربارهٔ علی، جوانی است که برای درمان پدر بیمارش به تهران میآید و بهطور ناخواسته وارد دنیای دلالان خون میشود. این فیلم با نگاهی واقعگرایانه، فساد و بیعدالتی موجود در سیستم بهداشت و درمان را به تصویر میکشد.

مهرجویی در این اثر، با استفاده از سبک نئورئالیسم و بهرهگیری از بازیگران غیرحرفهای، فضایی مستندگونه خلق کرده است. فیلمبرداری در مکانهای واقعی و نمایش جزئیات زندگی طبقات فرودست جامعه، به باورپذیری داستان افزوده است. «دایره مینا» به دلیل محتوای حساس و انتقادیاش، چندین سال توقیف بود و پس از انقلاب ۱۳۵۷ به نمایش درآمد.
این فیلم در جشنوارههای بینالمللی مورد توجه قرار گرفت و تحسین منتقدان را به همراه داشت. «دایره مینا» را میتوان یکی از آثار جسورانهٔ مهرجویی دانست که با پرداختن به موضوعی تابوشکن، نقش مهمی در آگاهیبخشی به جامعه ایفا کرد.
۶. مدرسهای که میرفتیم (۱۳۵۹)
«مدرسهای که میرفتیم» داستان گروهی از دانشآموزان است که با معلم جدیدی روبهرو میشوند و این مواجهه، چالشها و تغییراتی را در زندگی آنها به همراه دارد. فیلم به بررسی سیستم آموزشی و تأثیر آن بر رشد و شکلگیری شخصیت کودکان میپردازد.

مهرجویی در این فیلم، با نگاهی انتقادی، به مسائلی چون روشهای تدریس سنتی، فشارهای روانی بر دانشآموزان و نقش معلمان در تربیت نسل آینده میپردازد. استفاده از بازیگران جوان و ناشناخته، به همراه فضاسازیهای واقعی، به تأثیرگذاری بیشتر فیلم کمک کرده است.
«مدرسهای که میرفتیم» در زمان اکران با استقبال خوبی مواجه شد و توانست توجه منتقدان را به خود جلب کند. این فیلم همچنان به عنوان یکی از آثار مهم در کارنامهٔ مهرجویی و سینمای ایران محسوب میشود که به نقد سیستم آموزشی پرداخته است.
۷. سفر به سرزمین آرتور رمبو (۱۳۶۲)
«سفر به سرزمین آرتور رمبو» فیلمی مستند به کارگردانی داریوش مهرجویی است که در سال ۱۳۶۲ ساخته شد. این مستند درباره آرتور رمبو، شاعر برجسته فرانسوی قرن نوزدهم، است که با سبک خاص و اشعار انقلابیاش تأثیر زیادی بر ادبیات مدرن گذاشت. مهرجویی در این فیلم تلاش کرده است تا با سفری به زادگاه و محل زندگی رمبو، به دنیای فکری و روحی این شاعر سرک بکشد و تأثیر او را بر ادبیات بررسی کند. این فیلم یکی از معدود تجربههای مهرجویی در سینمای مستند است که به علاقه او به ادبیات، فلسفه و هنر اشاره دارد.

مهرجویی در این فیلم، علاوه بر تصاویر مستند از مکانهایی که رمبو در آنها زندگی کرده یا الهام گرفته است، از مصاحبههای مختلف با نویسندگان و منتقدان ادبی نیز استفاده میکند. او با تحلیل شعرها، افکار و سبک زندگی رمبو، تأثیر این شاعر را بر هنر مدرن و همچنین شباهتهایی که میتوان میان تجربههای او و وضعیت روشنفکران در دورههای مختلف یافت، بررسی میکند. این مستند به نوعی بازتاب دغدغههای شخصی خود مهرجویی درباره جایگاه هنر و ادبیات در جهان مدرن است.
«سفر به سرزمین آرتور رمبو» به دلیل موضوع خاص و سبک مستندش، بیشتر مورد توجه علاقهمندان به ادبیات و مستندسازی قرار گرفت تا مخاطبان عام سینما. این فیلم در برخی جشنوارههای سینمایی به نمایش درآمد و به عنوان یکی از آثار خاص و متفاوت مهرجویی در کارنامهاش ثبت شد. هرچند که این فیلم در مقایسه با آثار داستانیاش کمتر مورد توجه قرار گرفته است، اما نشاندهنده علاقه شدید او به ادبیات و نگاه عمیق فلسفی و شاعرانهاش به زندگی است.
۸. اجارهنشینها (۱۳۶۵)
«اجارهنشینها» یکی از برجستهترین آثار داریوش مهرجویی است که در سال ۱۳۶۵ ساخته شد و بهعنوان یکی از موفقترین کمدیهای تاریخ سینمای ایران شناخته میشود. داستان فیلم دربارهٔ ساکنان یک مجتمع مسکونی است که با مشکلات متعددی از جمله خرابی ساختمان و بیتوجهی مالک مواجهاند. این مستأجران که هر کدام نمایندهٔ قشری از جامعه هستند، تصمیم میگیرند با همکاری یکدیگر مشکلات را حل کنند، اما در این مسیر با چالشهای فراوانی روبهرو میشوند.

مهرجویی در این فیلم با استفاده از طنز و کمدی، نقدی تند و تیز بر مسائل اجتماعی و فرهنگی آن زمان ایران ارائه میدهد. او با خلق موقعیتهای کمیک و در عین حال تفکربرانگیز، به مسائلی چون همبستگی اجتماعی، فساد اداری و بیتفاوتی مسئولان میپردازد. بازی درخشان بازیگرانی چون عزتالله انتظامی، اکبر عبدی و حمیده خیرآبادی به فیلم جانی دوباره بخشیده و توانستهاند شخصیتهای متنوع و باورپذیری را به تصویر بکشند.
«اجارهنشینها» در زمان اکران با استقبال بینظیری مواجه شد و به پرفروشترین فیلم سال تبدیل گردید. این فیلم در جشنوارههای مختلف داخلی و بینالمللی مورد تحسین قرار گرفت و جوایزی را نیز از آن خود کرد. منتقدان، «اجارهنشینها» را بهعنوان یکی از بهترین کمدیهای تاریخ سینمای ایران میدانند که با گذشت سالها همچنان تازگی و جذابیت خود را حفظ کرده است.
۹. شیرَک (۱۳۶۶)
«شیرک» فیلمی است به کارگردانی داریوش مهرجویی که در سال ۱۳۶۶ ساخته شد. این فیلم داستان پسر نوجوانی به نام شیرک را روایت میکند که در روستایی زندگی میکند که مورد هجوم گرازها قرار گرفته است. پدر شیرک در مقابله با گرازها کشته شده و دشتبان روستا نیز توان مقابله با آنها را ندارد. شیرک تصمیم میگیرد سگی گلهای را با خرما معاوضه کند تا با کمک آن به جنگ گرازها برود.

این فیلم با فیلمنامهای از کامبوزیا پرتوی و به تهیهکنندگی مسعود کیمیایی ساخته شد و از نظر نوع جهانبینی تفاوتهایی با دیگر آثار مهرجویی دارد. برخلاف بسیاری از فیلمهای مهرجویی که به مضامین فلسفی و اجتماعی میپردازند، «شیرک» داستانی سادهتر و سرراستتر دارد و بیشتر به مسائل بومی و روستایی میپردازد.
«شیرک» در زمان اکران با استقبال متفاوتی مواجه شد. برخی منتقدان آن را اثری ضعیفتر در کارنامه مهرجویی دانستند، در حالی که برخی دیگر از نگاه متفاوت و پرداختن به مسائل بومی آن تقدیر کردند. این فیلم در جشنواره کودک مورد توجه قرار گرفت، اما نتوانست موفقیتهای قبلی مهرجویی را تکرار کند.
۱۰. هامون (۱۳۶۸)
«هامون» یکی از شاخصترین و تحسینشدهترین آثار داریوش مهرجویی است که در سال ۱۳۶۸ ساخته شد و بهعنوان یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران شناخته میشود. داستان فیلم دربارهٔ حمید هامون، روشنفکری است که درگیر بحرانهای شخصی و حرفهای شده و زندگیاش در حال فروپاشی است. او با مشکلاتی در زندگی زناشویی، حرفهای و اعتقادی مواجه است و سعی میکند معنای زندگی و هویت خود را باز یابد.

مهرجویی در این فیلم با نگاهی فلسفی و روانشناختی، به بررسی دغدغههای انسان معاصر میپردازد. او با استفاده از روایت غیرخطی، فلاشبکها و تصاویر سوررئال، ذهن آشفتهٔ شخصیت اصلی را به تصویر میکشد. بازی درخشان خسرو شکیبایی در نقش هامون، یکی از نقاط قوت فیلم است که توانسته پیچیدگیهای شخصیتی این کاراکتر را بهخوبی نشان دهد.
«هامون» در زمان اکران با استقبال گستردهٔ منتقدان و مخاطبان مواجه شد و جوایز متعددی را از آن خود کرد. این فیلم در جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه را برای مهرجویی به ارمغان آورد. همچنین در نظرسنجیهای مختلف، «هامون» بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران انتخاب شده است.
۱۱. بانو (۱۳۷۰)
«بانو» نیز در سال ۱۳۷۰ توسط داریوش مهرجویی ساخته شد، اما به دلیل محتوای جنجالیاش، چندین سال توقیف بود و در نهایت در سال ۱۳۷۷ به نمایش درآمد. داستان فیلم دربارهٔ زنی مرفه به نام بانو است که پس از سفر همسرش، با گروهی از افراد فقیر و بیخانمان مواجه میشود که به خانهٔ او پناه میآورند. این مواجهه، زندگی بانو را دستخوش تغییرات اساسی میکند و او را با واقعیتهای تلخ اجتماعی روبهرو میسازد.

مهرجویی در این فیلم با نگاهی انتقادی، به تفاوتهای طبقاتی و مسائل اجتماعی میپردازد. او با خلق فضایی سوررئال و استفاده از نمادها، تضاد بین زندگی مرفه و فقر را به تصویر میکشد. بازی درخشان بیتا فرهی در نقش بانو و حضور بازیگرانی چون عزتالله انتظامی و فاطمه معتمدآریا، به فیلم عمق و جذابیت بیشتری بخشیده است.
«بانو» پس از اکران، با تحسین منتقدان مواجه شد و در جشنوارههای بینالمللی نیز مورد توجه قرار گرفت. این فیلم در جشنواره فیلم برلین جایزهٔ ویژهٔ هیئت داوران را دریافت کرد و بهعنوان یکی از آثار مهم مهرجویی در کارنامهٔ هنریاش شناخته میشود.
۱۲. سارا (۱۳۷۱)
«سارا» در سال ۱۳۷۱ ساخته شد و یکی از اقتباسهای ادبی موفق داریوش مهرجویی محسوب میشود. این فیلم بر اساس نمایشنامه «خانه عروسک» اثر هنریک ایبسن ساخته شده است و داستان زنی به نام سارا (با بازی نیکی کریمی) را روایت میکند که به طور مخفیانه از یک فرد غریبه پول قرض میگیرد تا برای درمان همسرش، حسام (امین تارخ)، هزینه کند. اما وقتی حقیقت آشکار میشود، حسام نهتنها فداکاری سارا را نمیپذیرد، بلکه او را تحقیر میکند. این موضوع باعث میشود که سارا تصمیم بگیرد خانه و زندگیاش را ترک کند و برای اولین بار در زندگی، به دنبال هویت مستقل خود باشد.

این فیلم، یکی از بهترین آثار مهرجویی در بررسی نقش زنان در جامعه و فشارهای فرهنگی و خانوادگی بر آنها است. مهرجویی با مهارت، فضای درونی و روانی شخصیت سارا را به تصویر میکشد و او را از یک زن مطیع و فداکار، به زنی که برای استقلال خود میجنگد، تبدیل میکند. بازی درخشان نیکی کریمی در نقش سارا، یکی از نقاط قوت فیلم است و او موفق شد برای بازی در این فیلم، جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره سن سباستین را کسب کند. امین تارخ نیز در نقش حسام، مردی که دیدگاه سنتیاش درباره زنان باعث ازهمپاشیدن زندگیاش میشود، بازی قابلتوجهی ارائه داده است.
«سارا» نهتنها از نظر هنری، بلکه از نظر اجتماعی نیز تأثیرگذار بود. این فیلم یکی از اولین آثار ایرانی است که به موضوع استقلال زن و رهایی از محدودیتهای سنتی پرداخته است. این فیلم همچنین در جشنواره فیلم فجر و چندین جشنواره بینالمللی دیگر، از جمله جشنواره فیلم تورنتو، مورد تحسین قرار گرفت. بسیاری از منتقدان، آن را یکی از بهترین اقتباسهای سینمای ایران از ادبیات جهانی میدانند و فیلمی که به خوبی، پیام اصلی نمایشنامه ایبسن را به یک بافت فرهنگی ایرانی منتقل کرده است.
۱۳. پری (۱۳۷۳)
فیلم «پری» مهرجویی اقتباسی از رمان «فرانی و زویی» اثر جی. دی. سالینجر است. داستان دربارهٔ دختری به نام پری است که دانشجوی فلسفه است و پس از خواندن کتابی عرفانی، دچار بحرانهای روحی و معنوی میشود. او در جستجوی معنا و حقیقت، با چالشهای درونی و بیرونی مواجه میشود که زندگی او و خانوادهاش را تحت تأثیر قرار میدهد.

مهرجویی در این فیلم با نگاهی فلسفی و عرفانی، به مسائلی چون جستجوی هویت، معنای زندگی و تعارضات درونی انسان میپردازد. بازی درخشان نیکی کریمی در نقش پری و علی مصفا در نقش برادرش، به همراه دیالوگهای عمیق و تأملبرانگیز، از نقاط قوت فیلم محسوب میشوند. فیلم با فضاسازی خاص و موسیقی متن تأثیرگذار، توانسته است حال و هوای معنوی و فلسفی داستان را بهخوبی منتقل کند.
«پری» در زمان اکران با استقبال منتقدان و مخاطبان مواجه شد و در جشنوارههای مختلف داخلی و بینالمللی مورد تحسین قرار گرفت. این فیلم یکی از آثار مهم مهرجویی است که با پرداختن به موضوعات عمیق انسانی و فلسفی، جایگاه ویژهای در سینمای ایران دارد.
۱۴. لیلا (۱۳۷۵)
داستان فیلم لیلا دربارهٔ زوجی به نامهای لیلا و رضا است که پس از ازدواج متوجه میشوند لیلا قادر به بارداری نیست. فشارهای خانوادهٔ رضا، بهویژه مادرش، برای ازدواج مجدد رضا به منظور داشتن فرزند، زندگی این زوج را دچار بحران میکند. لیلا که در ابتدا مخالف این موضوع است، بهتدریج تحت تأثیر قرار میگیرد و رضایت میدهد، اما این تصمیم تأثیرات عمیقی بر زندگی و روحیهٔ او میگذارد.

مهرجویی در این فیلم با نگاهی واقعگرایانه و حساس، به مسائلی چون فشارهای اجتماعی، نقش سنتها در زندگی فردی و تأثیر آنها بر روابط زناشویی میپردازد. بازی درخشان لیلا حاتمی در نقش لیلا و علی مصفا در نقش رضا، به همراه فیلمنامهٔ قوی و کارگردانی دقیق، از نقاط برجستهٔ این فیلم هستند. فیلم با فضاسازی ساده و در عین حال عمیق، توانسته است احساسات و درگیریهای درونی شخصیتها را بهخوبی به تصویر بکشد.
«لیلا» در زمان اکران با استقبال گستردهٔ منتقدان و مخاطبان مواجه شد و جوایز متعددی را از آن خود کرد. این فیلم در جشنوارهٔ فیلم فجر مورد تحسین قرار گرفت و بهعنوان یکی از آثار ماندگار مهرجویی در سینمای ایران شناخته میشود.
۱۵. درخت گلابی (۱۳۷۶)
«درخت گلابی» فیلمی شاعرانه و نوستالژیک است که در سال ۱۳۷۶ ساخته شد و بر اساس داستانی از گلی ترقی به همین نام اقتباس شده است. داستان فیلم درباره محمود، نویسندهای موفق (با بازی همایون ارشادی)، است که برای نوشتن کتاب جدیدش به باغ خانوادگیشان میرود. در آنجا، با دیدن درخت گلابی خشکشدهای که در کودکیاش در کنار آن خاطرات زیادی داشته، به گذشته سفر میکند و عشق نافرجام خود به دخترعمویش میترا (با بازی گلشیفته فراهانی در اولین نقشآفرینیاش) را به یاد میآورد. این خاطرات، او را درگیر مرور گذشته، از دستدادنها و پشیمانیهایش میکند.

این فیلم با نگاهی شاعرانه و نوستالژیک، مسائل روانشناختی، عشقهای گمشده و تأثیر گذشته بر حال افراد را بررسی میکند. مهرجویی در این فیلم، از روایت غیرخطی استفاده کرده و با تصویرسازی لطیف و شاعرانه، احساسات و خاطرات شخصیت اصلی را به زیبایی به تصویر کشیده است. همچنین، بازی گلشیفته فراهانی در اولین حضور سینماییاش، بسیار مورد توجه قرار گرفت و نشان داد که او استعداد فوقالعادهای برای ایفای نقشهای عمیق و احساسی دارد. همایون ارشادی نیز در نقش محمود، شخصیتی که بین خاطرات گذشته و زندگی حال معلق مانده، بازی درخشانی ارائه داده است. «درخت گلابی» در جشنواره فیلم فجر و جشنواره فیلم کارلووی واری مورد تحسین قرار گرفت و جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی را دریافت کرد. این فیلم، یکی از آثار متفاوت و شخصیتر مهرجویی است که به تأمل درباره گذر زمان، حسرتهای زندگی و تأثیر گذشته بر شخصیت انسانها میپردازد. فیلم، بهخاطر فضای شاعرانهاش، از بسیاری از آثار دیگر مهرجویی متمایز است و یکی از فیلمهایی است که بیشترین تأثیر احساسی را بر مخاطب میگذارد.
۱۶. دختردایی گمشده (۱۳۷۷)
«دختردایی گمشده» یکی از اپیزودهای فیلم «داستانهای جزیره» است که در سال ۱۳۷۷ به کارگردانی داریوش مهرجویی ساخته شد. (در معرفی بعدی که در ادامه خواهید خواند، داستانهای جزیره رو مجزا معرفی میکنیم) این فیلم دختر دایی گمشده داستان دختری به نام مهتاب را روایت میکند که پس از سالها به زادگاهش در جزیرهٔ کیش بازمیگردد و با خاطرات و گذشتهٔ خود مواجه میشود. این بازگشت، او را با چالشهای درونی و بیرونی متعددی روبهرو میکند و سؤالاتی دربارهٔ هویت و تعلق خاطر در او برمیانگیزد.
مهرجویی در این اثر با بهرهگیری از فضای بومی جزیرهٔ کیش و ترکیب آن با داستانی انسانی، به بررسی موضوعاتی چون هویت، گذشته و تأثیر زمان بر انسان میپردازد. فیلم با فضاسازی دقیق و استفاده از مناظر طبیعی جزیره، توانسته است حال و هوای خاصی را به مخاطب منتقل کند. بازیهای قابلتوجه بازیگران و کارگردانی هنرمندانهٔ مهرجویی، از نقاط قوت این فیلم محسوب میشوند. «دختردایی گمشده» در زمان اکران با استقبال منتقدان مواجه شد و در جشنوارههای مختلفی به نمایش درآمد. این فیلم بهعنوان یکی از آثار متفاوت مهرجویی شناخته میشود که با پرداختن به موضوعات انسانی و اجتماعی، جایگاه ویژهای در کارنامهٔ هنری او دارد.
۱۷. داستانهای جزیره (۱۳۷۷)
«داستانهای جزیره» فیلمی است که در سال ۱۳۷۷ با همکاری چند کارگردان از جمله داریوش مهرجویی، رخشان بنی اعتماد و محسن مخملباف ساخته شد. این فیلم شامل چندین اپیزود است که هر کدام داستانی مستقل را روایت میکنند. اپیزود مهرجویی با عنوان «دختردایی گمشده» داستان دختری به نام مهتاب را روایت میکند که پس از سالها به زادگاهش در جزیرهٔ کیش بازمیگردد و با خاطرات و گذشتهٔ خود مواجه میشود.

مهرجویی در این اپیزود با نگاهی انسانی و نوستالژیک، به مسائلی چون هویت، گذشته و تأثیر زمان بر انسان میپردازد. بازی درخشان بازیگران و فضاسازی دقیق، به تأثیرگذاری بیشتر این داستان کمک کرده است. این فیلم بهعنوان یکی از آثار مشترک مهرجویی با دیگر کارگردانان، جایگاه خاصی در کارنامهٔ هنری او دارد.
۱۸. میکس (۱۳۷۸)
«میکس» بهنوعی نگاهی طنزآمیز به پشتصحنهٔ سینما و فرآیند تولید فیلم دارد. داستان دربارهٔ گروهی فیلمساز است که در مراحل پایانی تولید فیلم خود با مشکلات فنی و زمانی مواجه میشوند و تلاش میکنند تا فیلم را بهموقع برای جشنواره آماده کنند. این چالشها، موقعیتهای کمیک و در عین حال تفکربرانگیزی را به وجود میآورد.

مهرجویی در این فیلم با نگاهی خودانتقادی و طنز، به مسائل و مشکلات سینمای ایران میپردازد و چالشهای فیلمسازان را به تصویر میکشد. بازی درخشان بازیگرانی چون عزتالله انتظامی، خسرو شکیبایی و لیلا حاتمی، به فیلم جذابیت بیشتری بخشیده است. فیلم با دیالوگهای هوشمندانه و موقعیتهای کمیک، توانسته است نگاهی تازه به دنیای سینما ارائه دهد. این فیلم بهعنوان یکی از آثار متفاوت مهرجویی شناخته میشود که با نگاهی طنزآمیز و در عین حال عمیق، به دنیای سینما پرداخته است.
۱۹. بمانی (۱۳۸۰)
«بمانی» به مسائل و مشکلات زنان در جامعهٔ ایران میپردازد. داستان فیلم دربارهٔ دختری به نام بمانی است که در یکی از مناطق محروم ایران زندگی میکند و با محدودیتها و فشارهای خانوادگی و اجتماعی مواجه است. او تلاش میکند تا راهی برای رهایی از این وضعیت پیدا کند، اما با چالشهای متعددی روبهرو میشود.

مهرجویی در این فیلم با نگاهی واقعگرایانه و انتقادی، به مسائلی چون سنتهای محدودکننده، نابرابری جنسیتی و فشارهای اجتماعی میپردازد. بازی درخشان بازیگران و فضاسازی دقیق، به تأثیرگذاری بیشتر فیلم کمک کرده است. فیلم با روایت داستانی تلخ و در عین حال انسانی، توانسته است تصویری واقعی از زندگی زنان در مناطق محروم ارائه دهد.
«بمانی» در زمان اکران با واکنشهای متفاوتی مواجه شد و بحثهای زیادی را در محافل سینمایی و اجتماعی برانگیخت. این فیلم بهعنوان یکی از آثار جسورانهٔ مهرجویی شناخته میشود که با پرداختن به موضوعات حساس اجتماعی، تلاش کرده است تا آگاهیبخشی و نقد اجتماعی را در دستور کار خود قرار دهد.
۲۰. مهمان مامان (۱۳۸۲)
«مهمان مامان» یکی از آثار گرم و انسانی داریوش مهرجویی است که در سال ۱۳۸۲ ساخته شد. این فیلم اقتباسی از داستانی به همین نام، نوشتهی هوشنگ مرادی کرمانی است و روایتی از یک خانوادهی فقیر را به تصویر میکشد که ناگهان با آمدن مهمانهای ناخوانده، در موقعیتی سخت قرار میگیرند. فیلم از همان ابتدا مخاطب را به فضای یک خانهی ساده و پر از مهر در یک محلهی قدیمی تهران میبرد، جایی که مادر خانواده، با وجود تمام مشکلات اقتصادی، تلاش میکند عزت و احترام مهمان را حفظ کند. در این میان، همسایهها هم دست به دست هم میدهند تا شرایطی آبرومند برای این پذیرایی فراهم کنند.

مهرجویی در این فیلم با لحنی گرم و صمیمی، همبستگی اجتماعی و مفهوم انساندوستی را به زیبایی به تصویر میکشد. بر خلاف بسیاری از فیلمهای اجتماعی که فقر را در قالبی تلخ و ناامیدکننده نشان میدهند، «مهمان مامان» با وجود پرداختن به مشکلات اقتصادی، پر از امید، مهربانی و شوخطبعی است. روابط بین شخصیتها، بهخصوص تعامل مادر خانواده (با بازی درخشان گلاب آدینه) و دیگر همسایهها، حس همدلی و عشق را در دل فیلم جای داده است. دیالوگهای طبیعی و طنزهای ریز فیلم، تماشاگر را به شدت با قصه همراه میکند و به آن فضایی ملموس و زنده میدهد.
بازیگران فیلم همگی عالی ظاهر شدهاند. گلاب آدینه، حسن پورشیرازی، پارسا پیروزفر، نسرین مقانلو و امین حیایی در این اثر درخشیدند و لحظات عاطفی، کمدی و درام را به بهترین شکل اجرا کردند. فیلم در جشنوارهی فیلم فجر موفق به دریافت چندین جایزه شد، از جمله سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران. «مهمان مامان» نهتنها یکی از آثار برجستهی مهرجویی، بلکه یکی از دوستداشتنیترین و پرمخاطبترین فیلمهای سینمای ایران است که هنوز هم بعد از گذشت سالها، تماشای آن حس نوستالژی، مهربانی و امید را زنده نگه میدارد.
۲۱. سنتوری (۱۳۸۵)
«سنتوری» فیلمی است که در سال ۱۳۸۵ توسط داریوش مهرجویی ساخته شد و داستان زندگی علی، نوازندهٔ چیرهدست سنتور را روایت میکند. علی که در اوج شهرت قرار دارد، به دلیل مشکلات شخصی و اعتیاد، مسیر زندگیاش دچار تغییرات اساسی میشود. فیلم بهطور عمیق به مسائلی چون هنر، شهرت، اعتیاد و تأثیرات آن بر زندگی فردی و اجتماعی میپردازد.

مهرجویی در این اثر با نگاهی واقعگرایانه و انتقادی، چالشهای هنرمندان در مواجهه با شهرت و مشکلات شخصی را به تصویر میکشد. بازی درخشان بهرام رادان در نقش علی و گلشیفته فراهانی در نقش همسرش، به همراه موسیقی تأثیرگذار محسن چاوشی، از نقاط قوت فیلم محسوب میشوند. فیلم با فضاسازی دقیق و روایت روان، توانسته است تأثیرات مخرب اعتیاد و فشارهای اجتماعی را بهخوبی نشان دهد.
«سنتوری» در زمان اکران با استقبال گستردهٔ منتقدان و مخاطبان مواجه شد و جوایز متعددی را از آن خود کرد. با این حال، به دلیل برخی مسائل، فیلم با محدودیتهایی در نمایش عمومی روبهرو شد. این اثر بهعنوان یکی از آثار برجستهٔ مهرجویی در کارنامهٔ هنریاش شناخته میشود که با پرداختن به موضوعات حساس اجتماعی، تأثیر عمیقی بر مخاطبان گذاشته است.
۲۲. فرش و فرشته (۱۳۸۵)
«فرش و فرشته» یکی از آثار مستند-داستانی داریوش مهرجویی است که در سال ۱۳۸۵ ساخته شد. این فیلم بخشی از پروژهی «فرش ایرانی» است، مجموعهای که شامل چند فیلم و مستند از کارگردانان مطرح ایرانی مثل عباس کیارستمی، مجید مجیدی، بهمن فرمانآرا، رخشان بنیاعتماد، رضا میرکریمی و چند تن دیگر است. در این مجموعه، هر فیلمساز، روایت و نگاه خاص خودش را دربارهی فرش ایرانی و جایگاه آن در فرهنگ و هنر ایران ارائه داده است. «فرش و فرشته» نیز در این چارچوب، با دیدگاهی شاعرانه و نمادین، ارتباط میان هنر سنتی فرشبافی و مفاهیم معنوی و انسانی را بررسی میکند.

مهرجویی در این فیلم از ترکیب تصاویر مستند و روایتهای داستانی استفاده کرده تا نشان دهد که چگونه فرش، نهتنها یک شیء تزئینی، بلکه بخشی از هویت فرهنگی و روحی مردم ایران است. فیلم با قاببندیهای زیبا و موسیقی دلنشین، فرایند بافت فرش، زحمت هنرمندان فرشباف و ارتباط این هنر با زندگی روزمره و روحیهی ایرانیان را به تصویر میکشد. این مستند، برخلاف بسیاری از آثار مهرجویی که بر شخصیتپردازی و درام انسانی تمرکز دارند، بهنوعی یک تجربهی بصری و شاعرانه دربارهی هنر اصیل ایرانی است و نشان میدهد که چطور فرش ایرانی، فراتر از یک کالای مصرفی، دارای روح و روایت است.
۲۳. طهران: روزهای آشنایی (۱۳۸۸)
فیلم «طهران: روزهای آشنایی» به کارگردانی داریوش مهرجویی در سال ۱۳۸۸ ساخته شد و بخشی از فیلم دو قسمتی «طهران تهران» است. این فیلم شامل دو اپیزود جداگانه است که یکی از آنها را مهرجویی کارگردانی کرده و دیگری را مهدی کرمپور ساخته است. هدف این پروژه، بازتابی از چهرهی واقعی تهران در ابعاد مختلف بود و هر کارگردان تلاش کرد از زاویهی دید خودش، نگاهی به زندگی مردم این شهر بیندازد. اپیزود مهرجویی با نام «طهران: روزهای آشنایی» با زبانی شاعرانه و اجتماعی، روابط و پیچیدگیهای زندگی در تهران مدرن را روایت میکند.

مهرجویی در این فیلم، تهران را بهعنوان شهری زنده و در حال تغییر نشان میدهد. او به موضوعاتی مثل زندگی روزمرهی مردم، مهاجرت، تغییرات فرهنگی و تقابل سنت و مدرنیته میپردازد و تأثیر این شهر پرهیاهو را بر ساکنانش بررسی میکند. این فیلم برخلاف برخی آثار دیگر مهرجویی، حالوهوایی آرامتر و تأملبرانگیزتر دارد و با استفاده از قاببندیهای زیبا و موسیقی مناسب، حس نوستالژیک و احساسی خاصی به تهران معاصر میدهد. «طهران: روزهای آشنایی» بیشتر از اینکه یک داستان مشخص را روایت کند، تجربهای سینمایی دربارهی زندگی در کلانشهری مثل تهران است که سنتهای قدیمی و سبک زندگی مدرن در آن درگیر تضاد دائمیاند.
۲۴. آسمان محبوب (۱۳۸۹)
«آسمان محبوب» فیلمی است که در سال ۱۳۸۹ توسط داریوش مهرجویی ساخته شد و داستان پزشکی به نام دکتر سروش را روایت میکند که پس از تجربهٔ مرگ و بازگشت به زندگی، دیدگاهش نسبت به جهان و اطرافیان تغییر میکند. او با مسائل معنوی و فلسفی مواجه میشود و سعی میکند معنای جدیدی برای زندگیاش بیابد.

مهرجویی در این فیلم با نگاهی فلسفی و عرفانی، به مسائلی چون مرگ، زندگی پس از مرگ و جستجوی معنای زندگی میپردازد. بازی درخشان علی مصفا در نقش دکتر سروش و فضاسازیهای خاص فیلم، به تأثیرگذاری بیشتر آن کمک کرده است. فیلم با روایت آرام و تأملبرانگیز، مخاطب را به تفکر دربارهٔ مفاهیم عمیق انسانی دعوت میکند.
«آسمان محبوب» در زمان اکران با واکنشهای متفاوتی مواجه شد و بحثهای زیادی را در محافل سینمایی برانگیخت. این فیلم بهعنوان یکی از آثار فلسفی مهرجویی شناخته میشود که با پرداختن به موضوعات معنوی و انسانی، جایگاه خاصی در کارنامهٔ هنری او دارد.
۲۵. نارنجیپوش (۱۳۹۰)
«نارنجیپوش» داستان عکاسی به نام حامد را روایت میکند که پس از مطالعهٔ کتابی دربارهٔ سادهزیستی و محیطزیست، تصمیم میگیرد زندگیاش را تغییر دهد. او بهعنوان رفتگر در شهرداری مشغول به کار میشود و سعی میکند با پاکسازی شهر، به بهبود محیطزیست کمک کند.

مهرجویی در این فیلم با نگاهی انتقادی و طنز، به مسائلی چون مصرفگرایی، آلودگی محیطزیست و ارزشهای اجتماعی میپردازد. بازی درخشان حامد بهداد در نقش حامد و لیلا حاتمی در نقش همسرش، به همراه فضاسازیهای شهری، از نقاط قوت فیلم محسوب میشوند. فیلم با روایت روان و دیالوگهای هوشمندانه، توانسته است پیامهای اجتماعی و زیستمحیطی خود را بهخوبی منتقل کند. «نارنجیپوش» بهعنوان یکی از آثار اجتماعی مهرجویی شناخته میشود که با پرداختن به موضوعات محیطزیستی و انسانی، تأثیر قابلتوجهی بر مخاطبان داشته است.
۲۶. چه خوبه که برگشتی (۱۳۹۱)
«چه خوبه که برگشتی» یکی از آخرین آثار داریوش مهرجویی است که در سال ۱۳۹۱ ساخته شد. این فیلم در ژانر کمدی-فانتزی قرار میگیرد و فضایی متفاوت از بسیاری از فیلمهای جدی و فلسفی پیشین او دارد. داستان درباره دکتری به نام فرزاد (با بازی حامد بهداد) است که بعد از سالها زندگی در ایتالیا، به ایران بازمیگردد. او در ویلای خانوادگیاش در شمال ایران مستقر میشود، اما ورود یک مخترع عجیب و غریب به زندگی او، داستان را دستخوش تغییرات غیرمنتظرهای میکند. این مخترع (با بازی رضا عطاران) دستگاهی ساخته که امکان سفر در زمان را به او میدهد، و این موضوع اتفاقاتی کمیک و در عین حال فلسفی را رقم میزند.

داریوش مهرجویی در این فیلم، سعی کرده با زبانی طنزآمیز، نقدی بر بازگشت نخبگان به کشور، درگیریهای طبقاتی و دغدغههای روشنفکران داشته باشد. برخلاف فضای واقعگرایانهای که در آثار شاخص او مانند «هامون» یا «لیلا» دیده میشد، این فیلم با استفاده از عناصر سوررئال و فانتزی روایت میشود. اما با وجود تلاش برای خلق فضایی نو و متفاوت، فیلم در زمان اکران با نقدهای متفاوتی مواجه شد. بسیاری از منتقدان اعتقاد داشتند که فیلم، نسبت به استانداردهای بالای مهرجویی، اثری ضعیفتر محسوب میشود و نتوانسته ارتباطی قوی با مخاطبان برقرار کند.
با این وجود، بازیهای درخشان رضا عطاران، حامد بهداد، مهناز افشار و پانتهآ بهرام یکی از نکات مثبت فیلم بود که باعث شد برخی از مخاطبان از فضای طنز و سبک متفاوت فیلم لذت ببرند. «چه خوبه که برگشتی» در جشنواره فیلم فجر حضور داشت اما موفق به دریافت جوایز مهمی نشد. این فیلم نشان میدهد که مهرجویی تا آخرین سالهای فعالیت خود نیز به دنبال تجربههای جدید در سینما بود، هرچند این تجربه در میان فیلمهای شاخص او، کمتر مورد توجه قرار گرفت.
۲۷. اشباح (۱۳۹۲)
«اشباح» اقتباسی از نمایشنامهٔ «اشباح» اثر هنریک ایبسن است. داستان دربارهٔ زنی به نام مهتاب است که پس از سالها به خانهٔ پدریاش بازمیگردد و با رازهایی از گذشتهٔ خانوادهاش مواجه میشود. این مواجهه، او را با چالشهای روحی و روانی متعددی روبهرو میکند و سؤالاتی دربارهٔ هویت و سرنوشت در او برمیانگیزد.

مهرجویی در این فیلم با نگاهی روانشناختی و درام، به مسائلی چون گناه، پشیمانی و تأثیرات گذشته بر حال میپردازد. بازی درخشان مهتاب کرامتی در نقش مهتاب و حضور بازیگرانی چون حسین یاری و مهدی سلطانی، به فیلم عمق و تأثیرگذاری بیشتری بخشیده است. فیلم با فضاسازی تاریک و استفاده از نورپردازی خاص، توانسته است حال و هوای درام و رازآلود داستان را بهخوبی منتقل کند.
«اشباح» در زمان اکران با واکنشهای متفاوتی از سوی منتقدان و مخاطبان مواجه شد. برخی از منتقدان، فیلم را به دلیل اقتباس موفق از اثر ایبسن و بازیهای قوی تحسین کردند، در حالی که برخی دیگر، آن را اثری متوسط در کارنامهٔ مهرجویی دانستند. با این حال، فیلم توانست در جشنوارههای مختلف حضور یابد و مورد توجه قرار گیرد.
۲۸. لامینور (۱۳۹۸)
«لامینور» آخرین فیلم داریوش مهرجویی است که در سال ۱۳۹۸ ساخته شد. داستان دربارهٔ دختری جوان به نام نغمه است که علاقهٔ زیادی به موسیقی دارد و تلاش میکند تا در این مسیر پیشرفت کند. او با چالشهای خانوادگی و اجتماعی متعددی مواجه میشود که مسیر او را دشوار میسازد. فیلم به مسائلی چون عشق به هنر، محدودیتهای اجتماعی و تلاش برای رسیدن به آرزوها میپردازد.

مهرجویی در این فیلم با نگاهی واقعگرایانه و اجتماعی، به مشکلات و موانعی که جوانان در مسیر دستیابی به اهدافشان با آن مواجهاند، میپردازد. بازی درخشان علی نصیریان در نقش پدربزرگ نغمه و حضور بازیگرانی چون پردیس احمدیه و سیامک انصاری، به فیلم جذابیت و عمق بیشتری بخشیده است. فیلم با فضاسازی شهری و استفاده از موسیقی، توانسته است حال و هوای خاصی را به مخاطب منتقل کند.
«لامینور» در زمان تولید با مشکلاتی در زمینهٔ دریافت مجوز اکران مواجه شد و اکران آن به تعویق افتاد. با این حال، پس از مدتی، فیلم موفق به اکران شد و با استقبال مخاطبان و منتقدان مواجه گردید. این فیلم بهعنوان آخرین اثر مهرجویی، جایگاه ویژهای در کارنامهٔ هنری او دارد و نشاندهندهٔ تداوم دغدغههای اجتماعی و هنری او تا پایان فعالیتهای سینماییاش است.
ویژگیهای سینمای داریوش مهرجویی و سبک فیلمسازی او
مهرجویی علاوه بر کارگردانی، در زمینه نویسندگی و ترجمه نیز فعالیت داشت و آثار متعددی را به رشته تحریر درآورد. او با سبک خاص خود و پرداختن به موضوعات اجتماعی و فلسفی، تأثیر عمیقی بر سینمای ایران گذاشت و نامش در تاریخ هنر این سرزمین جاودانه خواهد ماند.

او یکی از تأثیرگذارترین فیلمسازان سینمای ایران است که آثارش در گذر زمان همواره مورد توجه منتقدان و مخاطبان قرار گرفتهاند. فیلمهای مهرجویی ترکیبی از رئالیسم اجتماعی، فلسفه، و نشانههای فرهنگی ایرانی است که در قالبی جذاب و عمیق ارائه میشوند. در ادامه، به برخی از مهمترین ویژگیهای سینمای مهرجویی و المانهای شاخص فیلمهای او پرداخته میشود.
۱. روایتهای رئالیستی با لایههای فلسفی
یکی از مهمترین مشخصههای سینمای مهرجویی، واقعگرایی اجتماعی است که در آثارش بهخوبی دیده میشود. اما این رئالیسم صرفاً محدود به روایتهای اجتماعی نیست، بلکه با لایههای فلسفی و اگزیستانسیالیستی همراه میشود. فیلمهای او اغلب به دغدغههای عمیق انسانی مانند هویت، عشق، ازخودبیگانگی و جستوجوی معنا میپردازند.
نمونه: هامون (۱۳۶۸)
این فیلم، یکی از بارزترین نمونههای سینمای فلسفی-اجتماعی مهرجویی است که در آن شخصیت اصلی (حمید هامون) با بحرانهای درونی و بیرونی دستوپنجه نرم میکند. فیلم نگاهی به تفکرات فلسفی و معنویت دارد و تأثیر اندیشههای فیلسوفانی مانند نیچه و مولوی در آن کاملاً محسوس است.
۲. نقد اجتماعی و نمایش تضادهای طبقاتی
مهرجویی در بسیاری از فیلمهایش جامعه ایرانی را از زوایای مختلف به تصویر میکشد و اغلب، تقابل بین طبقات اجتماعی را برجسته میکند. او مشکلات اقتصادی، نابرابریهای اجتماعی، و تضادهای فرهنگی را با روایتی عمیق و تأثیرگذار نمایش میدهد.
نمونه: اجارهنشینها (۱۳۶۵)
فیلمی طنز اما عمیق که به وضعیت نابسامان مسکن و روابط بین مالک و مستأجر در جامعه ایران میپردازد. در این فیلم، مهرجویی با زبان طنز مشکلات طبقه متوسط را نقد میکند و تضاد بین طبقات اقتصادی را به تصویر میکشد.
۳. اقتباس از ادبیات جهانی و ایرانی
یکی دیگر از ویژگیهای برجسته آثار مهرجویی، اقتباس از ادبیات کلاسیک و مدرن است. او بهخوبی توانسته است آثار ادبی مطرح جهان را با حالوهوای فرهنگ ایرانی تطبیق دهد و آنها را در قالب سینمایی ارائه کند.
نمونهها:
سارا (۱۳۷۱) → اقتباسی از نمایشنامه خانه عروسک نوشته هنریک ایبسن، که داستان زنی مستقل را روایت میکند که برای نجات خانوادهاش فداکاری کرده اما در نهایت با بیمهری مواجه میشود.
پری (۱۳۷۳) → اقتباسی از فرنی و زویی نوشته جروم دیوید سالینجر که با رنگوبوی عرفان ایرانی درهمآمیخته است.
درخت گلابی (۱۳۷۶) → اقتباسی از داستانی به همین نام نوشته گلی ترقی که با نگاهی شاعرانه به گذشته و خاطرات دوران کودکی و عشق گمشده میپردازد.
۴. اهمیت شخصیتپردازی و بازیگری قوی
مهرجویی همواره توجه ویژهای به شخصیتپردازی دقیق و پیچیده دارد. شخصیتهای او معمولاً چندبعدی هستند و مخاطب میتواند با آنها همذاتپنداری کند. او همچنین یکی از کارگردانانی است که استعدادهای بازیگری را کشف و پرورش داده است.
نمونه:
هامون (۱۳۶۸): شخصیتی که میان سنت و مدرنیته گرفتار شده و با بحرانهای روحی و شخصی دستوپنجه نرم میکند. بازی درخشان خسرو شکیبایی این شخصیت را ماندگار کرده است.
لیلا (۱۳۷۵): لیلا شخصیتی آرام و درونگراست که درگیر تصمیمی دشوار میان عشق و مسئولیت خانوادگی میشود. سیمین معتمدآریا در این فیلم یکی از بهیادماندنیترین بازیهایش را ارائه داده است.
بانو (۱۳۷۰): زنی از طبقه مرفه که پس از خروج همسرش، با ورود افراد فقیر به خانهاش، دچار دگرگونی میشود. فاطمه معتمدآریا در این نقش درخشیده است.
۵. توجه به نشانههای فرهنگی و سنتهای ایرانی
در فیلمهای مهرجویی، نمادها و نشانههای فرهنگی ایران نقش مهمی دارند. او اغلب از عناصر سنتی، شعر، موسیقی، و هنر ایرانی در فیلمهایش استفاده میکند تا روح و هویت فرهنگی را حفظ کند.
نمونهها:
در گاو (۱۳۴۸)، باورهای سنتی مردم یک روستا و وابستگی شدید آنها به یک گاو نمادی از سنت و هویت فرهنگی آن جامعه است.
در سنتوری (۱۳۸۵)، موسیقی و ساز «سنتور» بهعنوان عنصری نمادین برای بیان عشق، هنر، و سقوط یک هنرمند مورد استفاده قرار گرفته است.
۶. ترکیب رئالیسم با خیالپردازی و سوررئالیسم
برخی از فیلمهای مهرجویی حالتی بین واقعیت و خیال دارند. او با استفاده از رویاپردازی و فضاهای ذهنی، بُعدی متفاوت به روایتهایش اضافه میکند.
نمونه:
در هامون، روایت داستان میان گذشته، حال و رویا جابهجا میشود و برخی از صحنهها کاملاً حالتی سوررئال دارند.
در پری، شخصیت اصلی بین دنیای واقعی و تجربههای عرفانی قرار دارد که فضای فیلم را بهشدت تأثیرگذار کرده است.
سخن آخر
مهرجویی در طول بیش از پنج دهه فعالیت، تأثیرات عمیقی بر سینمای ایران گذاشت و سبک فیلمسازی او همچنان الهامبخش بسیاری از فیلمسازان نسلهای بعدی است. فیلمهای داریوش مهرجویی، چه در زمان خود و چه امروز، همچنان زنده و قابلبحث هستند، چرا که او همیشه به دنبال درک روح زمانه و به تصویر کشیدن جامعهای در حال تغییر بود. آثار او نهتنها در ایران، بلکه در جشنوارههای جهانی نیز مورد تحسین قرار گرفتند و نام او را در تاریخ سینمای ایران جاودانه ساختند. با درگذشت او در سال ۱۴۰۲، سینمای ایران یکی از بزرگترین و خلاقترین فیلمسازان خود را از دست داد، اما آثارش همچنان بهعنوان میراثی ارزشمند، الهامبخش خواهد ماند.