در مقاله گذشته نگاهی به فیلمهای سینمایی مهرجویی کارگردان بزرگ ایرانی داشتیم و این بار به سراغ فیلمهای اصغر فرهادی رفتیم.
اصغر فرهادی در طی دو دهه اخیر، از مطرحترین چهرههای سینمای ایران به شمار میرود که با ظرافت روایی و مهارت در شخصیتپردازی، تحسین بینالمللی را برانگیخته است. فیلم های اصغر فرهادی همواره با روایتهایی عمیق و تاملبرانگیز شناخته میشوند و مخاطبان را درگیر تناقضهای اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی میکنند. این آثار، با پرداختن به روابط پیچیده انسانی، حسی از همذاتپنداری و پرسش درباره حقیقت را در بینندگان برمیانگیزند و فضای نوین و متفاوتی در سینمای ایران و جهان پدید آوردهاند.
هنگامی که صحبت از نوآوری و خلاقیت در سینمای معاصر ایران به میان میآید، نمیتوان تأثیر فرهادی را نادیده گرفت. او با انتخاب موضوعاتی مبتنی بر لحظات ساده اما سرنوشتساز زندگی روزمره، مرزهای سینمای درام را جابهجا کرده است. پرداخت ریزبینانه به جزئیات و بهرهگیری از تعلیق درونی، ویژگی منحصربهفردی به فیلم های اصغر فرهادی بخشیده و باعث شده مخاطبان از سراسر جهان با فضای داستانی او ارتباط برقرار کنند.

در این مقاله از قضیه، به معرفی فیلم های اصغر فرهادی و مختصری از زندگینامه او خواهیم پرداخت و همچنین درباره سبک فیلمسازی فرهادی صحبت خواهیم کرد.
نگاهی به زندگی اصغر فرهادی و مسیری که در دنیای ساخت فیلم طی کرد
اصغر فرهادی در سال ۱۳۵۱ در خمینیشهر اصفهان به دنیا آمد و از دوران نوجوانی علاقه زیادی به هنر نمایش داشت. او با فعالیت در کانونهای پرورش فکری کودکان و نوجوانان و شرکت در کلاسهای تئاتر، استعداد قصهگویی و کارگردانی خود را بهتدریج پرورش داد. خانوادهاش که به تحصیلات و هنر اهمیت میدادند، زمینه را برای شکوفایی تواناییهای او فراهم کردند. همین پشتوانه خانوادگی سبب شد او با پشتکار و جدیت، مسیر هنری خود را از سنین پایین آغاز کند.
پس از اتمام دوره دبیرستان، فرهادی در رشته تئاتر به ادامه تحصیل پرداخت و توانست مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه تهران و سپس کارشناسی ارشد را از دانشگاه تربیت مدرس دریافت کند. او در دوران دانشجویی نیز به نوشتن نمایشنامه و ساخت فیلمهای کوتاه روی آورد و با فعالیت در رادیو و تلویزیون، تجربیات ارزشمندی در زمینه نویسندگی و کارگردانی کسب کرد. فرهادی علاوه بر نگارش فیلمنامه برای سریالهای تلویزیونی، در حوزه تئاتر هم کارگردانی چندین نمایش را بر عهده داشت که زمینهساز ورودش به سینمای حرفهای شد.
نخستین فیلم بلند او با نام «رقص در غبار» در سال ۱۳۸۱ به نمایش درآمد و به سرعت نظر منتقدان را جلب کرد. او سپس با ساخت فیلمهایی همچون «شهر زیبا»، «چهارشنبهسوری» و بهخصوص «دربارهٔ الی» اعتبار خود را به عنوان فیلمسازی توانا تثبیت کرد.

نقطه اوج شهرت جهانی فرهادی با «جدایی نادر از سیمین» رقم خورد؛ اثری که علاوه بر کسب جوایز متعددی از جشنوارههای معتبر بینالمللی، موفق به دریافت نخستین جایزه اسکار سینمای ایران شد و نام او را در عرصه جهانی بیش از پیش مطرح کرد. پس از آن، آثاری همچون «گذشته»، «فروشنده»، «همه میدانند» و «قهرمان» نیز موفقیتهای دیگری به کارنامه پربار او افزودند.

اصغر فرهادی در زندگی شخصی خود نیز همواره تلاش کرده است بین شهرت جهانی و سبک زندگی خانوادگیاش توازن برقرار کند. او ازدواج کرده و پدر دو فرزند است. روحیه متعهد و دقیق در پرداختن به موضوعات اجتماعی و اخلاقی، امضای منحصربهفرد او در سینماست؛ امضایی که با تمرکز بر روانشناسی شخصیتها، تعلیقهای درونی و پرداختن به زوایای پنهان روابط انسانی شناخته میشود. همین نگاه ژرف و واقعگرایانه باعث شده است او در کنار جوایز و افتخارات بیشمار، تحسین منتقدان و علاقهمندان هنر هفتم را از سراسر دنیا برانگیزد.
لیست فیلم های اصغر فرهاد
در ادامه تمام آثار فرهادی را به ترتیب سال ساخت معرفی میکنیم:
رقص در غبار (۱۳۸۱)
نخستین تجربه سینمایی اصغر فرهادی با نام «رقص در غبار» در سال ۱۳۸۱ به نمایش درآمد و توجه منتقدان داخلی و خارجی را به خود جلب کرد. این فیلم که فیلمنامهاش را فرهادی به همراه علیرضا بذرافشان نگاشته، روایتی واقعگرایانه از زندگی جوانی به نام نظر را به تصویر میکشد که با مشکلاتی پیچیده و فراتر از سنش مواجه است. فضای بصری اثر، تلفیقی از سادگی محیطهای شهری و حس معصومیت کاراکترهای کمتجربه است که تضاد جالبی میان خواستهها و محدودیتهایشان ایجاد میکند.

در «رقص در غبار»، فرهادی به شکل ماهرانهای ما را با دوراهیهای اخلاقی روبهرو میکند. شخصیت اصلی باید میان تعهد و استقلال شخصیاش، انتخابی دشوار داشته باشد؛ موضوعی که بعدها در آثار دیگر فرهادی نیز با ژرفای بیشتری ادامه یافت. بازیهای باورپذیر از جمله هنرنمایی باران کوثری و یونس غزالی، در کنار کارگردانی دقیق فرهادی، موجب میشود مخاطب به سادگی به دل قصه وارد شود و دردها و دلواپسیهای قهرمان جوان را درک کند. این همذاتپنداری نیرومند، یکی از نقاط قوت فیلم بهشمار میآید.
جالب است بدانیم «رقص در غبار» نهتنها در جشنواره فیلم فجر بهعنوان یکی از آثار تحسینشده شناخته شد، بلکه در جشنواره بینالمللی فیلم مسکو نیز برای فرهادی جایزه بهترین کارگردان را به ارمغان آورد. همین موفقیت آغازین نشان داد که او قرار است چهرهای متفاوت و تأثیرگذار در سینمای ایران باشد. با وجود سادگی قصه، زیرمتن پررنگی از ارزشها و معضلات اجتماعی در لایههای پنهان فیلم جاری است که بعدها در کارنامه هنری فرهادی به شکلی جدیتر توسعه یافت.
شهر زیبا (۱۳۸۲)
در دومین اثر بلند اصغر فرهادی با عنوان «شهر زیبا»، شاهد تکامل سبک داستانپردازی و نگاه تیزبین این کارگردان به لایههای اجتماعی هستیم. فیلم در فضایی آغاز میشود که نوجوانی به جرم قتل راهی کانون اصلاح و تربیت شده و حالا باید چشمانتظار تصمیماتی باشد که آیندهاش را تعیین میکنند. اگرچه نام فیلم حکایت از زیبایی دارد، اما تضاد میان نام «شهر زیبا» و واقعیتهای تلخ درام، مخاطب را وادار میکند تا در مفهوم عدالت، بخشش و حقیقت بیشتر تأمل کند.ساختار روایی «شهر زیبا» عمیق و هوشمندانه طراحی شده است. شخصیتهایی همچون فیروزه (با بازی ترانه علیدوستی) و ابولقاسم (با هنرنمایی فرامرز قریبیان) در معرض دوراهیهایی اخلاقی و عاطفی قرار میگیرند که تماشاگر را به همدلی وامیدارد.

فرهادی با پرهیز از بیان مستقیم و قضاوت آشکار، به ظرافت نشان میدهد چگونه ارزشها و عواطف انسانی میتوانند در موقعیتهای بحرانی به چالش کشیده شوند. لوکیشنهای محدود، فضایی گرم ولی درعینحال ملتهب میسازند که هم قصه را متمرکز میکند و هم احساسات تماشاگر را برمیانگیزد.
«شهر زیبا» موفق شد در جشنوارههای داخلی و بینالمللی با استقبال مواجه شود و مورد توجه منتقدان قرار گیرد. این فیلم با نگاه عمیق خود به مسئله قصاص و امکان بخشش در جامعه، فراتر از یک درام خانوادگی ساده رفته و پرسشهایی بنیادین درباره مفهوم عدالت به ذهن میآورد. شاید همین پرسشهاست که باعث شده این اثر پس از سالها همچنان در ذهن مخاطبان باقی بماند و نقطه عطفی در کارنامه فرهادی تلقی شود.
چهارشنبهسوری (۱۳۸۴)
فیلم «چهارشنبهسوری» اثری است که در آن اصغر فرهادی، بنمایههای شک و سوءتفاهم را در بستری خانوادگی میکاود. داستان در آستانه جشن چهارشنبهسوری رخ میدهد؛ شبی که سنت و شادی در کوچهها موج میزند، اما زیر سقف یک خانه، تنشهای روحی و روانی میان یک زوج در حال شکلگیری است. این تضاد میان شور بیرون و بحران درون خانه، حس تعلیقی قوی به فیلم میبخشد و زمینه را برای خلق فضایی تنگاتنگ و پرتنش فراهم میکند.
فرهادی با نمایش شخصیتها از دریچه نگاه خدمتکار جوان خانه (با بازی ترانه علیدوستی) دست به روایتی غیرمستقیم میزند. این شخصیت، حکم ناظری بیطرف را دارد که وارد ماجراهای پیچیده شده و مخاطب از طریق او شاهد شکلگیری سوءتفاهمها و شکهای پنهان است. در واقع، بخشی از جذابیت اثر در این است که تماشاگر همراه با شخصیت اصلی، در هالهای از ابهام درباره روابط زناشویی، شایعات و شواهد ضدونقیض قرار میگیرد. ریتم فیلم کمکم بر تنش میافزاید تا جایی که یک لحظه ساده میتواند به بحرانی بزرگ تبدیل شود.

«چهارشنبهسوری» در جشنوارههای بینالمللی نیز حضور یافت و جوایزی بهدست آورد که ثابت کرد فرهادی در ساخت درامهای واقعگرایانه تبحری کمنظیر دارد. نقطه قوت کلیدی فیلم، دقت در جزئیات روزمره زندگی ایرانی است؛ از شیوه گفتوگوها گرفته تا واکنشهای آنی شخصیتها در موقعیتهای حساس. شاید بتوان گفت همین رئالیسم دقیق، اثر را برای مخاطبان ایرانی ملموس و برای مخاطبان خارجی جذاب میکند، چراکه آنان را با لایهای نادیدنی از فرهنگ و روابط خانوادگی در ایران آشنا میسازد.
دربارهٔ الی (۱۳۸۷)
«دربارهٔ الی» در بدو اکران خود توانست به عنوان اثری تکاندهنده و خلاقانه در سینمای ایران بدرخشد. این فیلم جریان سفر چند خانواده و دوستانشان به شمال کشور را روایت میکند؛ سفری که با گمشدن ناگهانی یکی از همراهان به نام الی، رنگی از هراس و غم به خود میگیرد. اصغر فرهادی در این اثر، فضای معمایی و پرابهامی خلق میکند که تماشاگر را قدمبهقدم به قلب یک بحران اخلاقی و انسانی میکشاند.

قاببندیهای هوشمندانه و دیالوگهای تودرتو، ستونهای اصلی کشش در «دربارهٔ الی» هستند. فرهادی با ظرافت، تناقضهای شخصیتی و واکنشهای غریزی هر کدام از کاراکترها را در برابر یک حادثه پیشبینینشده عیان میسازد. در این مسیر، مخاطب بهتدریج درمییابد که هر فرد تصویری متفاوت از الی دارد و حقیقت، مانند تکههای پازل، پراکنده است. هنگامی که حس گناه و تردید بر گروه مستولی میشود، روابط دوستانهی بهظاهر مستحکم، ناگهان شکننده و سست به نظر میرسند.
این اثر در جشنوارههای مختلف از جمله جشنواره برلین مورد تحسین قرار گرفت و جایزه خرس نقرهای بهترین کارگردانی را برای فرهادی به ارمغان آورد. بازیهای درخشان گروه بازیگران، بهویژه ترانه علیدوستی و گلشیفته فراهانی، نقش بسزایی در موفقیت فیلم داشتند. «دربارهٔ الی» نمونه بارزی است از توانایی فرهادی در نمایش روابط انسانی و بحرانهای اخلاقی؛ تواناییای که او را به یکی از مهمترین چهرههای سینمای معاصر ایران تبدیل کرده است.
جدایی نادر از سیمین (۱۳۸۹)
«جدایی نادر از سیمین» که در سال ۱۳۸۹ اکران شد، شهرت جهانی اصغر فرهادی را به اوج رساند و توانست بهعنوان نقطه عطفی در سینمای ایران مطرح شود. این اثر، روایت فروپاشی تدریجی یک خانواده طبقه متوسط را دنبال میکند که در پی اختلاف بر سر مهاجرت، کارشان به دادگاه میکشد. فرهادی در این فیلم مضامین پررنگی از قبیل اخلاق، دین، قضاوت اجتماعی و حقیقت را در بستری واقعگرا و پراحساس به تصویر میکشد.

شیوه کارگردانی فرهادی در این اثر، روی همنشینی تنشهای درونی و بیرونی را برجسته میکند. شخصیتهای نادر (با بازی پیمان معادی) و سیمین (با هنرنمایی لیلا حاتمی) هر یک نماینده دیدگاهی متفاوت هستند و تقابلشان نهتنها به اختلافات زناشویی، بلکه به چالشهای گوناگون جامعه مدرن ایران هم اشاره میکند. فضاسازیهای محدود آپارتمانی، دیالوگهای کوتاه اما معنادار، و میزانسنهای حسابشده، حسی از خفقان و فشار را به تماشاگر منتقل میکند که امضای آشنای فرهادی در خلق درامهای رئالیستی است.
اوج موفقیت این فیلم را میتوان در کسب جایزه اسکار بهترین فیلم خارجیزبان در سال ۲۰۱۲ مشاهده کرد؛ افتخاری که پیشتر برای سینمای ایران دستنیافتنی به نظر میرسید. همچنین جوایز خرس طلا از جشنواره برلین و گلدن گلوب بهترین فیلم خارجی را نیز نباید از یاد برد. «جدایی نادر از سیمین» به شکل چشمگیری نشان داد چگونه میتوان با قصهای بسیار ایرانی، احساسات و دغدغههای بشری را در سطح جهان طنینانداز کرد.
گذشته (۱۳۹۲)
در «گذشته» اصغر فرهادی، دوربین از ایران خارج شده و فضای روایی فیلم در حومه پاریس شکل میگیرد. با این حال، او بار دیگر ثابت میکند که بحرانهای روحی و اخلاقی میتوانند در هر فرهنگی رخ دهند. فیلم داستان مردی ایرانی به نام احمد را روایت میکند که برای انجام مراحل طلاق، به فرانسه بازمیگردد و در این میان با پیچیدگیهای عاطفی همسر سابقش و نامزد جدید او مواجه میشود. فرهادی با استفاده از زبان چندگانه و مناسبات فرهنگی متفاوت، جهانی فراگیر از سوءتفاهمها و احساسات سرکوبشده ترسیم میکند.

در «گذشته»، مخاطب بهتدریج درمییابد که فاششدن یک راز، میتواند همچون دومینویی زندگی تمام شخصیتها را تحت تأثیر قرار دهد. این ترفند فیلمنامهای، امضای خاص فرهادی محسوب میشود که از خلال آن تنش و تعلیق لحظهبهلحظه افزایش مییابد. بازی درخشان بازیگرانی نظیر برنیس بژو و علی مصفا، در کنار هدایت دقیق کارگردان، باعث همذاتپنداری بیشتر مخاطب با شخصیتهای فیلم میشود. تماشاگر در این مسیر نمیتواند بهسادگی بین سیاه یا سفید مرزی بکشد و مدام به اهمیت قضاوتنکردن سریع پی میبرد.
«گذشته» در جشنواره فیلم کن نیز حضور برجستهای داشت و برنیس بژو توانست جایزه بهترین بازیگر زن را از این جشنواره دریافت کند. این موفقیت نشانگر آن است که هرچند فرهادی در کشوری دیگر و زبانی متفاوت فیلم ساخته، اما همچنان توانسته هسته اصلی سینمای خود یعنی پرداخت دقیق به ریشههای انسانی درام را حفظ کند. فیلم با پایانی نسبی و نهچندان قطعی خاتمه مییابد، تا یادآور شود «گذشته» همواره در زمان حال تأثیرگذار است و گاه رهایی از آن دشوارترین کار دنیاست.
فروشنده (۱۳۹۴)
«فروشنده» را میتوان بازگشتی قدرتمند از اصغر فرهادی به فضای جامعه ایران دانست که بار دیگر با شیوهای بیپروا و ملموس، موضوعاتی همچون آبرو، خشم و عدالت شخصی را میکاود. روایت فیلم از جایی آغاز میشود که آپارتمان یک زوج جوان در آستانه فروریختن است و آنان مجبور به یافتن خانهای جدید میشوند. همین خانه جدید به ظاهر بیخطر، بدل به صحنه اصلی ماجرا و بروز درامی تکاندهنده میگردد.

نام فیلم بهخودیخود اشارهای ظریف به نمایشنامه «مرگ فروشنده» آرتور میلر دارد که کاراکترهای فیلم نیز در حال اجرای آن روی صحنه تئاتر هستند. این تلاقی هنر تئاتر و واقعیت تلخ زندگی، یکی از نکات درخشانی است که فرهادی بدان پرداخته است. شخصیت اصلی مرد (با بازی شهاب حسینی) با خشم درونی بزرگی دستوپنجه نرم میکند که حاصل توهینی به همسرش (با هنرنمایی ترانه علیدوستی) است. هرچه داستان پیش میرود، سویههای مختلفی از این خشم سر بر میآورد و مفاهیمی نظیر انتقامگیری، بخشش یا حتی قضاوت عجولانه پررنگتر میشود.
«فروشنده» توانست دومین اسکار بهترین فیلم خارجیزبان را نیز برای فرهادی به ارمغان بیاورد و بر موفقیت جهانی او مهر تأیید دیگری بزند. گذشته از اسکار، این فیلم در جشنواره فیلم کن نیز جایزه بهترین فیلمنامه برای فرهادی و بهترین بازیگر مرد برای شهاب حسینی را بهدست آورد. آنچه «فروشنده» را متمایز میکند، رویکرد چندلایه به بحرانهای اخلاقی در بطن یک جامعه سنتی است؛ بحرانهایی که گاه کوچک شروع میشوند اما میتوانند بنیانهای زندگی را به لرزه درآورند.
همه میدانند (۲۰۱۸)
اصغر فرهادی با «همه میدانند» پا به سرزمینی تازه گذاشت و این بار داستانی اسپانیاییزبان را در دل طبیعت و فرهنگ کشور اسپانیا خلق کرد. فیلم بر محور بازگشت زنی به نام لورا (با بازی پنهلوپه کروز) به زادگاهش میچرخد؛ جایی که همه چیز برای جشن عروسی خواهرش آماده است و فضای گرمی از شادی خانواده در جریان است. اما ناگهان یک اتفاق تلخ و رمزآلود کل خوشیها را به سایهای از اضطراب و سوءظن بدل میکند.

فرهادی، در این اثر، از بستر سنتهای محلی و روابط خانوادگی اسپانیایی بهره میگیرد تا بار دیگر نشان دهد چگونه یک راز یا سوءتفاهم میتواند ذهنیت جمعی را دستخوش آشوب کند. او ساختار معمایی آشنای خود را حفظ کرده و با چیدمان لحظههای تردید و بدگمانی، مخاطب را به سفری درونی میان اعتماد و بدبینی میبرد. خاویر باردم در نقش مردی صمیمی و درعینحال محافظهکار، شخصیت مقابل لورا را ایفا میکند و ارتباط عاطفی قدیمی میان آن دو، به پیچیدگی ماجرا میافزاید.
«همه میدانند» اگرچه نتوانست موفقیت اسکاری برای فرهادی رقم بزند، اما در جشنواره کن ۲۰۱۸ بهعنوان فیلم افتتاحیه انتخاب شد و توجه رسانههای بینالمللی را جلب کرد. با این فیلم، فرهادی ثابت کرد سبک ویژهاش در پرداخت به زوایای پنهان روابط انسانی، محدود به مرزهای جغرافیایی نیست و حتی در فضای فرهنگی متفاوتی مانند اسپانیا هم میتواند اثری اثرگذار و پرتنش خلق کند.
قهرمان (۱۴۰۰)
در تازهترین ساخته اصغر فرهادی با عنوان «قهرمان»، او بار دیگر به زادگاهش ایران بازمیگردد و قصهای را روایت میکند که در دل جامعه امروز جریان دارد. رحیم (با بازی امیر جدیدی) درگیر مشکلات مالی و بدهی است و تلاشی مضاعف برای رهایی از این بند انجام میدهد. همین تنگناهای اقتصادی او را به تصمیماتی پیشبینینشده سوق میدهد که گاه دامنه پیامدهایش از کنترلش خارج میگردد.

فرهادی در «قهرمان» با هوشمندی، پدیده شهرت زودگذر در فضای مجازی و تاثیر آن بر سرنوشت انسانها را مورد توجه قرار میدهد. درام فیلم زمانی شکل میگیرد که یک حرکت خیرخواهانه رحیم او را به چهرهای محبوب در رسانهها بدل میکند، اما به مرور زمان، تردید و سوءظن جای تحسین را میگیرد. فرهادی بهخوبی این دوراهی اخلاقی را مینمایاند: آیا همیشه مسیر محبوبیت و تعریف دیگران، با حقیقت همسوست یا گاهی روزگار ما را به ابهام درباره نیتهای خودمان میکشاند؟
«قهرمان» در جشنواره فیلم کن ۲۰۲۱ رونمایی شد و توانست جایزه بزرگ هیئت داوران را از آن خود کند. نقدهای بینالمللی این فیلم را ستودند و بار دیگر نوشتند که فرهادی با استفاده از یک موقعیت ظاهراً ساده، دشواریهای اخلاقی انسان معاصر را بهشکلی عمیق بیان کرده است. «قهرمان» اگرچه ممکن است همچون «جدایی نادر از سیمین» یا «فروشنده» جایزه اسکار را برای فرهادی به همراه نیاورده باشد، اما بیشک اثری ارزشمند است که تماشاگر را به واکاوی حقیقت و قضاوتهای جمعی در عصر شبکههای اجتماعی فرامیخواند.
دیگر آثار فرهادی
اصغر فرهادی علاوه بر کارگردانی در سینمای بلند، در زمینهٔ فیلمنامهنویسی نیز سابقهای قابل توجه دارد. یکی از نمونههای این فعالیت، مشارکت در نگارش فیلمنامهٔ «ارتفاع پست» (۱۳۸۰) به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا است که با استقبال خوبی از سوی مخاطبان و منتقدان روبهرو شد. نگاه ریزبین و توانایی او در شخصیتپردازی، به متنی باورپذیر و تأثیرگذار برای این اثر انجامید.
همچنین فرهادی در دههٔ ۱۳۷۰، مجموعههای تلویزیونی موفقی را کارگردانی کرد که از جملهٔ آنان میتوان به «داستان یک شهر» (۱۳۷۸) و «داستان یک شهر ۲» (۱۳۸۰) اشاره کرد. این سریالها با روایتی واقعگرا و پرداختن به معضلات و روابط اجتماعی، نقش مهمی در تثبیت جایگاه او در عرصهٔ تصویرسازی و قصهگویی داشتند و بستری شدند برای شکوفایی سبک رئالیستی که بعدها در آثار سینماییاش به بلوغ رسید.
سینمای اصغر فرهادی؛ روایتگر سکوت، حقیقتهای پنهان و پیچیدگیهای انسان
سبک فیلمسازی اصغر فرهادی آمیزهای از رئالیسم اجتماعی، تعلیق درونی و پرداخت موشکافانه به لایههای پنهان روابط انسانی است. او بهجای استفاده از جلوههای بصری پیچیده یا داستانهای پرماجرا، همواره روی کنشها و واکنشهای روزمره آدمها متمرکز میشود و از دل همین موقعیتهای ظاهراً ساده، تعلیق و درامی قدرتمند خلق میکند. گفتوگوهای طبیعی و درعینحال چندلایه، جزء شاخصههای اصلی آثار او هستند و تماشاگر را در هالهای از ابهام و شک غرق میکنند. در فیلمهای فرهادی، قضاوت در مورد «خوب» یا «بد» به این سادگی امکانپذیر نیست؛ او همواره مرزهای اخلاقی را سیال نشان میدهد و از تماشاگر میخواهد تا خود به پاسخهایی پیچیده و شخصی برسد.

از نظر تأثیرپذیری، فرهادی را میتوان امتداد جریان فیلمسازان ایرانی دانست که به رئالیسم و پرداخت دقیق اجتماعی اهمیت میدادند؛ آثاری که روزگاری عباس کیارستمی، داریوش مهرجویی و دیگر چهرههای برجسته سینمای ایران پایهگذاری کرده بودند. با این حال، او از سنت ایرانی فراتر رفته و ظاهراً از برخی فیلمسازان اروپایی نیز الهام گرفته است؛ کارگردانهایی که در آثارشان بر جنبههای روانشناختی و دوراهیهای اخلاقی تأکید میکنند، همچون میشائیل هانکه یا کریشتوف کیشلوفسکی. در نتیجه، سبک فرهادی ترکیبی یگانه از فضای فرهنگی ایران و عناصر جهانی سینمای درام است که شکل و شمایلی بینالمللی به خود گرفته است.
در کنار دیالوگمحوربودن، یکی دیگر از ویژگیهای بارز سینمای فرهادی، پایبندی به ریزهکاریهای شخصیتپردازی است. او قهرمان یا ضدقهرمان مطلق خلق نمیکند، بلکه شخصیتهایی بهشدت خاکستری را در موقعیتهای دشوار مینشاند و تماشاگر را وادار میکند تا واکنشهای آنان را به دقت دنبال کند. این رئالیسم دقیق و شیوه روایت غیرمستقیم، باعث میشود مخاطب تا پایان فیلمنامه احساس کند در حال کشف راز یا حقیقتی نادیده است. پایانبندیهای باز و بدون قطعیت نیز یکی دیگر از امضاهای هنری فرهادی است که به او کمک میکند پرسشهای مهم و اخلاقی در ذهن مخاطب باقی بماند.
سخن پایانی
در نهایت، آنچه آثار فرهادی را ماندگار میکند، نگاه ژرف و موشکافانه او به لایههای پنهان جامعه و روابط انسانی است. او با تکیه بر توانایی نوشتاری و کارگردانیاش، توانسته است نهتنها سبک تازهای در روایت درام خلق کند، بلکه جایگاه ایران را در عرصه سینمای جهانی بیش از پیش تثبیت نماید. شهرت و افتخارات بینالمللی، گواهی بر این حقیقت است که فیلم های اصغر فرهادی فراتر از مرزهای فرهنگی و زبانی، گویای مضامین مشترک بشری هستند.
اگرچه فرهادی بهواسطه موفقیت در جشنوارههای معتبر جهانی و کسب جایزه اسکار شناخته میشود، اما جوهره اصلی کار او همچنان در روایتهای صمیمی و انسانی نهفته است. با نگاهی به فیلم های اصغر فرهادی درمییابیم که او در هر اثری، فصل تازهای از پیچیدگیهای روابط انسانی را ورق میزند و در نهایت، بیننده را با پرسشهای عمیق درباره حقیقت، اخلاق و مفهوم قضاوت روبهرو میسازد؛ پرسشهایی که شاید هیچگاه پاسخ روشنی نداشته باشند و همین ابهام، راز جذابیت پایدار آثار اوست.
کدام یک از فیلمهای اصغر فرهادی را بیشتر از بقیه آثار او دوست دارید؟ در همین صفحه برایمان بنویسید!