فیلم جوکر ۲۰۲۴ با عنوان کامل «جوکر: جنون مشترک» (Joker: Folie à Deux) یکی از بحثبرانگیزترین فیلمهای سال است که با کارگردانی تاد فیلیپس و بازی واکین فینیکس در نقش جوکر، دنبالهای بر فیلم موفق و تحسینشدهی «جوکر» (۲۰۱۹) به حساب میآید؛ فیلمی که مضمون اصلی آن بررسی شخصیت پیچیده آرتور فلک، ملقب به جوکر است. البته «جوکر: جنون مشترک» از بدو تولد انتقادات زیادی را به سوی خود روانه کردهاست. این فیلم موزیکال که بهمانند قسمت اول، تاد فیلیپس خودش نویسندگی آن را به عهده داشته، همزمان همچون یک آلبومِ موسیقی، گزیدهای از آهنگهای محبوبِ قرن بیستم و نیز موسیقیهای بینالمللیِ پاپِ دههی ۶۰ میلادی نیز به حساب میآید.

اینکه فیلمِ دوم را موزیکال ساختهاند، به نظر منطقی میرسد. آرتور فلک، که در اینجا بینِ خود در کسوتِ یک انسان معمولی و خودِ «جوکر»ش تمایزِ صریحی قائل میشود، فردی عمیقاً پریشان و آشفته است که با تصوراتِ غیرمتعارفی که دارد، هستیِ خود را درونِ یک صحنهی نمایش مجسم کرده است. پس میتوان گفت سازندگان فیلم با آگاهی دست به چنین تصمیمی زدهاند. همین موزیکال بودنِ فیلم به آنان این امکان را داده تا از برخی مخمصهها نیز قسر در بروند. فیلم از نظر روایی، روانشناختی و زیباییشناختی نامنسجم است، اما از آنجا که آثارِ موزیکال به سببِ ماهیتِ موزیکالشان قادرند جنبههای روایی و رانشناختیِ خود را ماستمالی کنند، این فیلم نیز توانسته است در این دو جنبه همین کار را انجام دهد.
داستانِ این فیلم روایتگرِ وقایعی است که پس از قتلِ نفرتانگیزِ فیلمِ نخست اتفاق میافتند. آرتور/جوکر در یک بیمارستانِ روانیِ تاریک و بدمنظر زندانی است. او به طورِ اتفاقی با زنی جوان و آوازهخوان به نام «لی کویینزل» (با بازی لیدی گاگا) آشنا میشود. و این دو، تا آنجا که شرایطِ این زندانِ روانی اجازه میدهد، یکدیگر را ملاقات میکنند، تا آنکه محاکمهی آرتور فرا میرسد و «لی» به طرزی عجیب و مرموز، در جایگاهِ حضّارِ تماشاگر، در آن حضور مییابد (البته در فیلم، در این باره توضیحِ کافی داده میشود اما چندان باورپذیر نیست).

آرتور زمانی که آرایش جوکر را ندارد، خندهاش تلخ و خٌلقش تنگ است، اما خیالتان راحت! او در طول فیلم بارها فرصت مییابد تا به شکلوشمایلِ جوکر دربیاید؛ هم در خیالپردازیهای موزیکال و هم در واقعیتِ دادگاه. و بعد، تبدیل به همان «جوکرِ» همیشگی میشود. محاکمه و رابطهی عاشقانه، محورهای اصلی این فیلمِ بلند هستند. بخشهایی از فیلم، مانند تقلید جوکر از لهجهی کشدارِ یک وکیل جنوبی، میتوانستند سرگرمکننده باشند، اما فیلم آنقدر طولانی و بیانتها به نظر میرسد که این بامزگیها در آن گم میشود. در نهایت، داستانِ سطحی و بیمحتوای آن، همان نیهیلیسم بیارزشی است که فیلیپس در فیلم اول ارائه کرده بود، این بار در قالب و ژانری جدید.
نقطه مثبت: عملکرد بازیگران
از بیاعتناییِ این فیلم به جذبِ مخاطب که بگذریم، تنها نکتهی مثبتِ آن، عملکرد بازیگران است. لیدی گاگا و فینیکس هر دو برای خلقِ شخصیتهایشان و تعامل با یکدیگر تلاشِ زیادی کردهاند. ژستهای متفاوتی که هنگامِ آوازخواندن به خود میگیرند، بیهیاهو بودن و لغزشپذیربودنشان در زندگیِ واقعی، و عملکردِ بینظیرشان روی صحنه برای تحقق بخشیدن به رؤیاهای مشترکشان از جملهی این موارد است.
نکتهی دیگر اینکه لیدی گاگا در تمام مدت فیلم عملکرد خود را بهخوبی حفظ میکند، مهارت بازیگری فینیکس در نهایت به نوعی نمایش خودشیفتهوار تبدیل میشود (رقصِ او در لباسِ جوکر بیشتر شبیه حرکات کششی پیش از یوگا به نظر میرسد). با این همه، بازیِ او همچنان هنرمندانه و قابلِ ستایش است. اگر به بازیهای واکین فینیکس علاقه دارید، پیشنهاد میکنیم فیلم تو هرگز اینجا نبودهای را هم در لیست فیلمهایی که باید ببینید، قرار دهید.

بیتردید، آغاز فیلم بسیار تماشایی است. نظیرهای است طنزآمیز از کارتونِ لونی تونز ، ساختهی برادرانِ وارنر، که داستان پیشین را از همانجایی که پایان یافته از سر میگیرد. اینبار، آرتور را میبینیم که در مرکزِ نگهداریِ دیوانگانِ خطرناک زندانی شده. فیلم از تیمِ بازیگریِ قدرتمندی برخوردار است: برندن گلیسون نقش نگهبان زندان را بازی میکند (جالب اینجاست که او تنها شخصیتِ این فیلم است که جوک میگوید و شبیهِ جوکرهای واقعی به نظر میرسد). کاترین کینر در نقش وکیل آرتور ظاهر میشود، استیو کوگان خبرنگارِ جنجالیِ تلویزیونی است و زازی بیتز نیز برای مدت کوتاهی نقش همسایهی سابق آرتور را مجدداً ایفا میکند. لحظهای که جوکر و هارلی کوئین برای اولین بار در زندان با هم روبرو میشوند، شور و طراوت از فیلم میتراود. اما در نهایت، کل فیلم خلاصه میشود در محیطِ تیره و پرخفقان و ملالآورِ آن زندانِ عجیب و خیالی.
در این میان، واکین فینیکس و لیدی گاگا طیِ مدتهای طولانی از یکدیگر جدا نگه داشته میشوند. اجرای فینیکس نیز، مثلِ قبل یکنواخت است، و البته همچون همیشه، حضوری مقتدرانه و تأثیرگذار بر روی صحنه دارد. استراتژی دفاعی وکیلِ آرتور یعنی مریآن استوارت این است که قاضی را متقاعد کند که موکلش به دلیل تربیت خشونتآمیز خود دچار اختلال روانی شده و به دلیلِ بیمسئولیتیِ دیگران، به درمان در بیمارستان نیاز دارد. از سوی دیگر، هاروی دنت (هری لاوتی)، دادستانِ محکمه، معتقد است که آرتور دیوانه نیست و باید به صندلیِ الکتریکی سپرده شود.
آرتور در میان این دو وضعیت دچار تضاد درونی است. او میداند که ادعای دیوانگی تنها شانس اوست، اما در عین حال آرزو دارد که دوباره به شخصیتِ جوکریِ خود روی بیاورد – شخصیتی که وکیلش به او میگوید باید آن را انکار کند. این شخصیتِ جنونآمیز و ترسناک نه تنها برایش قهرمانی و شهرت را به ارمغان آورده، بلکه باعث عشق او به هارلی نیز شده است.

لیدی گاگا در اینجا نقشی آمیخته با شیطنت و دسیسه دارد: هارلی شخصیتی آبزیرِکاه، باهوش و واقعاً دچار اختلالات روانی است، جوری که شاید آرتور/جوکر هم آنگونه نباشد. آیا او قرار است لیدی مکبثِ دنیای ابرشرورهای این فیلم باشد؟ تا حدی بله. اما داستان به شکلی پرداخته شده که اجازه نمیدهد شخصیت او در این مسیر یا هر مسیر دیگری شاخوبرگ پیدا کند و چه بسا تماشاگر در اواخرِ فیلم سرخورده شود و از خود بپرسد واقعاً چه چیزِ جذاب، ناراحتکننده، خندهدار یا غیرمنتظرهای دربارهی آرتور برملا شد؟ این به سببِ ژستهای پرافادهای است که این فیلم به خود میگیرد و توقعِ ما را بالا میبرد.
فیلم با کمکِ همین اعتمادبهنفس و توداریهای نامتعارفش از شیبِ صعبالعبورِ روایتِ داستان بالا میرود. حضورِ چشمگیرِ لیدی گاگا نیز بهگونهای است که گمان میرود در آینده نیز بارِ دیگر او را در نقشِ هارلی کویین ببینیم؛ اینبار با داستانی ویژهی خودِ او.
جوکر ۲۰۲۴ از نگاه بیرحمانهی نیویورک تایمز؛ فیلمی برای خنده (و خمیازه)
نیویورک تایمز قسمت جدید «جوکر»، به کارگردانی تاد فیلیپس را فیلمی پر از آواز و رقص دیوانهوار میداند که از هرگونه جذابیتی تهی است! فیلم «جوکر: جنون مشترک» چنان نچسب و خستهکننده است که اصلاً معلوم نیست چرا و برای کدام مخاطب آن را ساختهاند. البته شاید این پرسش مضحک به نظر برسد و با خود بگویید: خب معلوم است! برای ما ساختهاند. اما مضحکتر از آن، خودِ فیلم است.
فیلم اول «جوکر» (۲۰۱۹) به کارگردانی تاد فیلیپس و با بازی واکین فینیکس در نقش یک دلقکِ (جوکرِ) غمگین و دیوانه، هم از نظر منتقدان و هم از نظر تجاری موفق بود. بازیِ پرشورِ فینیکس با نوعی خشونت پنهان و غیرقابلِ پیشبینی همراه بود که شما را مجذوب خود میکرد، و اشارات فیلم به خشونت و نیهیلیسمِ موجود در آمریکا، شما را به فکر فرو میبرد. از قرارِ معلوم، این فیلم حرفی جدی برای گفتن داشت، که البته بزرگترین شوخیِ آن هم بود.

نسخهی اصلی «جوکر» برترین جایزهی جشنوارهی ونیز را از آنِ خود کرد و بیش از یک میلیارد دلار در سراسر جهان فروخت. ضمناً نامزد ۱۱ جایزهی اسکار شد (از جمله بهترین فیلم)، که تقریباً سه برابرِ تعداد نامزدیهایی است که مارتین اسکورسیزی مجموعاً برای فیلمهای «راننده تاکسی» و «سلطان کمدی» دریافت کرده بود (دو اثری که آشکارا الهامبخشِ فیلیپس بوده اند). همهی اینها دست به دستِ هم داد تا سازندگانِ آن، برای کسبِ یک موفقیتِ عظیمِ مالیِ دیگر به طمع بیفتند و دنبالهای برایش بسازند؛ هرچند اخم تلخ فینیکس، تهی بودنِ آن از داستانِ خاص، تلخیِ بیوقفهاش و اصرارهای این دنباله بر عجیب و غریب بودن، نشان میدهد که هیچکس واقعاً علاقهای به ساخت آن نداشته است.
اثری موزیکال اما کمرمق
تنها هنرِ «جنون مشترک» این است که یک اثرِ نیمبند و کمرمقِ موزیکال است که از دو ستارهی هنری بهره جسته است: یکی لیدی گاگا در نقش لی کویینزل یا همان هارلی کویین که میتواند آواز بخواند، و دیگری فینیکس، که نمیتواند یا نمیخواهد که بخواند. گاگا و فینیکس چندین قطعهی آوازی و بعضاً رقص را اجرا میکنند که شامل قطعاتی از ترانههای کلاسیکِ آمریکا و برخی آهنگهای جدیدتر است. هر زمان که گاگا میخواند، فیلم شما را با خود همراه میکند، ضمنِ اینکه دیدنِ فینیکس که سعی دارد با تقلید از جین کلی حرکاتِ رقص انجام دهد، خندهدار است. این قطعات در جایجای فیلم گنجانده شدهاند، و در خیلی موارد بینِ صحنههای مربوط به جوکر، آرتور فلک (شخصیتِ دوم و مفلوکِ او که در تیمارستان زندانی است) و جلساتِ دادگاهِ وی (به اتهامِ قتلهای متعدد) حدفاصل قرار میگیرند.

عاشقانهای باور ناپذیر
فیلمنامهی اثر را فیلیپس و اسکات سیلور نوشتهاند و طیِ آن، شخصیتِ دوگانهی فلِک/جوکر را در داخل و خارج از این تیمارستان دنبال میکنند. نگهبانانِ این مرکز طبقِ انتظار، رفتارِ وحشیانهای دارند و همیشه دست به مجازاتهای بیرحمانه میزنند. در همین گیرودار، فلک با لی/هارلی که در بخش مجاور بستری است، دیدار میکند. آنها در همان نگاهِ اول دچارِ عشق یا جنون یا چیزی شبیهِ آن میشوند، که اتفاقی نامحتمل است، و در چشمبههمزدنی، بوسوکنار و لبخندهای عجیب مهمانشان میشود. با هم به اجرای دونفرهی موسیقی میپردازند و مانندِ دیوانگانِ داستانهای عاشقانه، نقشههای شورش میکشند. اما علیرغمِ جذابیتهای ظاهریای که این دو شخصیت به ارمغان میآورند، مخاطب آنها را زوجِ باورپذیری نمییابد، چرا که کلِ فیلم از باورپذیری و انسجام بهدور است.

در این فیلم لحظاتی دلنشینی هم وجود دارد، از جمله صحنهای که پادلز (با بازی لی گیِل)، همکار سابق فلک در دوران دلقک بودنش، در دادگاه شهادت میدهد. در فیلم اول، پادلز شاهد بود که فلک (یا جوکر) یکی از همکارانِ دیگر را به طرز وحشیانهای با چاقو به قتل رساند. اکنون او برای بازگوکردنِ این قتل فجیع به دادگاه فراخوانده شده است.
گیل با بازی خود، توأمانیِ ترس و عذابِ وجدانِ شخصیتِ پادلز را به خوبی به تصویر میکشد؛ این یکی از معدود لحظاتِ احساسی فیلم است، اما فیلیپس بلافاصله با نشان دادنِ نمایی از پادلز که به دلیل قد کوتاهش بر روی یک دفترچه تلفن نشسته است، فاتحهی آن را میخواند. اینکه فیلیپس با این صحنه قصد داشته مخاطب را به خنده بیندازد یا او را بچزاند معلوم نیست، اما با این کار، فقط عملکردِ بازیگر را تضعیف کرده است.

ارجاعهای سینمایی متعدد
فیلیپس فیلم «جنون مشترک» را با تلمیحات و ارجاعات سینمایی فراوانی همراه کرده است که شاید بیانگرِ تأثیرپذیریهای او باشد یا صرفاً نشاندهندهی این باشد که او در دوران کرونا زمان زیادی را پای تماشای فیلم سپری کرده است. به هر حال، این ارجاعات در سراسر فیلم پراکندهاند، از جمله به فیلمهایی مانند «عصر جدید» چارلی چاپلین (که در فیلم اول نیز به آن ارجاع داده شد) و یا به شخصیتهایی مانند «پپه لو پیو»، ضمنِ اینکه قاضیِ دادگاه (با بازی بیل اسمیتروویچ) شباهتِ زیادی به اسکورسیزی دارد. به علاوه، در یکی از صحنهها، هارلی و فلک (یا جوکر، فرقی نمیکند)، در حال تماشای بخشی از فیلم موزیکال The Band Wagon از وینسنت مینلی (۱۹۵۳) با نقشآفرینیِ فرد آستر و سید چریس هستند، که در فیلمِ مذکور، نقشِ دو بازیگر را ایفا میکنند که برای هنرآفرینی در یک نمایشنامه، با «کارگردانی نابغه» و پرمدعا همکاری مینمایند.
این ارجاع نیز درست مثلِ زیرعنوانِ این دنباله (که اصطلاحی فرانسوی است و روزگاری برای اشاره به نوعی روانپریشیِ نادر به کار میرفت) نوعی خودزنیِ زیرکانه از سوی فیلیپس به نظر میرسد؛ شاید هم کارگردان خواسته است پیشاپیش به انتقادها اذعان کرده باشد و دستِ پیش را گرفته باشد.
این جوکر هم مانند فیلم اول «جوکر»، با جاهطلبیهای نمایشی همراه است؛ دیوانهبازیهای فینیکس (که از فرطِ کاهشِ وزن کم مانده استخوانهایش از پوستش بیرون بزنند) و یا استفاده از موسیقیِ هراسانگیزِ هیلدور گودنادوتیر در متنِ فیلم، شواهدی بر این مدعا هستند. فیلیپس و فینیکس در فیلم اول هردو متعهد به جذب مخاطب بودند، ولی در «جنون مشترک» بیشتر به نظر میرسد که تلاش دارند مخاطب را از هر گونه لذت محروم کنند، و گویا در این هدف موفق هم شدهاند.
نظرات بینندگان درباره جوکر ۲
بازخوردهای بینندگان درباره فیلم جوکر جنون مشترک، متفاوت و گاه شدیداً منفی بوده است. در ادامه برخی از پرتکرارترین نظرات کاربران را که در برترین سایتهای مرتبط (مثل Rotten Tomatoes و Looper) درباره این فیلم منتشر شده، گردآوری کردهایم:
- عدم تناسب موسیقی با فضای فیلم: یکی از انتقادات اصلی بینندگان به استفاده از صحنههای موزیکال در فیلم برمیگردد. بسیاری از تماشاگران معتقدند که این صحنهها اضافی بوده و نه تنها به روایت فیلم کمکی نمیکنند، بلکه باعث کاهش تمرکز و ریتم داستان شدهاند. برخی از تماشاگران حتی پیشنهاد دادهاند که حذف این صحنهها به بهبود جریان فیلم کمک میکرد.
- بازی فوقالعاده بازیگران: واکین فینیکس و لیدی گاگا به عنوان ستارگان اصلی فیلم همچنان مورد تحسین قرار گرفتهاند. حتی منتقدانی که از بخشهای دیگر فیلم ناراضی بودند، بر این باور بودند که این دو بازیگر اجراهای قدرتمند و شایستهای ارائه دادهاند که تا حدودی نقاط ضعف فیلم را پوشش داده است.
- مقایسه با فیلم اول: بسیاری از طرفداران فیلم اول از اینکه فیلم دوم نتوانسته همان تأثیر را بر جای بگذارد، ابراز نارضایتی کردهاند. برخی بر این باورند که جذابیت و پیچیدگی روانی شخصیت جوکر در این فیلم کمرنگتر شده و دیگر آن شدت و عمق را ندارد.
- عدم ارتباط با مخاطبان فیلم اول: برخی بینندگان که از جوکر ۲۰۱۹ لذت برده بودند، از فیلم جدید کاملاً ناامید شدند. آنها معتقدند که اگر کسی طرفدار فیلم اول باشد، احتمالاً با این فیلم ارتباط برقرار نخواهد کرد، چرا که فضای موزیکال و داستان جدید، انتظارات آنها را برآورده نمیکند.
- احساس تکرار و خستگی در نیمه دوم: برخی از بینندگان گزارش دادهاند که داستان فیلم بهویژه در نیمه دوم تکراری شده و شخصیت جوکر دیگر همان جذابیت و چالش روانی گذشته را ندارد. به همین دلیل، فیلم از نظر روایی نسبت به نسخه اول ضعیفتر به نظر میرسد.
- نارضایتی از پایانبندی فیلم: برخی بینندگان به پایان فیلم و نحوه پردازش شخصیتها انتقاد کردهاند و آن را یک فرصت از دست رفته برای بسط بهتر داستان میدانند. آنها انتظار داشتند که فیلم بیشتر روی روانشناسی شخصیتها تمرکز کند و به عمق بیشتری برود، اما نتیجه نهایی رضایتبخش نبوده است.
در مجموع، نظرات تماشاگران درباره جوکر: جنون مشترک از تمجید بازیگران گرفته تا انتقادات تند درباره موسیقی و داستان، منعکسکننده یک تجربه سینمایی متناقض است.
در این مقاله، به نقد فیلم جوکر جنون مشترک پرداختیم؛ برای مطالعه تحلیل فیلمهای دیگر، پیشنهاد میکنیم صفحه نقد و بررسی را دنبال کنید. نظر خود را درباره این فیلم در همین صفحه با ما در میان بگذارید.