انیمیشن درون و بیرون 2 (InsideOut 2)؛ تصویری واقعی از احساسات آدم‌بزرگ‌ها

سالِ 2015 که اولین قسمت از انیمیشنِ «درون بیرون» منتشر شد، جهان را نسبت به تحولاتِ مثبت در دنیای انیمیشن‌سازی امیدوار کرد. در این فیلم، احساساتِ دختربچه‌ای ۱۱ ساله، به اسمِ رایلی به گونه‌ای مجسّم به تصویر کشیده می‌شود. این احساساتِ مجسّم، او را در یک نقلِ مکانِ مهم که زندگی‌اش را از اساس دگرگون می‌کند، همراهی می‌نمایند. عمق شخصیت‌ها و پرداختن به موضوع افسردگی، همچون ضربه‌ای ناگهانی و کاری، میخکوب‌کننده است و این فیلم را به یکی از اصیل‌ترین انیمیشن‌های زمان خود تبدیل نمود. حالا پس از گذشتِ تقریباً یک دهه، کمپانی‌های پیکسار و دیزنی تلاش کرده‌اند تا در انیمیشن درون و بیرون ۲ (InsideOut 2)، همان کندوکاو را در موردِ افرادِ‌ بالغ و احساساتِ بزرگسالی انجام دهند.

انیمیشن درون و بیرون 2

داستان این قسمت را مگ لافاو، نویسنده‌ی قسمتِ اولِ فیلم، به همراه دیوید هولستین نوشته است و اولین تجربه‌ی کارگردانی کلسی‌من است که مدت‌هاست با پیکسار همکاری دارد. در این قسمت نیز، سفرِ «شادی» ادامه می‌یابد. او کماکان تلاش می‌کند تغییراتی را که در مسیرِ رشدِ رایلی به وجود می‌آید و نیز احساساتِ جدیدی که در این مسیر در وجودِ وی پدیدار می‌شود را هدایت کند. گذار از کودکی به جوانی هرگز آسان نیست، و این، حقیقتی است که قرار است پنج احساسِ اصلیِ او آن را کشف کنند. «درون و بیرون ۲» با داستانی که به اندازه‌ی قسمتِ نخستش بکر، واقعی و احساسی است، یک برگه‌برنده‌ی حسابی برای دیزنی محسوب می‌شود؛ گواهِ این حرف، افزایشِ بی‌وقفه‌ی فروشِ این فیلمِ فوق‌العاده و برسرِ زبان افتادنِ نام و نشانِ آن است که روز به روز بر شهرتش می‌افزاید.

در ادامه با ما همراه باشید تا متوجه شوید که چرا انیمیشن درون و بیرون 2 می‌تواند یکی از بهترین انیمیشن‌های دنیا باشد.

شاهکاری تاثیرگذار درباره افکار و عواطف انسانی

یکی از انتظارات همیشگی مخاطبان و منتقدان از هر فیلمی که نامِ دیزنی و پیکسار را یدک می‌کشد، کیفیت بالای آن است. اما درموردِ «درون و بیرون»، یک ویژگیِ منحصربه‌فرد هم وجود دارد که به قسمت دوم آن نیز منتقل شده است؛ این دو فیلم به چیزی می‌پردازند که تقریباً همه‌ی مردم جهان تا حدی می‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند: احساسات و افکار.

افکار و احساسات، خواه آن‌ها را تحتِ کنترل داشته باشیم یا اینکه حس کنیم از کنترل‌مان خارج شده‌اند، همه چیز را در زندگی‌ِ ما تعیین می‌کنند؛ از وقتی که بیدار می‌شویم تا زمانی که سرمان را روی بالش می‌گذاریم. تصویرسازی «درون و بیرون» از احساساتِ ما آن‌قدر خوب انجام شده که از تماشای جنب‌وجوشِ آن‌ها بر صفحه‌ی نمایش متأثر می‌شویم.

انیمیشن درون و بیرون 2

«درون و بیرون ۲» همان ایده‌ای که در فیلم اول به خوبی پرداخته شده بود را دنبال کرده و بسط داده است. آنچه در این دنباله معرفی می‌شود، احساسات پیچیده‌تری هستند که بزرگسالان به راحتی می‌توانند با آن‌ها ارتباط برقرار کنند، علی الخصوص اضطراب که نقش شخصیتِ منفیِ داستان را ایفا می‌کند و احساسی است که اکثر افراد بلافاصله با آن ارتباط برقرار می‌کنند.

این حس که هر کاری بکنی، در نهایت باز گند می‌زنی. تردیدِ مداوم درموردِ تک‌تکِ حرکاتت و وحشتی که از گرفتن تصمیم نادرست سراغت می‌آید.

مهم‌ترین جنبه‌ی «درون و بیرون 2»، توجه و شفقتی است که سازندگانِ آن، با درک و بازنمودِ احساسات واقعی و قدرتمندی که بسیاری از ما روزانه تجربه می‌کنیم، به ما ارزانی داشته‌اند. به همین دلیل، تمامِ تعریف و تمجیدهایی که «درون و بیرون ۲» دریافت می‌کند الحق شایسته‌‌ی اوست، چرا‌که واقعاً مثلِ قسمتِ قبلیِ خود خوب است، و بلکه تأثیرگذارتر.

جنگلی انبوه متشکل از افکار پیچیده

در نسخه‌ی اولیه، تولیدِ سال ۲۰۱۵، خانواده‌ی اندرسن در سان‌فرانسیسکو زندگی می‌کردند و ذهن‌هایشان توسط پنج احساس کنترل می‌شد. اکنون رایلی، شخصیتِ اولِ داستان، ۱۳ ساله شده و زیر بغل‌هایش بوی ناخوشایندی پیدا کرده و احساس جدیدی به نام اضطراب، کنترل مرکز فرماندهیِ ذهنِ او را به دست گرفته است. اضطراب با کمک احساساتِ حسادت، خجالت و بی‌حوصلگی، بر شادی غلبه می‌کند و در نتیجه، رایلی می‌تواند در اردوی تابستانی هاکی روی یخ، خونسرد ظاهر شود.

انیمیشن InsideOut 2

البته برخی از عناصر داستان آشنا و تکراری به نظر می‌رسند. بارِ دیگر، شادی با همان شور و شوق بی‌پایانش ما را به سفری در سرزمین‌های رنگارنگ ذهن رایلی می‌برد و درباره‌ی خاطرات دردناک، درسی ارزشمند به ما می‌آموزد. اما آنچه تازگی دارد، پیامی است ظریف مبنی بر سمّی بودنِ قبیله‌گرایی. می‌گویم ظریف‌، چون دخترانی که رایلی می‌خواهد تحت تأثیرشان قرار دهد، دخترانِ خوبی هستند.

در یکی از صحنه‌ها، تقلا برای عضویت در تیمِ برنده منجر به یک حمله‌ی عصبی می‌شود که درست به اندازه‌ی تمامِ صحنه‌هایی که در داستان اسباب‌بازی ۲ و ۳ شاهدش بوده‌ایم، تأثیرگذار و بدیع است. وقتی صدای درونیِ رنج‌دیده‌ی رایلی این باورِ تازه را به او القا می‌کند که او فردی شکست‌خورده است، سخت می‌شود جلوی اشک‌هایتان را بگیرید. دیدنِ اینکه اضطراب، هراسان و میخکوب، در جنگلی انبوه متشکل از افکار پیچیده گرفتار شده است نیز به همان اندازه ناراحت‌کننده و دردناک است.

نقشی کمرنگ‌تر برای نوستالژی!

در انیمیشن جذاب «درون و بیرون ۲»، پیرزنی بانمک، با عینکی صورتی به جمعِ شخصیت‌ها اضافه می‌شود، هرچند خیلی زود هم توسط سایر شخصیت‌ها از صحنه رانده می‌شود. او که موهای سفید و براقش مثل موجی از برف بر سرش نشسته، «نوستالژی» نام دارد. شادی و ناراحتی و سایرین تلاش دارند او را از سر وا کنند. به او می‌گویند هنوز برای حضورش زود است.

نقد انیمیشن درون و بیرون 2

به نظر می‌رسد یکی از دلایلی که پیکسار در این فیلم به نوستالژی نقش پررنگ‌تری نداده است، این است که نخواسته با پرداختنِ صریح به آن، آن را لوث کند. این استودیو با این انیمیشنِ جذاب و نبوغِ بی‌نظیری که در به‌کارگیری حس حسرت و دلتنگی به خرج داده، تماشاگران – اعم از کودکانِ واقعی و کودکانِ درون– را مجذوب نموده است. از دیدِ پیکسار، تمامِ تماشاگران (به خصوص بزرگسالان) یک‌پا آنتون ایگو هستند، منتقدِ همیشه ناراضیِ رستوران در «موشِ سرآشپز»، که زمانی که مادرش غذایی را با عشق برای او می‌پزد، به دورانِ کودکیِ خود برمی‌گردد، همان غذایی که در مواقعِ دیگر، آن را نمی‌پسندید. آن خاطره به ایگو اجازه می‌دهد تا تصورات پیشینش را کنار بگذارد و دوباره به لذت بردن از غذا همانند دوران کودکی‌اش تسلیم گردد. پیکسار تلاش دارد شما نیز هنگام تماشای فیلم‌هایش چنین احساسی را تجربه کنید.

نقد انیمیشن درون و بیرون 2 از نگاه نیویورک‌تایمز

در اوایلِ «درون و بیرون ۲»، شادی هنوز درکنارِ ناراحتی، خشم، ترس و نفرت در برج روشنی به نام “مرکز فرماندهی” صحنه‌گردانی می‌کنند. آن‌ها در مرکز ذهن رایلی، که فضایی هزارتو و پیچیده است، مستقر هستند و رایلی را از طریقِ یک صفحه‌نمایش بیضی بزرگ نظارت می‌کنند، گویی پشت چشمان او قرار دارند. آن‌ها افکار و اقدامات او را دنبال، مدیریت و گاهی مختل می‌کنند؛ این کار را غالباً با استفاده از یک کنسول کنترل که شبیه میز میکس صدا است و با بالا رفتنِ سنِ او پیچیده‌تر می‌شود، انجام می‌دهند. در اواخرِ فیلم اول، یک دکمه‌ی مرموز به نام «بلوغ» روی این کنسول ظاهر می‌شود؛ اندکی پس از آغاز فیلمِ دوم، این دکمه به آژیری قرمز و پرسروصدا مبدّل می‌گردد.

بلوغ مشکلات جدیدی را برای رایلی رقم می‌زند که بعضی‌هایشان بسیار تکان‌دهنده، ولی اکثرشان طبیعی هستند. تقریباً یک دهه از انتشار فیلم اول گذشته، اما از آنجا که در دنیای فیلم‌سازی زمان جادویی است، کمی پس از آغاز داستان، رایلی در حال فوت کردن شمع‌های کیک تولد ۱۳ سالگی خود است، در حالتی که براکت‌های فلزی روی دندان‌هایش و یک جوش سمج روی چانه‌اش دیده می‌شود. به زودی احساسات جدیدی وارد صحنه می‌شوند که سردمدار آن‌ها اضطراب است؛ شخضیتی کوچک و نارنجی‌رنگ با ابروهای درهم و موهای آشفته. مدت زیادی نمی‌گذرد که اضطراب کنترل کنسول و رایلی را به دست می‌گیرد، البته با کمک حسادت، خجالت، و شخصیت مورد علاقه‌ و همیشه خسته‌ام، انوی (بی‌حوصلگی) با آن لهجه‌ی فرانسوی‌اش.

تحلیل درون و بیرون 2

این دنباله‌ی نرم و روان به کارگردانی کلسی‌من عمدتاً بر دورانِ پرتنش و اعصاب‌خرد‌کنِ حضورِ رایلی در یک اردوگاه هاکی دخترانه تمرکز دارد؛ جایی که او از والدینش جدا می‌شود و دوستان نو، احساسات تازه و انتخاب‌های جدیدی را تجربه می‌کند. همانند فیلم اول، داستانِ این‌یکی هم پیوسته بین آنچه در ذهن رایلی می‌گذرد و آنچه در دنیای واقعی برایش رخ می‌دهد، در رفت‌وآمد است. احساسات جدید او باعث نگرانی، غر زدن، سرخ شدن و تظاهر به بی‌تفاوتی می‌شوند. البته شادی و سایر احساسات قدیمی هم هر از چندگاهی به طرز بامزه‌ای ابرازِ وجود می‌کنند، ولی در مجموع، شما همیشه حس می‌کنید که فیلم‌سازان، رایلی را به سمتِ سلامتِ روانی هدایت می‌کنند.

همین‌طور که رایلی با احساسات جدیدش دست‌وپنجه نرم می‌کند، فیلم هم با نهایتِ دقت تغییرِ مسیر می‌دهد. درست است که رایلی نوجوان است و آکنده از احساسات و تجربیاتِ جسمانیِ جدید، اما کسانی که این فیلم را ساخته‌اند بی‌سروصدا از این مرحله‌ی رشدی عبور می‌کنند، مانند والدینی که نمی‌خواهند دخترشان بزرگ شود. به همین دلیل، رایلی دوران قاعدگی خود را تجربه نمی‌کند، پنهانی از خانه خارج نمی‌شود و علاقه‌ای به کسی پیدا نمی‌کند. به گوشی‌اش هم خیره نمی‌شود، چرا که مربی هاکی اردو، محضِ جور بودنِ داستان، تلفن‌های دختران را توقیف کرده است. رایلی یک کودک خوب و معمولی بود؛ هنوز هم همین‌طور است. همه چیز و همه کس نیز همین‌طور هستند. معلوم می‌شود که هم‌آغوشی‌ِ او با والدینش در فیلم اول، جز دلنشین بودن، از مرام‌نامه‌ی پیکسار نیز پرده برمی‌دارد.

تمام احساسات انسان در انیمیشن درون و بیرون 2

قسمت‌های دنباله‌ای که بر آثارِ هنری می‌سازند، اغلب متکی بر نوستالژی هستند، بنابراین طبیعی است که «درون و بیرون ۲» را هم دوست داشته باشیم، چون فیلمِ اول را دوست داشته‌ایم. فیلم جدید نیز با روحیات، ابتکارات، استعارات و طراحی‌های بصری فیلم اصلی مطابقت دارد، بنابراین به چشممان آشنا و لذت‌بخش می‌آید. کلسی‌من تغییراتِ کوچکی در بعضی جاها ایجاد کرده و به زوایای بکر و تاریک‌تر هم قدری سرک کشیده است. یکی از صحنه‌های خیره‌کننده‌ای که او به تصویر کشیده، زمانی است که اضطراب از کنترل خارج می‌شود. او این نابسامانی را به صورتِ تصویری از یک گردابِ نارنجی که به سرعت درحالِ چرخش است نشان می‌دهد. این تصویرِ خیره‌کننده بیانی است گرافیکی و حیرت‌انگیز از آشفتگیِ شدیدِ ذهنی و روانی، که هم شما و هم فیلم را تکان می‌دهد. و مثال بارزی است از مهارت پیکسار در تبدیل ایده‌ها به تصاویر. برخی از این ایده‌ها عملا از جهان‌بینیِ امن و خوشایندی که پیکسار همواره داشته عبور می‌کنند و این کار را با نهایتِ توفیق و شکوه انجام می‌دهند.

سخن پایانی

«درون و بیرون ۲» فیلمی است که باید تماشای آن را روی پرده‌ی بزرگ و در کنار عزیزانتان تجربه کنید. چنانچه اضطراب دارید یا در گذشته داشته‌اید، این فیلم به نوعی اثر آرام‌بخش دارد. تجربه‌ای است در جهتِ التیام و عادی‌سازیِ‌ تجربه‌هایی که شما را به انزوا کشانده‌اند؛ که یعنی همه‌ی ما انسانیم و این احساسات در تمام انسان‌ها وجود دارند، پس احساس تنها ماندن نکنیم!

نظر خود را درباره نقد انیمیشن درون و بیرون 2 با ما درمیان بگذارید و خوشحال می‌شویم اگر این نوشته را به علاقه‌مندان انیمیشن‌های پیکسار معرفی کنید. اگر به دنیای انیمیشن‌ها و انیمه علاقه دارید، پیشنهاد می‌کنیم سری به مقاله برترین انیمه‌های تاریخ بزنید.

به اشتراک بگذارید :

چکیده

انیمیشن اینساید اوت 2

انیمیشن درون و بیرون 2 (InsideOut 2)؛ تصویری واقعی از احساسات آدم‌بزرگ‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *