درباره MVP و اهمیت آن برای کسب و کارها

در سال ۲۰۰۹، کتابی با نام The Lean Startup منتشر شد. بعد از آن، مفهوم MVP سر زبان‌ها افتاد. راهکاری که توسط Eric Ries مطرح گردید، کمک بزرگی به کسب‌وکارها کرد تا تصمیمات درست‌تر و منطقی‌تری بگیرند و به‌دنبال این موضوع، از مزایای بسیاری برخوردار شوند. قبل از هرچیز، اگر کسب و کاری دارید و قصد دارید بیشتر درباره بازاریابی بدانید، پیشنهاد می‌کنیم «مقاله «بازاریابی چیست» را مطالعه کنید.

و اما در این مقاله، می‌خواهیم بررسی کاملی داشته باشیم روی این مفهوم (یا راهکار) و ببینیم MVP چطور می‌تواند به فریاد کسب‌وکارها (مخصوصاً برندهای نوپا) برسد.

اجازه دهید اول تعریفی از MVP ارائه کنیم و بعد برویم سراغ واکاوی جنبه‌های مختلف آن.

MVP چیست و چه کاربردی دارد؟

MVP مخفف Minimum Viable Product است؛ ترجمۀ لغت به لغت این عبارت می‌شود: حداقل محصول قابل دوام یا در برخی تعاریف کمینه محصول پذیرفتنی؛ یا چیزی شبیه آن. مطلقاً ترجمۀ خوبی نیست! ما هم در ادامه کاری به عبارت فارسی نداریم و با همان MVP ادامه می‌دهیم. اما این MVP که می‌خواهیم درباره‌اش حرف بزنیم دقیقا چیست؟!

رویکردی وجود دارد که اخیراً بین کسب‌وکارهای بزرگ رواج پیدا کرده است. آن هم اینکه قبل از عرضۀ رسمی یک محصول یا سرویس، نسخه‌ای اولیه از آن را در اختیار تعداد محدودی از مشتریان دست‌چین‌شده قرار می‌دهند. هدف دریافت بازخورد و پیدا کردن ایرادات احتمالی قبل از ارائۀ محصول یا سرویس نهایی برای عموم است.

MVP همان محصول اولیه‌ای است که به مشتریان خاص ارائه می‌شود. در واقع، با نسخه‌ای بسیار ساده از یک محصول طرفیم که قرار است در آینده تکمیل و به بازار عرضه شود.

همان‌طور که بالاتر هم گفتیم، اولین فردی که این مفهوم را مطرح کرد، شخصی بود با نام Eric Ries. به‌عنوان خالق این طرح، بد نیست تعریف او از MVP را هم بدانیم:

نسخه‌ای از یک محصول جدید که امکان جمع‌آوری اطلاعات معتبر از مشتریان بالقوه (مخاطبان هدف)، با کمترین تلاش را برای تیم سازندگان ممکن خواهد کرد!

برای درک بهتر این مفهوم پیشنهاد می‌کنیم نگاهی بیاندازید به مدل زیر که وبسایت businessmodelanalyst.com ارائه داده است:

مفهوم mvp

همان‌طور که خودتان می‌دانید، برای حصول موفقیت بعد از عرضۀ یک محصول، مهم‌ترین فاکتور جلب رضایت حداکثری مخاطبان است. درون مجموعه، شاید هزاران هزار فرضیه و گمان، پیرامون آنکه چطور باید رضایت مشتریان را جلب کرد مطرح شود؛ اما بدون شک، مؤثرترین رویکرد، دخیل کردن خود مخاطبان و دریافت بازخورد مستقیم از آن‌ها است. کاری که با MVP می‌توان انجام داد.

به‌طور کلی، MVP دارای حداقل قابلیت‌هایی است که می‌خواهید با محصول اصلی عرضه کنید و ببینید بازار هدف چه نظری راجع‌به آن دارند.

بدون MVP، کسب‌وکارها ممکن است با ضررهای سنگین مواجه شوند؛ چون احتمالاً محصول را در حجم بالا تولید و روانۀ بازار می‌کنند. فارغ از اینکه مخاطب هدف چه نظری راجع‌به آن دارد! آیا واقعاً آن را محصولی به‌دردبخور می‌بیند که می‌تواند نیازش را برطرف کند؟ یا صرفاً یک کالای بی‌فایده که خرید آن هیچ توجیهی ندارد؟

با این اوصاف، می‌توان کاربرد MVP را ۳ مورد زیر در نظر گرفت:

  1. ارزیابی محصول جدیدی که قرار است به بازار عرضه شود: با کمک MVP، قبل از اینکه پول و زمان ارزشمند را صرف ساخت محصول کنید، می‌توانید بفهمید آیا برای محصولی که می‌خواهید بسازید، بازاری وجود دارد یا نه!
  2. دریافت بازخورد از مشتریان: MVP کمکتان می‌کند بفهمید مخاطبان چه خصوصیاتی از محصولاتان را دوست دارند و اینکه از کدام بخش‌ها خوششان نمی‌آید.
  3. کاهش هزینه‌ها: بعد از اینکه بازخوردها را به دست آورید، می‌فهمید باید برای توسعۀ کدام قسمت‌ها وقت بگذارید و کدام قابلیت‌ها را حذف کنید؛ به این ترتیب، امکان صرفه‌جویی در منابع وجود دارد؛ چون سراغ توسعۀ قابلیت‌هایی نمی‌روید که از نظر مخاطب هدف بی‌فایده هستند.

پس اگر ایده‌ای در ذهن دارید و مطمئن نیستید که آن ایده به سودآوری منجر خواهد شد، MVP بسازید و با کمک آن اطلاعات لازم را به دست آورید.

mvp چیست

بیایید در بخش بعدی، یک مسیر سرراست برای ساخت MVP ترسیم کنیم که همۀ کسب‌وکارها می‌توانند آن را طی کنند و نسخه‌ای ابتدایی از محصول خود بسازند.

چگونه MVP بسازیم (آموزشی ۵ مرحله‌ای بسیار ساده)

بسته به حوزۀ فعالیت و البته محصولی که قرار است بسازید، ساخت MVP هم شرایط خاص خودش را خواهد داشت؛ ولی به‌طور کلی، ساخت نسخه‌ای ساده از محصولی که تولید انبوه آن را در سر دارید، طی ۵ مرحله‌ای که می‌خواهیم به آن‌ها بپردازیم، حاصل خواهد شد:

۱. شناسایی مشکل اصلی مخاطبان هدف

اگر قرار است محصول ساخته‌شده به سودآوری برسد، طبیعتاً باید مشکلی را برطرف کند؛ بنابراین، در اولین قدم، باید مشکلی را شناسایی کنید تا برای آن محصول بسازید! به‌علاوه، باید ببینید آن‌هایی که با این مشکل مواجه می‌شوند، چه کسانی هستند.

به سؤالات زیر پاسخ دهید تا تکلیف راحت‌تر مشخص شود:

  • چه مشکلی مخاطب را آزار می‌دهد: خود را جای مخاطبان هدفی که دارید بگذارید. آن‌ها دنبال رسیدن به چه چیزی هستند و در راه رسیدن به آنچه که می‌خواهند، با چه مشکلات و مصائبی روبه‌رو می‌شوند؟
  • راهکار شما چطور می‌تواند مشکل را برطرف کند: همان‌طور که گفتیم، محصول شما قرار است گره‌ای از کار مخاطبان هدف باز کند. سؤال اینجا است که محصولتان چه چیزی ارائه می‌کند که مشتری بالقوه از آن غافل مانده بود؟ چه راه‌حلی؟ چه تکنولوژی‌ای؟ شاید هم ترکیبی از هر دو!
  • شرایط قبل و بعد از به‌کارگیری محصول چه فرقی می‌کند: پس از استفاده از محصول شما، شرایط مشتری بالقوه دچار چه تغییراتی خواهد شد؟ اگر پاسخ به “شرایط خیلی بهتر” ختم می‌شود، پس احتمالاً ایده‌ای که در سر دارید، ارزش بررسی بیشتر دارد.

علاوه‌بر این‌ها، اگر از قبل محصول به بازار عرضه کرده‌اید، می‌توانید با داده‌هایی که از آن در اختیار دارید، مشکلات احتمالی را شناسایی کنید.

۲. قابلیت‌ها و توانمندی‌های MVP را معلوم کنید

بدون استثنا، همۀ محصولات یک ‌سری قابلیت‌ها دارند؛ اما توجه داشته باشید که MVP نسخه‌ای ساده و اولیه است و لزوماً نباید از همۀ قابلیت‌هایی که برای محصول نهایی در نظر دارید، برخوردار باشد. و اما اینکه چه قابلیت‌هایی باید روی MVP لحاظ شوند!

اینجا هم سؤالاتی وجود دارند که می‌توانید با پاسخ دادن به آن‌ها، کار خود را راحت‌تر کنید. سؤالاتی مثل:

  • چه قابلیت‌هایی می‌توانند زودتر ارزش محصول را نشان دهند و توجه کاربر را جلب کنند؟ به بیان دیگر، چطور می‌توانید موانعی که کاربر را خسته می‌کنند را حذف کنید؟
  • چه مواردی لازم است باید روی MVP لحاظ شوند و از همان اول در معرض دید مخاطب قرار گیرند؟ چه مواردی را می‌توان بعداً هنگام عرضۀ نهایی به محصول افزود؟
  • در نظر دارید مخاطب چه اقدامی را با کمک MVP انجام دهد تا متوجه ارزش و کارآمدی آن شود؟

اگر بعد از پاسخ به این سؤالات احساس می‌کنید همچنان سردرگم هستید، برگردید به مرحلۀ اول!

۳. نسخۀ اولیۀ MVP را طراحی کنید

اینجا مرحله‌ای است که تفکراتتان را به اجرا درمی‌آورید.

نسخۀ اولیه یا به‌ بیان بهتر، Prototype، تصویرپردازی‌هایی هستند که محصول نهایی را نشان می‌دهند. به‌طور کلی، دو نوع پروتوتایپ داریم:

  1. شباهت کمتر (Low Fidelity): این نوع از انواع پروتوتایپ ساده‌تر است و یک تصویر انتزاعی از محصول نهایی را نشان می‌دهد. همان‌طور که خودتان حدس می‌زنید، با چیزی عیناً شبیه به محصول نهایی طرف نیستیم. اما خب انواع Low Fidelity (همین انواع کم شباهت)، هزینۀ کمتری روی دستتان می‌گذارند و اجازه می‌دهند تصویر کلی ایدۀ بزرگی که در سر دارید را به نمایش بگذارید.
  2. شباهت بیشتر (High Fidelity): این انواع جزئیات خیلی بیشتری دارند و معمولاً حاصل کدنویسی با ابزارهای خاص هستند. ساخت این نوع از پروتوتایپ‌ها که به‌عنوان نسخۀ اولیۀ دیجیتال هم شناخته می‌شوند، کمک می‌کنند آنچه در ذهن دارید را بهتر و دقیق‌تر تصویر کنید. منتهی با هزینه و صرف زمان بیشتر. معمولاً برای ساخت این نوع از انواع پروتوتایپ، ابزارهای طراحی مثل فیگما به کار گرفته می‌شوند.

بعد از آماده‌سازی نسخۀ اولیه (Prototype) از MVP، بروید سراغ مرحلۀ چهارم.

۴. تست و تأیید اعتبار MVP

حالا وقت آن است که بگردید دنبال افرادی که قرار است MVP را بیازمایند. MVP ممکن است یک صفحۀ فرود یا یک اپلیکیشن تک‌صفحه‌ای باشد. شاید هم یک محصول فیزیکی!

مدت‌زمانی محدود را مشخص کنید و از تیمی که قرار است MVP را تست کنند بخواهید روی کاربردی خاصی متمرکز شوند. قرار است بفهمید آیا محصول نهایی می‌تواند مشکلی به‌خصوص (مشکلی که در مرحلۀ اول پیدا کرده‌اید) را برطرف کند یا نه.

مفهوم mvp

اطلاعاتی که در این بخش از گروه امتحان‌کنندگان به دست می‌آورید، کمکتان می‌کند بفهمید کجای کار ایراد دارد و باید برای بهبود آن وقت بگذارید. اقداماتی که باید قبل از عرضۀ نهایی محصول انجام شوند.

بعد از اینکه مطمئن شدید بازار نیازمند محصول نهایی است، آستین‌ها را بالا بزنید و MVP را تبدیل کنید به آنچه از ابتدا در ذهن پرورده بودید.

۵. توسعۀ MVP و ساخت محصول نهایی

حالا می‌دانید بازار مشتاق محصول شما است! بعد از جذب بازخوردها و اعمال تغییرات لازم، می‌توانید محصول نهایی را بسازید و برای عرضۀ گستردۀ آن برنامه بریزید.

توجه داشته باشید که اعمال نکردن تغییرات لازم، یعنی تمام فرایند ساخت MVP و ارائۀ آن به مشتریان برگزیده، مثل کوبیدن آب در هاون، بیهوده و بی‌فایده بوده است؛ پس اجازه دهید بار دیگر تأکید کنیم که عجول نباشید و حتماً قبل از عرضۀ نهایی محصول، مشکلات را برطرف کنید.

این از مسیر کلی‌ای که قول بررسی آن را داده بودیم. خوب است بدانید برخی نکات هم وجود دارند که با رعایت آن‌ها، خیالتان از درستی پیشبرد امور از همۀ جوانب راحت خواهد شد.

نکات مهمی که در ساخت MVP به کارتان می‌آیند

بدون مقدمه، برویم سراغ نکاتی که رعایت آن‌ها ضروری است.

۱. MVP باید با اهداف کلی کسب‌وکار همخوانی داشته باشد

قبل از هر کاری در راستای ساخت MVP، باید مطمئن شوید که محصول نهایی با اهداف تیم و کسب‌وکار در سازگاری کامل دارد!

آیا می‌خواهید طی ۶ ماه آتی میزان فروشتان را به یک عدد مشخص برسانید؟ با محدودیت منابع مواجهید؟ با پاسخ به این سؤالات، می‌فهمید که آیا اکنون زمان مناسبی برای ساخت MVP است یا نه.

همچنین، باید مشخص کنید که MVP قرار است چه هدفی را دنبال کند. مثلاً می‌خواهید برای محصولی که در حال عرضۀ آن هستید، مشتریانی از بازاری مشابه به دست آورید؟ اگر پاسخ این سؤال مثبت است، به احتمال خیلی زیاد، ساخت MVP از محصولی کاملاً جدید توجیه منطقی دارد.

ولی اگر اولویت اصلی ادامۀ تمرکز و فروش به بازار فعلی است، شاید بهتر باشد سراغ ساخت یک MVP بروید که قابلیت‌های جدیدی را به مشتریان فعلی پیشنهاد می‌کند.

۲. به‌جای مشکل، روی راه‌حل تمرکز کنید

قبل از اینکه سراغ افزودن قابلیت‌ها بروید، مشخص کنید MVP قرار است چه مشکل یا مشکلاتی را از بین ببرد. به این منظور، باید مصائبی که مخاطبان هدفتان را آزار می‌دهند، به‌خوبی شناسایی کنید.

۳. مخاطب هدف را با دقت مشخص کنید

MVP قرار است مشکلی خاص از یک جماعت مشخص را برطرف کند؛ بنابراین، باید پاسخی کامل به پرسش زیر بدهید:

مشتری ایدئال شما چه فرد یا افرادی هستند؟

MVP باید طوری طراحی شود که دقیقاً مطابق سلایق و علایق این افراد باشد. به این ترتیب، می‌توانید انتظار اثربخشی حداکثری از آن را داشته باشید.

۴. پارامترهای درست را اندازه بگیرید

محصولات گوناگون و مخاطبان مختلف، اهداف و مشکلات متنوعی دارند. به همین خاطر، پیشنهاد می‌کنیم وقت بگذارید و اطلاعات لازم دربارۀ اهدافی که مخاطب در سر دارد را به دست آورید.

با استناد به نظر متخصصان امر، متریک‌ها بهتر است روی رفتار کاربران متمرکز شوند. برخی از پارامترهای مهم که اغلب مجموعه‌ها هنگام ساخت MVP زیرنظر می‌گیرند، شامل موارد زیر می‌شوند:

  • تعداد ثبت‌نام‌ها: روند بالا و پایین شدن تعداد افرادی که مشتاق به ثبت‌نام برای دریافت محصول یا خدمت جدیدی که قرار است ارائه کنید، در اندازه‌گیری ارزش پیشنهاد و البته علاقۀ مخاطبان به آن کمک‌حال خواهد بود.
  • نرخ فعالیت: منظور تعداد افرادی است که اقدامات اصلی روی محصول را انجام داده‌اند؛ اقداماتی که به درک ارزش و بازگشت آن‌ها مرتبط می‌شوند.
  • نرخ بازگشت: این نرخ، نشان می‌دهد چه تعداد افراد مجدداً سراغ محصول شما آمده‌اند! در کنار برخی متریک‌های دیگر، این پارامتر می‌تواند چرایی بازگشت آن‌ها را هم نشان دهد.
  • میزان استفاده از قابلیت‌های مختلف: استفادۀ زیاد و تأثیرپذیری از یک قابلیت به‌خصوص، می‌تواند اطلاعاتی در خصوص اینکه کدام بخش‌ها نیاز به توجه و سرمایه‌گذاری بیشتر دارند، در اختیار تیم سازنده قرار دهد.

برای اینکه بتوانید از مزایای داشتن یک MVP حرفه‌ای در بلندمدت نهایت بهره را ببرید، مهم است که پارامترهای درست را با دقت فراوان انتخاب کنید.

مفهوم MVP

۵. تمام بازخوردها را مهم در نظر بگیرید

فراموش نکنید که هدف اصلی از ساخت MVP، دریافت بازخورد از مخاطبان پیرامون کارآمدی محصولی خاص است؛ بنابراین، به‌طور فعالانه دنبال بازخورد باشید و ببینید مخاطبان چه نظری راجع‌به محصول شما دارند.

با آن‌ها صحبت کنید، رفتارشان را زیر نظر بگیرید و از اطلاعاتی که به دست می‌آورید، برای بهتر کردن MVP و محصول نهایی کمک بگیرید.

جالب است بدانید MVP انواع مختلفی دارد و در بخش بعدی، نگاهی می‌اندازیم به برخی از مهم‌ترین انواع آن.

بررسی ۵ روش شناخته‌شده و پراستفاده MVP

با توجه به اینکه انواع مختلف و متعددی از MVP وجود دارد، احتمالاً انتخاب گزینۀ مناسب برای کسب‌وکارتان و بهره بردن از مزایای آن، کاری چالش‌برانگیز خواهد بود.

در این قسمت از مقاله، می‌خواهیم کنکاشی داشته باشم روی ۵ نوع MVP که شاخص‌تر از باقی انواع هستند.

۱. Concierge MVP

Concierge به معنای دربان است! این نوع MVP، رویکردی منحصربه‌فرد است که در آن، به‌جای ارائۀ خدمات کامل به مخاطبان، مثل یک دستیار تمام‌وقت کنار آن‌ها هستید و در طول مسیر، هر نیازی که برایشان ایجاد می‌شود را برطرف می‌کنید. هدف این است که بفهمید آیا آن‌ها به چیزی که شما ارائه می‌کنید نیاز دارند یا نه.

در این نوع از انواع MVP، ارتباطی مستقیم با مشتری را تجربه خواهید کرد و به همین خاطر، می‌توانید اطلاعات بسیار ارزنده‌ای کسب کنید. ضمناً، از دیگر مزایای این روش هزینۀ بسیار کمی است که روی دست کسب‌وکار می‌گذارد. همچنین، دریافت بازخورد به‌شکلی سریع‌تر انجام می‌گیرد.

خلاصه که اگر:

  • ایدۀ محصول پیچیده‌ای دارید که توسعۀ آن نیازمند مدت‌زمانی زیاد است
  • برای توسعۀ اولیۀ محصول، بودجۀ کمی در اختیار دارید
  • بازار هدف کوچکی دارید و خدمات کاملاً شخصی‌سازی‌شده در این بازار به‌شدت مورد استقبال قرار می‌گیرند

احتمالاً Concierge MVP بهترین نوع MVP است که می‌توانید سراغش بروید.

۲. Wizard of OZ MVP

نام جادوگر شهر اوز به گوشتان خورده است؟ همان فیلمی که در نهایت معلوم شد تمامش یک فریب از جانب پیرمردی بود. دومین مدل MVP که می‌خواهیم معرفی کنیم، این نام را روی خود دارد.

فرض بگیرید محصول یا سرویستان قرار است کاری خاص را برای کاربران انجام دهد. در حالی که مخاطبان فکر می‌کنند پشت پرده اتوماسیون‌ها کار را پیش می‌برند، حقیقت ماجرا کلاً چیزی دیگری است!

یک نیروی انسانی پشت پرده نشسته و درخواست کاربران را به‌صورت دستی اجابت می‌کند. طوری که انگار محصول بدون هیچ ایرادای کارش را انجام می‌دهد.

مثال بزنیم: فرضاً که می‌خواهید یک اپلیکیشن برای پیشنهاد و بررسی رستوران‌ها بسازید؛ قبل از عرضۀ محصول اصلی که امور مختلف در آن خودکارسازی می‌شوند، تعدادی نیرو استخدام می‌کنید که به‌جای کاربران راجع‌به رستوران‌ها تحقیق می‌کنند، منو را در اختیار آن‌ها قرار می‌دهند و سفارششان را در رستوران‌های انتخاب‌شده ثبت می‌کنند.

یادتان باشد هدف دریافت بازخورد و متوجه شدن واکنش مخاطبان نسبت‌به قابلیت‌های مختلف محصول است. با انجام چنین کاری، می‌توانید اطلاعات خوبی دربارۀ انتظارات آن‌ها به دست آورید و اینکه چطور قرار است با محصول (که در این مورد خاص یک اپلیکیشن یا نرم‌افزار در نظر گرفته می‌شود) تعامل بگیرند.

۳. Single Featured MVP

MVP تک‌قابلیتی، همان‌طور که از نامش مشخص است، روی یک جنبۀ خاص از مشکلی بزرگ‌تر که قرار است آن را برطرف کنید، تمرکز خواهد کرد. در واقع، صحبت از نسخۀ اولیه‌ای است که تنها یک قابلیت از بین تمام قابلیت‌های محصول نهایی را ارائه می‌کند.

کسب‌وکارهایی که سراغ ساخت این نوع MVP می‌روند، تمام تمرکزشان را متوجه آن یک حوزۀ خاص کرده و سعی می‌کنند بهترین عملکرد را در همان تک زمینه رقم بزنند.

ساخت این نوع از انواع نسخه‌های اولیه خیلی سریع‌تر انجام می‌گیرد و توضیح نحوۀ عملکرد آن‌ها به مخاطبان هدف هم راحت‌تر است.

البته از دیدگاهی دیگر، این مورد ایراداتی هم دارد. مثلاً اگر شکایت و انتقادی وجود نداشته باشد، لزوماً به معنای عملکرد خارق‌العادۀ محصول نخواهد بود؛ چون مخاطب فقط با یک قابلیت کار کرده است و باقی جوانب محصول یا سرویس زیر تست نرفته.

اگر محصولی دارید که همین حالا در بازار عرضه شده است و می‌خواهید قابلیتی جدید به آن اضافه کنید، این مدل به کارتان می‌آید.

۴. Piecemeal MVP

این نوع چیزی است مابین Concierge MVP و Wizard of OZ MVP. این مدل هم به کار آن‌هایی می‌آید که از قبل محصولی به بازار عرضه کرده‌اند و می‌خواهند با توسعۀ آن، امکانی جدید را در اختیار مشتریان خود قرار دهند.

به بیان ساده‌تر، با Piecemeal MVP قرار نیست از صفر شروع کنید! بلکه باید با استفاده از ابزارها و راهکارهای موجود، محصولی کامل‌تر در اختیار مخاطبان هدف قرار دهید.

به‌طور کلی، آن دسته از برندها که سراغ این نوع MVP می‌روند، مجموعه‌ای از تکنولوژی‌های موجود را به کار می‌گیرند؛ تکنولوژی‌هایی که معمولاً خوب با هم یکپارچه نمی‌شوند. به همین خاطر، برای مدیریت کل فرایند به نیروی انسانی بیشتری نیاز خواهید داشت.

۵. Fake Door MVP

این روش که ترجمۀ لغوی آن برابر است با “در دروغین” یا “در تقلبی”، یک راهکار عالی است برای اینکه بفهمید بازار چقدر به ایدۀ شما علاقه دارد؛ قبل از اینکه کار خاصی در راستای توسعۀ آن انجام دهید.

در اصل، با روشی طرف هستیم که برای امتحان کردن یک ایدۀ خام عالی محسوب می‌شود.

می‌توانید یک صفحۀ فرود یا سایت بسازید که یک محصول کاربردی را به تصویر می‌کشد. صفحۀ فرود یا وب‌سایتی که ایده را به نمایش می‌گذارد، قابلیت‌هایش را نشان می‌دهد و مزایایی که با استفاده از آن حاصل می‌شود را هم به اطلاع کاربر می‌رساند؛ اما در واقعیت، محصولی در کار نیست!

همان‌طور که گفتیم، با این نوع MVP می‌توانید بفهمید بازار هدف چقدر به ایده‌ای که در سر می‌پرورانید علاقه و اشتیاق دارد. ضمناً، می‌توانید با جمع‌آوری راه‌های ارتباطی بازدیدکنندگان (مثلاً آدرس ایمیل‌ آن‌ها)، جامعه‌ای از مخاطبان بسازید که مشتاق هستند به جمع استفاده‌کنندگان اولیه پس از عرضۀ رسمی محصول بپیوندند.

بعد از آشنایی با این ۵ نوع MVP، بد نیست چند مثال از آن را هم بررسی کنیم.

۲ مثال از نمونه‌های موفق MVP در بازار بین‌المللی

برندهای بسیار بزرگی هستند که قبلاً از MVP استفاده‌ کرده‌اند و می‌توان نسخۀ اولیۀ محصولات آن‌ها را جزو نمونه‌های موفق به حساب آورید. در این بخش، ما می‌خواهیم دو مورد از آن‌ها را بررسی کنیم و کندوکاوی کلی روی MVP آن‌ها داشته باشیم.

‌‌

Amazon

آمازون بزرگ‌ترین فروشگاه اینترنتی در سراسر دنیا است. جف بزوس که ایدۀ ساخت چنین پلتفرمی را در سر داشت، قبل از عملی کردن آن، مارکت‌پلیسی ساخت که در آن فقط یک محصول فروخته می‌شد: کتاب!

بعد از مدتی، جف با تحلیل اطلاعات به دست آمده، به این نتیجه رسید که ایدۀ ذهنش توانایی عملی شدن دارد و حالا آمازون یکی از ارزشمندترین برندها در تمام دنیا است!

mvp

Uber

نخستین تاکسی اینترنتی دنیا با یک MVP شروع به فعالیت کرد! بنیانگذاران این برند غول‌آسا، ابتدا سرویسی پیامک‌محور که فقط مختص گوشی‌های آیفون بود را در شهر سانفرانسیسکو راه انداختند.

آن‌ها تجربۀ کاربری را سنجیدند و با جمع‌آوری اطلاعات لازم، توانستند اپلیکیشنی را توسعه دهند که حالا به‌صورت روزانه، ۱۹ میلیون سفر توسط آن در سراسر دنیا صورت می‌گیرد.

mvp

‌روند جمع‌آوری بازخورد در این شرکت هیچ‌گاه متوقف نشد و این یکی از راز‌های موفقیت این برند نام‌آشنا است.

حالا وقت آن است که ببینیم استفاده از MVP چه مزایایی را برای کسب‌وکارها حاصل خواهد کرد.

به‌کارگیری MVP چه مزایایی را برای کسب‌وکارها حاصل می‌کند؟

چه دلیلی وجود دارد که استفاده از MVP قبل از عرضۀ محصول اصلی، تا حد خیلی زیادی برای کسب‌وکارها حائز اهمیت است؟ پاسخ این سؤال را می‌توان در مزایای به‌کارگیری این نسخه‌های اولیه جست‌وجو کرد.

 همان‌طور که گفتیم، این ایده اولین بار در کتابی با عنوان The Lean Startup مطرح شد. هدف نویسنده این بود که به کسب‌وکارها بفهماند یادگیری و توسعه را کنار مقیاس‌پذیری در ذهن خود داشته باشند.

بنابراین، با عرضۀ MVP، اولین قدم را با کمترین ریسک برخواهید داشت! به این ترتیب، تمام ملزومات برای توسعۀ قدم‌به‌قدم کسب‌وکار فراهم خواهد شد.

مزایای MVP

همان‌طور که گفتیم، این قدم اولیه کمک می‌کند اطلاعات لازم پیرامون علاقه‌مندی یا عدم علاقه‌مندی بازار به محصول نهایی را کسب کنید؛ یعنی متوجه می‌شوید که کدام بخش‌ها نیاز به بهبود دارند و چه قابلیت‌هایی باید به محصول اضافه شوند تا خوشایند مخاطبان هدف به دست بیاید.

مزایای تمرکز روی MVP  و توسعۀ مرحله‌به‌مرحلۀ آن تا رسیدن به محصول نهایی، بسیار هستند؛ ولی به‌طور کلی، هدف فراهم آوردن یک فضای تمرینی با کمترین هزینه است. فضایی که می‌توانید قبل از تزریق سرمایۀ اصلی، جوانب مختلف را در آن بسنجید و تصمیمات حساب‌شده‌تری بگیرید.

با MVP، صرفه‌جویی در مخارج محقق خواهد شد و از سلایق و علایق مشتریان بالقوه مطلع می‌شوید. همچنین، امکان آغاز کار در کمترین زمان ممکن و جذب سرمایه قبل از عرضۀ نهایی محصول هم به وجود می‌آید.

اطلاعات و بودجه‌ای که در فازهای اولیه به دست می‌آورید، کمک می‌کنند ساخت آن محصول رویایی که در ذهن می‌پرورانید راحت‌تر شود و دقیقاً همان چیزی را بسازید که مخاطب هدف به آن نیاز دارد.

تقریباً تمام آنچه که لازم بود راجع‌به این مفهوم بدانید را پوشش دادیم. دیگر وقت آن است که برویم سراغ جمع‌بندی مقاله.

MVP تصمیم‌گیری درست و حساب‌شده را ممکن می‌کند!

فهمیدیم منظور از MVP، نسخه‌ای اولیه و ساده از محصولی است که یک کسب‌وکار می‌خواهد روانۀ بازار کند. هدف از ساخت چنین چیزی، دریافت بازخورد و بهینه‌سازی حداکثری قبل از عرضۀ نهایی است.

مسیری برای ساخت MVP ترسیم کردیم و به نکاتی پرداختیم که با رعایت آن‌ها، مطمئن خواهید شد در راه درست پیش می‌روید. ۵ نوع از انواع شناخته‌شده‌تر MVP را هم بررسی کردیم و بعد از ارائۀ ۲ مثال از برندهای بزرگ جهانی، یعنی آمازون و اوبر، مزایای رفتن سراغ چنین راهکاری را زیر ذره‌بین بردیم.

خلاصۀ کلام اینکه MVP به کسب‌وکارها کمک می‌کند با توجه به خواسته‌ها و نیازهای بازار تصمیم بگیرند و تغییرات لازم را روی محصول یا سرویس خود اعمال کنند؛ به این ترتیب، خروجی نهایی می‌تواند توجه‌ها را به خود جلب کند و سودآوری مجموعه را افزایش دهد.

امیدواریم بعد از خواندن این مقاله، پاسخ تمام پرسش‌های خود پیرامون این مفهوم را گرفته باشید؛ اگر همچنان ابهامی در ذهنتان وجود دارد، حتماً در قسمت نظرات آن را با ما در میان بگذارید. برای مطالعه مقالات بیشتر در حوزه کسب و کار، به صفحه مقاله‌های قضیه مراجعه کنید.

به اشتراک بگذارید :

درباره MVP و اهمیت آن برای کسب و کارها

در صورت داشتن هر گونه سوال در زمینه اخذ ویزا و یا دریافت اقامت می توانید سوالات خود را از ما بپرسید. کارشناسان ما در اسرع وقت به شما جواب خواهند داد.

 
[kk-star-ratings kksr-shortcode]
فهرست مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *