انیمه نام تو (Your Name)؛ نجوای دو قلب در آستانه‌ی فراموشی

انیمه‌ی «نام تو» (Your Name) ساخته‌ی ماکوتو شینکای، اثری تحسین‌شده و مسحورکننده است که بسیاری آن را گامی جدید در انیمیشن‌سازی ژاپن و حتی وارث تاج‌وتخت هایائو میازاکی می‌دانند. این فیلم که در زمره بهترین انیمه‌های سینمایی قرار می‌گیرد، با روایت جابه‌جایی بدن دو نوجوان، از دل یک ماجرای فانتزی-رمانتیک، به مضامینی چون هویت، زمان، اسطوره و همدلی انسانی می‌پردازد. در ادامه‌ی این قسمت از نقد و بررسی‌های قضیه، به معرفی و تحلیل انیمه نام تو خواهیم پرداخت.

انیمه نام تو

وارثی برای تاج‌وتخت میازاکی

«احساس می‌کنم همیشه دنبال کسی می‌گردم…»

از زمانی که هایائو میازاکی، اسطوره‌ی انیمیشن‌سازیِ ژاپن، اعلام کرد «باد برمی‌خیزد» (۲۰۱۳) آخرین انیمیشن بلندش خواهد بود، طرفداران او در جستجوی جانشینی برای تاج‌وتخت پادشاهی هنری‌اش بودند. هرچند میازاکی بعدها از احتمال ساخت اثر بلند دیگری سخن گفت، اما طی این فاصله، نام ماکوتو شینکای به‌عنوان ستاره‌ای تازه‌نفس در انیمیشن ژاپن مطرح شد.

او پیش از این در آثاری مثل «۵ سانتی‌متر در ثانیه» (۲۰۰۷) و «باغی از کلمات» (۲۰۱۳)، به دلتنگی‌ها و جدایی‌ها پرداخته بود؛ مضامینی که به امضای هنری‌اش تبدیل شدند. پنجمین اثر بلند او، «نام تو»، نشانی واضح از تکامل این مضامین و البته گامی بلندتر به سوی تلفیق رئالیسم جادویی و عاشقانه‌های فانتزی است. این موفقیت، سبب شد بسیاری او را «میازاکی جدید» بنامند.

انیمه نام تو

بااین‌حال، «نام تو» موجودیتی کاملاً مستقل دارد: هم از انیمه‌های جاودانه‌ی میازاکی متمایز است و هم از کمدی-رمانتیک‌های غربی همچون «جمعه‌ی عجیب»، «دختر جذاب» و «تفاوت دختر و پسر». حتی نسبت به فیلم ژاپنی «تِنکوسِی» (۱۹۸۲) به کارگردانی نوبوهیکو اوبایاشی (که موضوعش نیز جابه‌جایی جسم نوجوانان است) نیز فضای متفاوت‌تری دارد.

تنها شباهت احتمالیِ موضوعی‌اش را می‌توان با اثر اسکاندیناویایی «دختران گمشده» سنجید که در آن هم مضمون تغییر جنسیت نوجوانان مطرح می‌شود. اما «نام تو» هرگز مانند «دختران گمشده» (با کارگردانی الکساندرا ترز کِینینگ) در دام فضای سرد و واقع‌گرایانه نمی‌افتد، بلکه جهان رنگین خیال را، شبیه آنچه میازاکی در اوجش انجام می‌دهد، به‌آسانی فتح می‌کند.

روایتی فراسوی جابه‌جایی بدن‌ها و عشق

فیلم با بارش شهابی و جمله‌ی تأثیرگذار «در روزی که ستاره‌ها همچون رؤیایی مشترک، فرو می‌ریختند» آغاز می‌شود. در روستای کوهستانی و دورافتاده‌ی ایتموری، «میتسوها» دختری دبیرستانی است که از زندگی یکنواخت و آیین‌های خانوادگی‌اش خسته شده و آرزو می‌کند در کالبد پسری خوش‌تیپ در توکیو باشد. در مقابل، «تاکی» نوجوانی کم‌رو اما جذاب در توکیو است که رؤیاها و مشغله‌های مدرن شهری را پشت سر می‌گذارد.

انیمه نام تو

طولی نمی‌کشد که آرزوی میتسوها برآورده می‌شود و او ناگهان در بدن تاکی از خواب برمی‌خیزد. از سوی دیگر، تاکی هم خود را در بدن میتسوها می‌یابد. این جابه‌جایی موقت و غیرارادی که گاه‌وبیگاه رخ می‌دهد، آنها را وادار می‌کند از طریق تلفن همراه و به‌جاماندن پیام در دفترچه‌ها یا گوشیِ یکدیگر با هم در ارتباط باشند و زندگی یکدیگر را پیش ببرند.

در ابتدا، این اتفاق برای هر دو جنبه‌ی کمدی و گاهی شرم‌آور دارد؛ به‌ویژه برای تاکی که در بدن میتسوها برای لحظاتی سردرگم می‌شود. اما رفته‌رفته این تجربه‌ی ناخودآگاه به بستری برای شناخت خویشتن و دیگری تبدیل می‌شود؛ انگار هر کدام نیمه‌ی گمشده‌ی دیگری را می‌یابند. این روایت بدن‌عوضی (Body Swap) بارها در تاریخ سینما مورد توجه قرار گرفته، اما در «نام تو»، همراهی‌اش با مضامین عمیق‌تر نظیر تقدیر، سنت‌های آیینی، و مفهومی از «گرگ‌ومیش» یا «کاتاوارِ دوکی» در فرهنگ ژاپن، حال‌وهوایی منحصربه‌فرد به آن بخشیده است.

پیوند سنت، اسطوره و زمان

یکی از ابعاد جذاب «نام تو» ورود اسطوره، خرافه و سنت به روایت مدرنِ جوانان است. میتسوها وظایف مذهبی خود را در معبد شینتو انجام می‌دهد؛ از جمله آیین کوچیکامی (فرآیند تولید شراب ساکه با استفاده از بزاق دهان) و بافتن نخ‌های کومی‌هیمو که نماد درهم‌تنیدگی عجیب زمان و مکان، انسان و خدایان است. او از دل همین آیین‌ها و باورهای کهن می‌گوید: «لطفاً کاری کن در زندگی بعدی‌ام پسری خوش‌تیپ اهلِ توکیو باشم.»

انیمه نام تو

اما فیلم به همین توالی ساده‌ی روزمره بسنده نمی‌کند و با افزودن عنصر زمان، ماجرا را پیچیده‌تر می‌سازد. در لحظاتی شگفت‌انگیز، بیننده درمی‌یابد که خطوط زمانیِ تاکی و میتسوها به‌صورت موازی جلو نمی‌روند و ماجراهای آن‌ها با فاصله‌ای رازآلود رخ داده است. این همان نقطه‌ی عطفی است که احساسات مخاطب را به شدت برمی‌انگیزد.

علاوه بر این، شینکای مفهوم «دم گرگ‌ومیش» یا همان «کاتاوارِ دوکی» را برجسته می‌کند؛ زمانی مبهم بین روز و شب که مرز واقعیت و خیال، گذشته و حال، و حتی مرگ و زندگی در هم می‌آمیزد. این ایده در فرهنگ ژاپنی جایی است که شگفتی و امور ماورایی می‌توانند به دنیای انسان‌ها راه یابند. «نام تو» با درآمیختن این باور قدیمی به سرنوشت مشترک تاکی و میتسوها، ساختاری دایره‌ای پیدا می‌کند که یادآور اثری همچون «اسکله» (La Jetée) ساخته‌ی کریس مارکر است؛ گرچه برخلاف آن فیلمِ انتزاعی، در «نام تو» با روایتی احساسی‌تر و سرشار از طنز و رمانتیسیسم مواجهیم.

نکته‌ی تکان‌دهنده زمانی آشکار می‌شود که تاکی به امید یافتن میتسوها راهیِ سفر می‌شود اما با بقایای ویران‌شده‌ی شهری روبه‌رو می‌شود که سال‌ها پیش با برخورد شهاب‌سنگ نابود شده است. مخاطب درست در همین لحظه درمی‌یابد که داستان فراتر از یک عاشقانه‌ی نوجوانانه است؛ اینجا با سرنوشتی تراژیک و آزمونی برای اراده‌ی انسان در مواجهه با تقدیر روبه‌رو هستیم.

چشم‌انداز بصری، موسیقی و لحظات کمدی

«نام تو» از نظر بصری چشم‌نواز و خیره‌کننده است. تلفیق فوتورئالیسم دقیق در نمایش توکیو—با قطارهای شلوغ، آسمان‌خراش‌های سر به فلک کشیده، خیابان‌های پرهیاهو—و همچنین سرسبزی و آرامش شهر خیالیِ ایتموری، از همان ابتدا تماشاگر را مجذوب می‌کند. طراحی خیره‌کننده‌ی طبیعت کوهستانی، انعکاس نور ستاره‌ها بر دریاچه، و صحنه‌های رؤیایی بارش شهاب‌سنگ‌ها آن‌قدر زیباست که بسیاری از مخاطبان اذعان داشته‌اند در برخی سکانس‌ها فقط محو تماشای تصاویر شده‌اند.

انیمه نام تو

انیمیشن از تکنیک تایم‌لپس نیز بهره می‌برد؛ لحظاتی که حتی در نمونه‌های انیمه‌ای کمتر تجربه شده است. نتیجه‌ی این کار و جزیی‌کاری خیره‌کننده، تابلویی است که هربار با تماشایش دوباره حس شگفتی را برمی‌انگیزد. از همین رو، تماشای فیلم بر پرده‌ی سینما یا باکیفیت بالا روی صفحه‌ی نمایش خانگی تجربه‌ای کم‌نظیر است.

موسیقی متن فیلم کاری از گروه ژاپنی رادویمپس (RADWIMPS) است که با وجود محبوبیت در میان نوجوانان، در برخی سکانس‌ها جنبه‌ی احساسی را کمرنگ‌تر می‌کند. چراکه همه‌ی قطعات با کلام‌اند و ممکن است در اوج لحظه‌های عاطفی، کلام خواننده حواس مخاطب را از فضای حسی داستان دور کند. برخی منتقدان بر این باورند که به‌کارگیری قطعاتی بی‌کلام در لحظات حساس می‌توانست تأثیرگذاریِ صحنه‌ها را دوچندان کند؛ شبیه آنچه جو هیسایشی در فیلم‌های میازاکی رقم می‌زند.

بااین‌حال، بار طنز فیلم کم نیست و لحظات خنده‌دار فراوانی دارد؛ از دست‌وپاچلفتی بودن تاکی در بدن میتسوها گرفته تا شوخی‌های ظریف خانم اوکودرا، همکار تاکی، که گمان می‌کند این تغییر رفتار ناشی از مشکل عاطفی اوست. این طنز، در کنار پرداختن به مضامینی چون مرگ، فقدان و سرنوشت، به حفظ تعادل احساسی اثر کمک می‌کند.

اوج دراماتیک و سرمستی احساسی

در میانه‌ی فیلم، پس از آنکه تاکی دیگر قادر به جابه‌جایی با میتسوها نیست، تلاش می‌کند با تصویر محوی که از شهر ایتوموری کشیده، او را پیدا کند. اما حقیقت وحشتناک اینجاست که شهاب‌سنگ سال‌ها پیش بر سر ایتموری فرود آمده و تقریباً تمام مردم آن شهر کشته شده‌اند. این لحظه‌، لرزه بر تن مخاطب می‌اندازد و همان نقطه‌ی عطفی است که فهم «اختلاف زمانی» میان تاکی و میتسوها را برملا می‌سازد.

انیمه نام تو

از اینجا به بعد، داستان به تلاشی ناامیدکننده و در عین حال امیدبخش بدل می‌شود تا شاید از دل زمان، سرنوشتی جدید خلق شود. شینکای که پیش‌تر در «۵ سانتی‌متر در ثانیه» از فاصله‌ها و جدایی‌ها سخن گفته بود، این بار با جسارتی بیشتر، عنصری ماورایی را به خدمت می‌گیرد تا قهرمانانش را به‌گونه‌ای فراتر از محدودیت‌های زمانی و مکانی به وصال برساند.

«نام تو»: شاهکاری که اشک می‌گیرد و لبخند می‌نشاند

این فیلم، توازنی هوشمندانه میان واقع‌گرایی محیطی و خیال‌پردازی عاشقانه برقرار می‌کند. هرچند در بخش‌هایی هیجان یا احساسات چنان اوج می‌گیرد که امکان دارد روایت در دام سانتی‌مانتالیسم بیفتد، اما شینکای با هوشمندی اجازه نمی‌دهد فضای رمانتیک از بُعد واقع‌گرایانه‌ی ماجرا دور شود. نتیجه آن است که مخاطب، در کنار گریه از سر اندوه و همذات‌پنداری، لحظاتی شیرین و خنده‌دار را هم تجربه می‌کند.

انیمه نام تو

«نام تو» با آنکه راوی داستانی درباره‌ی دو نوجوان دبیرستانی است، اما طیف گسترده‌تری از مخاطبان را درگیر خود می‌کند. جوانان می‌توانند با دغدغه‌های عاشقانه و جنسیتی فیلم ارتباط برقرار کنند و مخاطبان بزرگسال نیز از رگه‌های سنتی، شمایل اسطوره‌ای و عمق احساسی آن لذت می‌برند. شاید همین جامعیت سبب شد که «نام تو» در زمان اکران، برای ماه‌ها در صدر گیشه‌ی سینمای ژاپن باقی بماند و بار دیگر توجه جهانیان را به صنعت انیمیشن کشور آفتاب تابان جلب کند.

سخن آخر

«نام تو» فقط یک انیمه‌ی کمدی-رمانتیک بامزه نیست؛ بلکه اثری است که همچون رؤیای مشترک، میان سنت و مدرنیته، گذشته و حال، خیال و واقعیت حرکت می‌کند و روح و ذهن مخاطبان را تا مدت‌ها پس از اتمام فیلم تسخیر نگه می‌دارد. به گفته‌ی مادربزرگِ میتسوها: «این تجربه را گرامی بدار. رؤیاها بعد از آنکه بیدار شدی محو می‌شوند.» اما این فیلم رؤیایی نیست که با بیداری محو شود؛ چراکه با تصاویر خیره‌کننده، موسیقی گوش‌نواز (هرچند باکلام)، و طنزی ملایم و دلنشین، جایی در جان و قلب مخاطبش می‌سازد.

انیمه نام تو

در نهایت، «نام تو» به ما یادآوری می‌کند که شاید کسی در دنیایی دیگر، در زمانی دیگر، در حال جستجوی همان آرزوها، شادی‌ها و دغدغه‌هایی باشد که ما داریم؛ و این اندیشه، بنیان همدلی عمیقی است که فیلم در ما زنده می‌کند. توصیه آخر اینکه حتماً این انیمه را ببینید؛ دستمالی برای اشک‌هایتان آماده کنید و خود را برای یک تجربه‌ی فراموش‌نشدنی آماده سازید.

خوشحال می‌شویم نظراتتان را درباره انیمه نام تو در همین صفحه بخوانیم.

به اشتراک بگذارید :

چکیده

انیمه نام تو (Your Name)؛ نجوای دو قلب در آستانه‌ی فراموشی

دیدگاهتان را بنویسید

بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *