در هر جنگی، چه بخواهیم چه نخواهیم، قربانیان بیگناهی در هر دو طرف وجود دارند، صرفِ نظر از اینکه چه سیاستهایی در پس آن قرار دارد. انیمیشن «مدفن کرمهای شبتاب» (۱۹۸۸) داستانِ دو تن از این قربانیان است که با تبعاتِ جنگِ جهانیِ دوم در ژاپن دستبهگریباناند؛ انیمیشنی بسیار تأثیرگذار و تلخ که دیدگاه ما را نهتنها به جنگ، بلکه به هنر انیمیشن نیز دگرگون میکند. این انیمه را میتوان یکی بهترین انیمههای سینمایی تاریخ دانست که البته در ادامه با تحلیل و بررسی آن، دلیل کافی برای این ادعا را به شما خواهیم داد!
– توجه: اگر هنوز انیمه مدفن کرمهای شبتاب را ندیدهاید، پیشنهاد میکنیم خواندن این تحلیل را به بعد از دیدنش موکول کنید.

در همان آغاز فیلم، با صحنهی مرگ شخصیت اصلی روبهرو میشویم؛ و از همان لحظه آماده میشویم تا با مسیر سخت داستان همراه شویم. با فلشبکی به گذشته، شاهد آغاز مشکلات هستیم، یعنی لحظاتی که نیروهای متفقین روستایی در ژاپن را زیرِ بمبارانِ آتشینِ خود میگیرند. سیتا، پسری حدوداً چهاردهساله است که به همراهِ خواهر کوچکش، ستسوکو، از میان آتش فرار میکنند و در نهایت متوجه میشوند که مادرشان جان سالم بهدر نبرده است و چون پدرشان هم در نیروی دریاییِ ژاپن مشغولِ خدمت است، برای مدتی نزد عمهشان زندگی میکنند؛ اما عمه که از نگهداری آنها بهستوه آمده، بهمرور بیرحم و تلخرفتار میشود. سیتا تنها روزنهی امید را در این مییابد که خودشان زندگی مستقلی را آغاز کنند. برای مدتی، زندگی در حومهی روستا به آنان آرامشی موقت میبخشد، اما سرمای شدید و گرسنگی خیلی زود همهچیز را دشوار میسازد. سیتا با تمام وجود تلاش میکند از خواهرش مراقبت کند، اما ستسوکو در برابر این سختیها، بیخانمانیها و بیغذاییها، تاب نمیآورد، شاید جهانی بهتر در دیگرسو در انتظارشان باشد.

چیزی فراتر از یک تراژدی معمولی!
«مدفن کرمهای شبتاب» اثر ایسائو تاکاهاتا چیزی فراتر از یک تراژدیِ معمولی است. تصویرسازیهای زیبا و خاطرهانگیزِ فیلم به داستانِ غمانگیزِ آن عمق بیشتری میدهد. لحظات کوچک شادی که این دو خواهر و برادر با یکدیگر تجربه میکنند، با وجود آگاهی ما از اتفاقات ناگوار آینده، کورسوی امیدی را در دل ما زنده نگه میدارد. احساساتی که تمامی شخصیتها تجربه میکنند، بسیار واقعگرایانه است. هیچکس از طمع و خودخواهی و جاندوستی مبرّا نیست، حتی اگر به بهای از دست دادن عزیزانش یا عذابوجدانِ ناشی از این احساسات باشد. تماشاگرانِ آمریکایی، وقتی که به چهرهی دشمن در این فیلم نگاه میکنند، خود را در آن میبینند. همهی این دلایل دست به دستِ هم داده تا «مدفن کرمهای شبتاب» اثری باشد فراتر از یک تراژدیِ صِرف، که به عمقِ ضمیرِ مخاطب رسوخ میکند.
عدهای از منتقدان، بر این فیلم و چندین اثر دیگر ژاپنی با محوریت جنگ جهانی دوم (از جمله «ژنِ پابرهنه») خُرده گرفتهاند که چرا به نقش ژاپن در جنگ جهانی دوم نمیپردازند. درست است که سینمای ژاپن تقریباً سکوت پیشه کرده و به جنگاوریهای صورتگرفته علیه نیروهای متفقین نمیپردازد و شاید در آینده این موضوع نیاز به بحثِ بیشتر داشته باشد، اما این امر آسیبی به ارزش این فیلم نمیزند، چرا که «مدفن کرمهای شبتاب» میتواند در موردِ هر جنگی در هر نقطه از دنیا صادق باشد. به بیانی دیگر، محتوای این انیمیشن صرفاً اختصاص به ژاپن ندارد بلکه دربارهی بیگناهانِ درگیر در جنگ است. با توجه به تنشهای اخیر دنیا و صدها جان بیگناهی که این جنگها از هر دو طرف گرفته، پیام این فیلم متأسفانه هیچگاه تازگیِ خویش را از دست نمیدهد.






ایسائو تاکاهاتا، دوست صمیمیِ هایائو میازاکی و نفرِ دوم استودیوی بزرگ جیبلی، اثری ساخته است که شاید در برخی جنبهها از آثار همیشهمحبوب همکارش نیز برتر باشد. طرفداران سبک و انیمههای میازاکی بیتردید از هنر بینقص این فیلم لذت خواهند برد. حتی کسانی که به آثار انیمیشنی علاقهمند نیستند نیز احتمالاً ایرادی از این اثر نخواهند گرفت. هرچند که انیمههای ژاپنی به دلیلِ کیفیتِ خاصِ تصاویر و مخاطبانِ خاصی که دارند، اغلب در سینماهای هنری به نمایش درمیآیند، اما «مدفن کرمهای شبتاب» واقعاً یک فیلمِ کامل است که شایستهی نامِ هنر نیز هست.
«مدفن کرمهای شبتاب» اثری عمیقاً غمانگیز است. در حالی که اکثر فیلمها سعی میکنند اشک مخاطب را با تکنیکهای احساسیِ بهدورازظرافت درآورند، «مدفن کرمهای شبتاب» همان احساسات را با شکستن قلب شما برمیانگیزد.
در ادامه به نقد انیمه مدفن کرمهای شبتاب که از نگاه وبسایت راجر ایبرت میپردازیم؛ وبسایتی که همواره در نقد و بررسی آثار سینمایی، حرفی برای گفتن دارد و مطالعهی آن دیدی جامعتر و کاملتر به ما میدهد.
تحلیل انیمه مدفن کرمهای شبتاب از نگاه وبسایت راجر ایبرت
روزهای پایانیِ جنگِ جهانیِ دوم است و بمبافکنهای آمریکایی بر روی شهرهای ژاپن بمبهای ناپالم فرومیریزند که سببِ طوفانهای آتشین میشوند. این بمبها به زمین سقوط میکنند و ردّی حریرگونه و موّاج پشتِ سرِ خود برجای میگذارند، منظرهای که در نظر بیننده شاید حتی کمی زیبا به نظر برسد. بعد از برخوردشان، لحظهای سکوت حاکم میشود و سپس منفجر میشوند و شعلههای آتش را به اطراف میپراکنند. در محلههای مسکونیِ ژاپن که خانهها سست و از چوب و کاغذ ساخته شدهاند، هیچ راهی برای مقابله با آتش نیست.

«مدفن کرمهای شبتاب» داستان دو کودک از بندر کوبه را به روایت مینشیند؛ کودکانی که با این بمبارانها خانه و کاشانهشان را از دست دادهاند. سیتا نوجوان است و خواهر کوچکش، ستسوکو، حدوداً پنج ساله. پدرشان در نیروی دریایی ژاپن خدمت میکند و مادرشان قربانی بمبها شده است؛ سیتا در بیمارستانِ صحرایی، کنار بدن مادرش که پر از سوختگی است، زانو میزند. خانه، همسایهها و مدارسشان همه نابود شدهاند. برای مدتی، عمهشان آنها را نزد خود میپذیرد، اما به خاطر نیاز به غذا با آنها بیرحمانه برخورد میکند. سرانجام، سیتا کوهی پیدا میکند تا بتوانند درونِ غارِ آن زندگی کنند. او به هر نحو ممکن تلاش میکند غذا پیدا کند و به پرسشهای ستسوکو دربارهی پدر و مادرشان پاسخ دهد. اولین صحنهی فیلم، سیتا را مرده در ایستگاه مترو نشان میدهد، و به همین دلیل سرنوشت خواهرش نیز قابل حدس است؛ در طول فیلم ما با روح این پسر همراه هستیم که خاطراتش را بازگو میکند.
مدفن کرمهای شبتاب، انسانیترین انیمیشنی که تا به حال دیدهاید!
«مدفن کرمهای شبتاب» چنان تجربهی احساسیِ تأثیرگذاری است که نظرتان را درباره هنر انیمیشن و انیمه عوض میکند. اوایل، بیشتر فیلمهای انیمیشن، کارتونهایی بودند که برای کودکان و خانوادهها ساخته میشدند. ولی انیمیشنهای متأخر، از قبیلِ «شیرشاه»، «شاهزاده مونونوکه» و «غول آهنی» به مضامین جدیتری پرداختهاند و آثاری همچون «داستان اسباببازی» یا «بامبی» حاویِ لحظاتی بودهاند که اشک را از دیدگانِ برخی تماشاگران جاری کردهاند. اما این فیلمها در چهارچوبی ایمن قرار دارند؛ اشک را درمیآورند، ولی غم عمیقی ایجاد نمیکنند. «مدفن کرمهای شبتاب» اما یک فیلم دراماتیک و تأثیرگذار است که دستِ برقضا، انیمیشن از آب درآمده است، و من خوب میفهمم منظور ارنست ریستر، منتقدِ سینما را، وقتی که آن را با «فهرست شیندلر» مقایسه میکند و میگوید:
«این انسانیترین انیمیشنی است که تا به حال دیدهام.»
این فیلم داستان سادهی تلاش برای بقاست. پسرک و خواهرش باید جایی برای زندگی و غذایی برای خوردن پیدا کنند. در زمان جنگ، بستگانشان نه مهرباناند و نه سخاوتمند؛ و پس از آنکه عمهشان کیمونوهای مادرشان را برای خریدِ برنج میفروشد، بخشِ زیادی از برنج را برای خودش نگه میدارد. سرانجام، سیتا متوجه میشود زمان ترکِ خانهی عمه فرا رسیده است. او مقداری پول دارد و میتواند غذا بخرد، اما اندکی بعد، دیگر نه پولی برایشان میماند و نه غذایی. خواهرش روز به روز ضعیفتر میشود. داستان آندو، بدون ملودرام و سرراست و مستقیم، با سنت نئورئالیسم روایت میشود. در فیلم، سکوت جایگاهِ ویژهای دارد. یکی از بزرگترین ویژگیهای این فیلم، صبر و شکیباییِ موجود در آن است؛ نماها طوری گرفته شدهاند که به ما اجازه میدهند دربارهشان تأمل کنیم، شخصیتها را در لحظات خصوصیشان مشاهده کنیم و فضا و طبیعت فرصت خودنمایی داشته باشند.

در ادبیاتِ ژاپنی، شاعران از مفهومی به اسم Pillow Words استفاده میکنند، که کلماتی هستند که بهعنوان یک نوع ایست، تأکید، یا واسطه در میان عبارات به کار میروند. این کلمات نوعی مکث یا فاصله میان دو بخش از جمله یا بین دو تصویرِ شعری ایجاد میکنند و به خواننده فرصتی میدهند تا کمی مکث کرده و عمیقتر در معنای جمله یا تصویر غوطهور شود. در انیمهی «مدفن کرمهای شبتاب»، از تکنیکی مشابه به نام «شاتهای بالشی» یا Pillow Shots استفاده شده است که مبدعِ آن، کارگردانِ بزرگ، یاسوجیرو اوزو است. ایسائو تاکاهاتا، در صحنههایی کوتاه، از عناصر طبیعت یا مناظر استفاده میکند تا نوعی شعرِ بصری بیافریند و مکثی در روند داستان فراهم آورد. این شاتهای بالشی شبیه کلمات بالشی در شعر هستند و به بیننده فرصتی برای تفکر و احساس عمیقتر نسبت به موقعیت داستان میدهند.
انیمیشن، قالبی درست برای مدفن کرمهای شبتاب بود
ایسائو تاکاهاتا، کسی که با استودیو معروف جیبلی، سازندهی بهترین انیمیشنهای ژاپن، همکاری دارد. همکار او در این استودیو، هایائو میازاکی است، خالقِ آثاری همچون «شاهزاده مونونوکه»، «سرویس تحویل کیکی» و «همسایهی من توتورو». با این تفاوت که فیلمهای میازاکی معمولاً تا این حد جدی نیستند، ولی «مدفن کرمهای شبتاب» در ردهای کاملاً متفاوت جای میگیرد.
این فیلم بر اساس زندگینامهای رمانگونه اثرِ نوساکا آکیوکی ساخته شده است؛ کسی که در دوران بمبارانهای آتشین کودکی بیش نبود، و خواهرش از گرسنگی جان باخت و سالهاست که با احساس گناهِ ناشی از این تجربه زندگی کرده است. این کتاب در ژاپن بسیار شناختهشده است و بهراحتی میتوانست الهامبخش یک فیلم واقعی باشد. در دنیای انیمیشن، استفاده از چنین مضامینی متعارف نیست. ولی به نظرِ منتقدان، قالبِ انیمیشن برای «مدفنِ کرمهای شبتاب» انتخابِ درستی بوده است؛ چرا که اگر بنا بود در قالبِ فیلمی واقعی ساخته شود، میبایست پر میبود از جلوههای بصری و خشونت و اکشن. حال آنکه استفاده از انیمیشن به تاکاهاتا این امکان را داده تا بر جوهرهی اصلیِ داستان تمرکز کند و فقدان واقعگرایی بصری در شخصیتهای انیمیشنی، به تخیل بیننده آزادی بیشتری میدهد؛ چون دیگر با بازیگرانِ حقیقی روبرو نیستیم و به راحتی میتوانیم با آنها همذاتپنداری کنیم.

در هالیوود، دهها سال است که صنعتِ انیمیشنسازی از الگوی «انیمیشنِ واقعگرایانه» تبعیت میکند، بماند که این خود نوعی پارادوکس است و انسانهای نقاشیشده شبیهِ انسانهای واقعی نیستند. آنان از سبکِ خاصی پیروی میکنند و آشکارا حالتِ نمادین دارند و (همانطور که دیزنی پس از سالها آزمون و خطا متوجه شد) حرکاتشان میتواند اغراقآمیز باشد تا با زبان بدن، احساسات را منتقل کنند. «مدفن کرمهای شبتاب» برای تبعیت از واقعگرایی «شیرشاه» یا «شاهزاده مونونوکه» هیچگونه تلاشی نمیکند، اما با این حال از نظر، احساسی واقعیترین فیلم انیمیشنی است که تاکنون دیدهایم.
سکانسهای احساسیِ فوقالعاده!
سبکِ طراحیِ مکانها و پسزمینهها تحت تأثیر هنرمند ژاپنی قرن هجدهم، هیروشیگه، و شاگرد مدرنش هرژه، خالق تَنتَن، قرار دارد. این مناظر خیلی زیبا هستند، ولی نه از جنسِ زیباییِ کارتونی، بلکه مناظری خاطرهانگیز هستند که با رنگولعابی از سبک انیمیشنی به تصویر کشیده شدهاند. شخصیتها با چشمانی بزرگ و بدنی کودکانه و چهرهای انعطافپذیر ترسیم شدهاند که ویژگی بسیاری از انیمیشنهای مدرن ژاپن است (دهانها در حالت بسته کوچک هستند، اما هنگام گریهی کودکانه گلوگشاد میشوند؛ تا جایی که لوزههای ستسوکو را هم میبینیم). این فیلم ثابت میکند که انیمیشن نه با بازآفرینیِ واقعیت، بلکه با بزرگنمایی و سادهسازیِ واقعیت میتواند احساسات را تحریک کند؛ و اگر دقت کنید میبینید که بسیاری از سکانسها دربارهی افکار هستند، نه تجربیاتِ بیرونی.

لحظات زیبا و احساسی فراوانی در این فیلم وجود دارد. یکی از این لحظات شبی است که بچهها، کرمهای شبتاب را جمعآوری کرده و برای روشنایی غار خود استفاده میکنند. روز بعد، سیتا خواهر کوچکش را میبیند که با دقت کرمهای مرده را دفن میکند، انگار که جنازهی مادرشان است. در صحنهای دیگر، ستسوکو برای برادرش شام آماده میکند؛ او با استفاده از گل و لای، توپهای برنجیِ خیالی و خوراکیهای فرضی درست میکند. یا در صحنهای دیگر، زمانی که ایندو در ساحل با جسدی مواجه میشوند و سپس بمبافکنهای بیشتری در آسمان دوردست ظاهر میگردند، به زمانبندی و استفادهی کارگردان از سکوت توجه نمایید.
یا در یک سکانسِ خاصِ دیگر، سیتا یک حباب را با استفاده از حوله گیر میاندازد، آن را زیر آب فرو میبرد و بعد رها میکند تا به صورت خندان ستسوکو برسد. ارنست ریستر میگوید: «با دیدنِ این صحنه فهمیدم که این فیلم، فیلمِ خاصی است.»

حضور فرهنگ باستانی ژاپن
فرهنگِ باستانی ژاپن در بطنِ «مدفن کرمهای شبتاب» حضور دارد. دنیس اچ. فوکوشیما، یکی از منتقدانی است که ضمنِ تأییدِ این مطلب، ریشههای این داستان را در سنتِ خودکشیهای دوطرفه موسوم به «شینجو» میجوید. البته سیتا و ستسوکو علناً دست به خودکشی نمیزنند، اما زندگی تدریجاً ارادهشان را برای ادامهی حیات میخشکاند. ضمناً میانِ غارِ پناهگاهِ آنها و گوردخمهها شباهتی وجود دارد.
فوکوشیما ضمنِ نقلِ مصاحبهای که با نوساکا آکیوکی داشته، میگوید: «نوساکا از آنجا که آخرین بازمانده بود، از مرگِ خواهرش دچارِ عذابوجدان شده بود. در مواقعی که به دنبالِ غذا میگشت، اغلب ابتدا خودش را سیر میکرد و بعد به خواهرش میرسید. دلیل بیچون و چرای مرگِ خواهرش گرسنگی بود، و این واقعیتِ تلخ سالها وجدان نوساکا را عذاب میداد. او به امید رهایی از این شیاطین درونی، تجربهی خود را به رشته تحریر درآورد.»

چه کسی مقصر است؟!
فیلم هرگز به صورت مستقیم سؤال «چه کسی مقصر وضعیت این کودکان است؟» را مطرح نمیکند و حتی به آن نمیپردازد. ایسائو تاکاهاتا، کارگردانِ فیلم، میتوانست به راحتی این فیلم را به اثری ضدآمریکایی تبدیل کند، اما به شکلی خلاقانهتر پیام خود را منتقل میکند: اینکه جنگ میتواند عواقب وحشتناک و مرگباری برای قربانیان داشته باشد. تاکاهاتا در این داستان انسانی، شخصیتها را به شکلی خاکستری به تصویر میکشد؛ بدون اینکه قهرمان یا ضدقهرمانی وجود داشته باشد. برای نمونه، عمهی این دو کودک شرور نیست، بلکه زنی خشمگین و ناامید است که در تلاش برای بقا، مانند خودِ سیتا و ستسوکو، دست به اعمالی ناپسند میزند. هرچند که رفتارهایش نسبت به کودکان بیرحمانه است، ولی ما هرگز او را به عنوان یک «شخصیت بد» نمیبینیم، بلکه به چشم انسانی چندبعدی و پر از کاستیهای اخلاقی به او نگاه میکنیم.

به طور معمول، چنین داستانی برای فیلمی با بازیگرانِ واقعی مناسبتر به نظر میرسد، اما «مدفن کرمهای شبتاب» ثابت کرده است که این نوع داستان را میتوان با انیمیشن نیز به زیبایی روایت کرد. این اثر یک ویترینِ گُترهای از جلوههای بصریِ زیبا نیست (البته که محاسنِ هنریِ فیلم مثلِ سایرِ محصولاتِ جیبلی فاخر و گاه اعجابانگیزاند) بلکه داستانی واقعی و احساسی از شخصیتهایی است که با عواطفِ عینیِ خود دست و پنجه نرم میکنند. موفقیت بزرگ فیلم به این است که ما را به شدت به سیتا و ستسوکو علاقهمند میکند؛ پیوند عاطفی ناگسستنی و عشق عمیق بین آنها، تاروپودِ فیلم را تشکیل میدهد.
موسیقی و دیگر عناصر مدفن کرهای شبتاب
در فیلم «مدفن کرمهای شبتاب» سکوتهای طولانی به زیبایی به کار گرفته شدهاند و موسیقی به ندرت شنیده میشود، اما کمرنگ بودنِ موسیقی، محتوای فیلم را پررنگتر و تاثیرگذارتر کرده است. یکی از تاثیرگذارترین لحظات فیلم جایی است که اجرای بیکیفیتی از آهنگِ Home, Sweet Home روی مونتاژی از بازی ستسوکو پخش میشود؛ لحظهای که نه تنها در بافتِ فیلم، بلکه به تنهایی نیز بیآلایش، دلچسب و در عین حال بسیار غمانگیز است.
برای اینکه تجربهای تأثیرگذار و بهیادماندنی از تماشای فیلم داشته باشید، قویاً توصیه میکنم فیلم را با زبان اصلی ژاپنی تماشا کنید. این البته به این معنا نیست که دوبلهی انگلیسی کیفیت پایینی دارد؛ بالعکس، دوبلهی انگلیسی، با صدای جی. رابرت اسپنسر در نقش اصلی و حضور صداپیشگانِ مشهوری مانند ورونیکا تیلور، کریسپین فریمن و دن گرین، بسیار قوی از کار درآمده است. تنها مشکلی که وجود دارد، صدای رودا کرایتس در نقش ستسوکو است که بیشتر شبیه صدای بزرگسالی است که سعی میکند صدای یک دختربچه را تقلید کند و در بیشتر صحنهها، به ویژه در زمانهایی که بیمار است، مصنوعی به نظر میرسد.

نظرات کاربران درباره انیمه Grave of the Fireflies
اما بینندگان در سراسر دنیا چه نظری درباره این انیمه دارند؟ در ادامه پرتکرارترین نظراتی که در وبسایتها توسط کاربران درباره مدفن کرمهای شبتاب منتشر شده، جمعآوری شده است:
- تأثیر عاطفی عمیق: بسیاری از بینندگان از قدرت احساسی این انیمه تحسین کردهاند و آن را یکی از دلشکستهکنندهترین آثار انیمه میدانند که توانستهاند احساسات آنها را به شدت تحت تأثیر قرار دهد.
- نمایش واقعی جنگ و فقر: منتقدان به نحوه نمایش واقعی و بدون تزئین جنگ جهانی دوم و تاثیرات آن بر زندگی افراد عادی، به ویژه کودکان، اشاره کردهاند.
- کاراکترپردازی قوی: شخصیتهای اصلی، سیزوکا و سیزورو، به خوبی توسعه یافتهاند و بینندگان با آنها همدردی میکنند و داستان زندگیشان را دنبال میکنند.
- گرافیک و انیمیشن زیبا: کیفیت بالای انیمیشن و طراحی بصری هنرمندانه، به ویژه در صحنههای طبیعت و محیط شهری تخریبشده، مورد تحسین قرار گرفته است.
- موسیقی احساسی: موسیقی متن اثر که توسط میچیاکو هاتا ساخته شده، به خوبی با فضای داستان هماهنگ است و احساسات مخاطب را تقویت میکند.
- پیام اجتماعی و انسانی قوی: این انیمه با بیان پیامهای عمیق درباره ارزش خانواده، مسئولیت اجتماعی و تأثیر جنگ بر افراد عادی، مخاطبان را به تفکر وامیدارد.
- پایانبندی تأثیرگذار: پایان داستان که بسیار دلشکستهکننده و تأثیرگذار است، مورد توجه و بحث قرار گرفته و بسیاری از بینندگان را تحت تأثیر قرار داده است.
- نقد اجتماعی و سیاسی: بعضی از منتقدان به نقدهای اجتماعی و سیاسی موجود در داستان اشاره کردهاند که نشاندهنده نگرشهای عمیق کارگردان به موضوعات جنگ و فقر است.
- مقایسه با آثار دیگر استودیو ژیبی: بسیاری از طرفداران استودیو ژیبی، این اثر را یکی از برجستهترین و متفاوتترین آثار این استودیو میدانند که برخلاف دیگر آثار معمولاً بیشتر تمرکز بر روی فانتزی دارد، به مسائل واقعگرایانه میپردازد.
- تأثیر فرهنگی و آموزشی: این انیمه به عنوان یک ابزار آموزشی برای نسلهای جدید جهت درک بهتر تاریخ و تأثیرات جنگ شناخته شده و در بسیاری از کشورها به عنوان بخشی از برنامههای آموزشی مورد استفاده قرار میگیرد.
این نظرات نشاندهنده استقبال گسترده و مثبت مخاطبان و منتقدان جهانی از انیمه “مدفن کرمهای شبتاب” هستند. این اثر به دلیل داشتن داستانی عمیق و پیامهای انسانی و هنری برجستهاش جایگاه ویژهای در دنیای انیمه و سینمای جهان دارد.

سخن پایانی
حتی در ژانرِ چندلایهای مثلِ انیمههای ژاپنی، تعداد اندکی فیلم وجود دارند که تماشای آن بر همگان واجب است. و «مدفن کرمهای شبتاب» یکی از آنهاست. بله، این اثر کارتونی کودکانه است و کودکان در آن چشمانی مانند نعلبکی دارند، اما همواره در فهرستِ بزرگترین فیلمهای جنگیِ تاریخ جای دارد؛ به طوری که در وبسایت IMDB رتبه 8.5 و از وبسایت RottenTomatoes ریت 100% را از آن خود کردهاست! پس پیشنهاد میکنیم تماشای آن را به هیچ وجه از دست ندهید!
برگرفته از: www.theanimereview.com ،www.rogerebert.com
مترجم: صدرا حسینی
گردآوری و ویرایش: مرضیه اقبالی