فیلم پلتفرم ۲ (The Platform 2)؛ اشتباه، پشت اشتباه، پشت اشتباه!

بعید می‌دانم در دورانِ کرونا، هیچ فیلمی به اندازه‌ی فیلم تریلرِ اسپانیایی‌زبانِ «پلتفرم» موفق از آب درآمده باشد. در آن فیلم، زندانیانی که در سلول‌های چندصدطبقه‌ایِ جدا از هم حبس شده بودند و منتظر بودند تا میزِ آسانسوری‌شکلِ غذا به سلولِ آنان بیاید، شرایطی مشابه با قرنطینه‌ی اجباریِ بسیاری از ما در طول همه‌گیریِ کرونا داشتند. در آن روزهای سخت، این فیلم برای خیلی‌ها هدیه‌ای غیرمنتظره و تسلی‌بخش بود. اما به عقیده برخی منتقدین در نقد فیلم پلتفرم ۲ (The Platform 2) ادامه‌ی چنین ایده‌ای، به نظر تصمیمی اشتباه می‌آمد؛ همان‌طور که از نیم ساعت اولِ این فیلم به کارگردانی گالدر گازتلو-اوروثیا هم کاملاً مشهود است، این تصمیمِ اشتباه، زیادی اشتباه بوده!

بنر فیلم پلتفرم 2

برخلاف دنباله‌های دیگر که سعی می‌کنند قبل از اینکه مخاطب سر جای خود بنشیند و اولین دانه‌های پاپ‌کورن خود را مزه کند، مروری اجمالی بر داستان قبلی داشته باشند، «پلتفرم ۲» وقت را تلف نمی‌کند و بلافاصله ما را به عمق آن سیاهچالِ کذایی می‌برد. ما طیِ چند میان‌برشِ متوالی، پی می‌بریم که همه‌ی زندانیان غذای مورد علاقه خود را انتخاب می‌کنند. در داخل سیاهچال، هر زندانی ملزم است فقط غذایی را که قبلاً انتخاب کرده بردارد یا در صورتِ رضایتِ طرفِ مقابل، با او معاوضه کند. اما همچون هر ساختارِ دیگری، عده‌ای قوانین را نقض می‌کنند و حوادثی رخ می‌دهد که ما را به این فکر وادار می‌کند که آیا اساساً این ساختار از ابتدا انتخاب درستی بوده یا خیر.

همانطور که از شروع این مقاله پیداست، انتقادات زیادی درباره فیلم پلتفرم ۲ در سطح اینترنت منتشر شده است و ما در ادامه‌ی این نوشته، قصد داریم این فیلم را از دید برترین وبسایت‌های تحلیل فیلم و سریال، بررسی کنیم.

نوآوری‌هایی که نتوانستند جان تازه به فیلم ببخشند

اصولِ حاکم بر دنیای فیلمِ دوم همان است که در فیلم اول بود. زندانیان جدید، که هر یک دلایل مختلفی برای حضور در این زندان دارند، هر روز می‌توانند غذایی را انتخاب کنند و برای آرامش یا حفاظت از خود، وسیله‌ای شخصی به همراهِ خود داشته باشند. هر ماه، آن‌ها از طبقه‌ای به طبقه‌ای دیگر منتقل می‌شوند. طبقات بالاتر، غذاهای بیشتری هم دارند اما برای طبقاتِ پایین‌تر، تنها گرسنگی است که می‌ماند.

البته نوآوری‌هایی هم به داستانِ جدید افزوده شده است. وقتی پرمپوان (با بازی میلِنا اسمیت) بیدار می‌شود، می‌بیند که لندهوری به اسمِ زامیاتان )با بازی هوویک کوچکریان) نیز در سلولش حضور دارد. آن‌دو در طبقه‌ی ۲۴ ساکن هستند. پرمپوان کوفته‌قلقلی می‌خورد و زامیاتان پیتزا. زندانیان کهنه‌کار طبقات بالا و پایین تلاش کرده‌اند سیستمی منصفانه ایجاد کنند، به این صورت که هر زندانی فقط می‌تواند غذایی که خودش سفارش داده را بخورد؛ هیچ‌کس حق ندارد لب به غذای زندانیانِ مرده بزند؛ و تنها راه برای خوردنِ غذایی غیر از غذای سفارشیِ خود، معامله با زندانیان دیگر است. اما این سیستم هم در نهایت ناکارآمد است.

صحنه‌ی فیلم پلتفرم 2

این پیچ‌وتاب‌های جدیدِ داستانی هم نتوانسته‌اند حیاتی تازه در کالبدِ این فیلم بدمند. پلتفرمِ ۲ نه‌تنها بوی تکراری بودن می‌دهد، بلکه از تأثیرگذاریِ فیلم اول نیز کاسته است. فیلم بیش از حد گیج‌کننده است و مدت زیادی طول می‌کشد تا بفهمیم چرا پرمپوان آنجا زندانی است. مجریانِ این سیستم، که تحتِ سرپرستیِ فردی نابینا و سنگدل معروف به دگین بابی (با بازی کن اپلدورن) دست به عمل می‌زنند، نیز گروهی مبهم هستند. جدا از علاقه‌ی آن‌ها به حفظ نظم، انگیزه‌شان از تداومِ این سیستمِ پرازخشونت مشخص نیست. در فیلم، عناصرِ مذهبی نیز به چشم می‌خورد؛ از جمله: افرادی در قالبِ منجی و موعود، موجودات شیطانی، و اشاراتی به حلقه‌ها و طبقاتِ مختلفِ جهنم. اما این عناصر صرفاً یک مشت نمادهای کلی هستند و به توضیحِ دنیای خیالیِ فیلم کمکی نمی‌کنند.

به دلیل نامنسجم بودنِ داستان، نمی‌توان فهمید فیلم دقیقاً چه پیامی را می‌خواهد منتقل کند. آیا حرفش این است که حتی سیستم‌های به‌ظاهر عادلانه نیز در نهایت به سرکوب‌گری روی می‌آورند؟ یا انتقادی است بر محدودیت‌های دوران کرونا و اینکه قرنطینه‌ی اجباری ناقضِ حقوقِ شهروندی است؟

نظرمنتقدین وبسایت راجر ایبرت درباره پلتفرم ۲؛ آیا ارزش ساخت داشت؟

پلتفرم ‌۲ تنها به تکرار همان ایده‌های قبلی بسنده کرده است. این فیلم، همان اوایلِ کار یکی از شخصیت‌های فیلم اول را وارد داستان می‌کند، پیشگویی‌ها و استعاره‌های تکراریِ فیلم اول را بازنقل می‌کند و حتی سعی دارد پس از تیتراژِ آبکیِ ابتدایی، با یک سکانس این دو اثر را به هم متصل کند. اما هیچ‌کدام از اینها نمی‌توانند جادوی فیلم اول را بازآفرینند. بایسته بود در این فیلم، شخصیت اصلی‌ یعنی پرمپوان (که تا آخرِ فیلم در هاله‌ای از ابهام باقی می‌ماند)، بیشتر بسط یابد و جلوه‌های بصری تنوعِ بیشتری پیدا کنند. بر خلافِ فیلمِ نخست که از فضای بسته‌ی موجود به بهترین شکلی در جهتِ نمایشِ رقابت‌ها و اضطراب‌های روان‌شناختی سود جسته بود، فیلمِ دوم به‌شدت بر کلوز-آپ‌ها تکیه کرده و فضای سرد و تیره‌ی آن، سخت تکراری به نظر می‌رسد.

نه پایان‌بندیِ کلیشه‌ایِ آن و نه حتی خودِ این دنباله ارزشِ ساخت نداشتند. گویا این فیلم آخرین قطراتِ برجای مانده از یک ایده‌ی ناب است که چلانده شده. شاید بهتر بود پلتفرمِ ۲ در همان زندانِ فیلمِ نخست چال می‌شد.

گاردین: پلتفرم ۲ دنباله‌ای ضعیف بر یک فیلمِ ترسناکِ دیستوپیایی

پلتفرمِ ۲ آمد تا تکمیل‌کننده‌ی دنیای هولناک فیلم اول باشد که در آن، زندانیان یا باید غذاها را بینِ خود تقسیم می‌کردند یا به کامِ مرگ فرو می‌رفتند. پلتفرم ۲ بدون مقدمه‌چینی وارد ماجرا می‌شود و همان دنیا را دنبال می‌کند. در ۱۰ دقیقه‌ی آغازین، بدونِ اینکه بخواهد وقتِ زیادی را صرفِ مرورِ فیلمِ اول کند، شخصیت‌ها را می‌بینیم که مشغول بحث پیرامونِ فلسفه‌ی قانون و اقتصاد هستند و در حدود چهل دقیقه بعد، یکی از شخصیت‌های اصلی دست به خودسوزی می‌زند. با وجود اینکه فیلم در محیطی بسته و سرد، و در اتاق‌های ساده‌‌ی یک زندان عمودی مرتفع روایت می‌شود، ریتم آن خیلی سریع است.

طبقات زندان در فیلم پلتفرم 2

کارکردهای زندان که در فیلم اول به تفصیل بیان شده، همچنان پابرجاست و به راحتی حتی برای مخاطبانی که فیلم اول را ندیده‌اند، قابل درک است. زندانیانی که برای مجازات یا مقاصدِ دیگر واردِ این ساختار (معروف به «سیاهچال») می‌شوند، ماه‌به‌ماه و به صورت تصادفی در طبقات مختلفِ آن جابجا می‌شوند و معمولاً با زندانیِ دیگری هم‌سلول هستند. هر روز، میزی متحرک با انبوهی از غذاهای خوشمزه، از بالاترین طبقه (طبقه‌ی صفر) به سوی طبقاتِ زیرین (که گمان می‌رود مجموعاً ۳۰۰ طبقه باشد) پایین می‌آید و برای چند دقیقه در هر طبقه متوقف می‌شود. رفتار حریصانه انسان‌ها در برداشتن غذاها باعث می‌شود برای بیچارگانی که در طبقات پایین ساکن هستند، چیزی باقی نماند. البته هر ماه، زندانیان طبقات‌شان تغییر می‌کند و چه بسا کسانی که در طبقاتِ بالا بوده‌اند از عرش به فرش بیایند و بالعکس. علی‌القاعده، این تغییراتِ مدام باید باعث همدلی شود، اما در عمل، فقط سببِ هراس و خودخواهی بیشتر می‌گردد.

وقتی حتی قوانین هم باعث برقراری عدالت نمی‌شود

در پلتفرم ۲، زندانیان از همان آغاز قوانینی غیررسمی ولی دقیق برای خود وضع می‌کنند:

هر زندانی فقط باید همان غذایی را بخورد که خود سفارش داده، مگر آنکه با دیگران به توافقی رسیده باشد. علی الظاهر، اگر همگان به این قانون پایبند باشند، دیگر هیچ کس گرسنه نمی‌ماند. اما قضیه به این سادگی‌ها نیست. مشکل زمانی پیش می‌آید که یکی از زندانیان بدشانسی بیاورد و هم‌سلولیِ طمّاعی نصیبش شود که تمامِ غذایش را می‌خورد. این دقیقاً همان چیزی است که زامیاتین در روز اول ورودش به سیاهچال با آن مواجه می‌شود. او مردی است تنومند و قلچماق که با نیم‌تنه‌ای عریان در زندان می‌چرخد و موهای همه‌جای بدنش را زده است. زامیاتین در اجرای عدالت، گذشت سرش نمی‌شود. اما هم‌سلولی‌اش پرمپوان او را به آرامش دعوت می‌کند و عجیب اینکه موفق هم می‌شود. رابطه‌ی آن‌ها به دوستی مبدل می‌گردد، این در حالی است که در طبقات و سلول‌های دیگر زندان، نزاع و درگیری جریان دارد. طولی نمی‌کشد که سروکله‌ی یک «منجیِ» خودخوانده پیدا می‌شود که قوانینِ سختگیرانه‌ای وضع می‌کند (مثلاً اگر هریک از زندانیان مرُد، سهمِ غذایش باید دور ریخته شود و بینِ زندانیانِ دیگر تقسیم نمی‌شود). کسانی که خواستارِ آزادیِ بیشتری هستند با این شخص درگیر می‌شوند و زامیاتین و پرمپوان، این وسط گیر می‌کنند.

روایتی سریع و آشفته از مفاهیم انسانی

موضعِ آدم‌ها در درگیری درون فیلم به قدری سریع تغییر می‌کند که انسان سرگیجه می‌گیرد. حتی پیامِ اصلی فیلم نیز مدام تغییر می‌کند. گاهی به نقد سرمایه‌داری، گاهی به نقد امکانِ برابریِ اقتصادی و اجتماعی، و گاه به بررسی باورِ قلبیِ مذهبی‌های حقیقی و از طرفی خشونت ذاتی انسان می‌پردازد. تمامِ این مفاهیم در قالبی آشفته و خونبار عرضه می‌شوند و ما شاهدِ آدم‌خواری، اسلحه‌کشی، سرگذشت‌های دلخراشِ بی‌معنا و سایرِ ابزارهایی باشیم که هم به لحاظِ بصری و هم روایی غریب و نامأنوس هستند.

مردی با چشمان بسته در فیلم پلتفرم 2

البته این عناصرِ زننده می‌تواند برای خیلی‌ها جذاب باشد و نشانگرِ آن باشد که این فیلم بیش از آنکه بخواهد پیرامونِ موضوعی واحد دادِ سخن سردهد، به گمانه‌زنی درباره‌ی احتمالات و ممکنات علاقه‌مند است. اما فیلم به‌قدری سریع پیش می‌رود که فرصت پرداخت درست به شخصیت‌ها را از دست می‌دهد.برای مثال پرمپوان گرچه نقشِ خویش را به خوبی ایفا می‌کند، اما زمینِ زیرِ پایش مدام در حالِ چرخش است و در نهایت، فیلم به سکانسی وهم‌آلود با نورِ سبز منتهی می‌شود که به نوعی، بازگشتِ دوباره‌ی تعلیق و عناصر علمی-تخیلی به داستان است. آنگاه، با سرعتِ زیاد پیش می‌رود و به صحنه‌ی مبهمِ آخرِ فیلم می‌رسیم و بدونِ اینکه هیچ توضیحِ بیشتری در این خصوص به ما ارائه کند، به تیتراژِ‌ پایانی ختم می‌گردد، بدونِ آنکه پایان‌بندی عجیب و غریب فیلم، و حتی صحنه‌های پس از تیتراژ، وضوح بیشتری به داستان ببخشند. به نظر می‌رسد کارگردان فیلم دارد از یک زاویه‌ی خاص به طبقه‌ی صفر زندان نگاه می‌کند، گویی آن را همچون یک رستورانِ سلف‌سرویسِ شلوغ می‌بیند که ممکن است هر لحظه متلاشی شود.

میلنا اسمیت در فیلم پلتفرم 2

در کل «پلتفرم ۲» چندان بر روی لحظاتِ طلایی‌اش به خوبی درنگ نمی‌کند و به سببِ شخصیت‌های فرعی‌ای که به‌سرعت پدیدار و ناپدید می‌شوند، فیلم نتوانسته است ارتباطی قوی با مخاطب برقرار کند. برخلاف فیلم اول که موجب می‌شد با شخصیت گورنگ احساس همدلی کنیم، در این دنباله، مخاطب نمی‌تواند شخصیت‌هایی را که انگیزه‌شان اجتناب از غرایز حیوانی است، انسان‌تر ببیند.

نظرات بینندگان درباره فیلم پلتفرم ۲

در ادامه پرتکرارترین نظرات بینندگان را درباره فیلم پلتفرم ۲ را می‌خوانید:

  • تکرار ایده‌های فیلم اول: بسیاری معتقدند که این دنباله بیشتر شبیه یک بازسازی از فیلم اول است تا یک داستان کاملاً جدید و مستقل.
  • بهبود جنبه‌های فنی: برخی از منتقدان بهبود در بخش‌هایی مانند بازیگری، نورپردازی و ریتم فیلم را نسبت به قسمت قبلی تأیید کرده‌اند.
  • عدم توسعه شخصیت‌ها: یکی از انتقادات اصلی این بوده که شخصیت‌ها به اندازه کافی عمق و توسعه پیدا نکرده‌اند و داستان به سرعت پیش می‌رود.
  • کاهش تأثیر اجتماعی و احساسی: بسیاری بر این باورند که دنباله نتوانسته همان تأثیر اجتماعی و احساسی فیلم اول را تکرار کند و از این جنبه ضعیف‌تر است.
  • پایان ناموفق: پایان فیلم برای بسیاری از تماشاگران و منتقدان ناامیدکننده توصیف شده و به‌خوبی با روند داستانی هماهنگ نیست.

دیدگاه شما چیست؟ آیا فیلم پلتفرم ۱ و ۲ را دیده‌اید؟ نظر خود را درباره نقد فیلم پلتفرم ۲ با ما در همین صفحه در میان بگذارید. ضمنا برای مطالعه تحلیل دیگر فیلم‌ها، کتاب‌ها و انیمه‌ها به صفحه نقد و بررسی قضیه مراجعه کنید.

به اشتراک بگذارید :

چکیده

نقد فیلم پلتفرم 2

فیلم پلتفرم ۲ (The Platform 2)؛ اشتباه، پشت اشتباه، پشت اشتباه!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط