فیلم Kinds of Kindness؛ انسان‌ به مثابه حشره‌ای چندش‌آور

فیلم «انواعِ مهربانی» یا همان Kinds of Kindness (2024) جدیدترین اثرِ یورگس لانتیموس است که در آن، ستارگانی همچون اما استون، جسی پلمونس، مارگارت کوالی و ویلم دفو نقش‌آفرینی کرده‌اند. این فیلم که برای اولین بار در جشنواره‌ی فیلمِ کن اکران گردید، از نوعی طنزِ تلخ و تاریک و گزنده برخوردار است.

با توجه به اینکه دو تا از فیلم‌های لانتیموس، یعنی «سوگلی» و «بیچارگان» یکی پس از دیگری برنده‌ی جایزه شده‌اند، می‌توانیم از سهل‌انگاری‌هایی که او بعضاً در این فیلم داشته چشم‌پوشی کنیم. «انواعِ مهربانی» نه یک شاهکارِ شکوهمند است، نه در آن از فَر و شوکتِ ادوارِ تاریخی خبری است، و نه از آن طراحی‌های خیال‌انگیز. در عوضِ آن، سه داستانِ کوتاه را با یکدیگر پیش می‌برد که همگی در آمریکای امروزی روایت می‌شوند و در هر سه، بازیگرانِ محدود و یکسانی نقش‌آفرینی می‌کنند: اما استون، جسی پلمونس، ویلم دفو، هانگ چائو، جو آلوین، مارگارت کوالی و مامودو آتی.

نقد فیلم انواع مهربانی

لانتیموس در این فیلم، که به مانندِ آثارِ پیشینِ خویش با همکاریِ افتیمیس فیلیپو آن را نوشته، نفسی تازه می‌کند و به اصالتِ خویش بازمی‌گردد و سفر می‌کند به سه دنیای موازی، پوچ و هراس‌انگیز، دنیاهایی که یادآورِ آثارِ پیشینِ این کارگردان (نظیرِ خرچنگ، کشتنِ گوزنِ مقدس و فیلم‌های یونانی‌مآبِ پیش از آن) هستند. هوادارانِ او قطعاً از این سه گانه‌ی بی‌پرده‌ی لانتیموس مشعوف خواهند شد. و می‌توانند آسوده‌خاطر باشند که با یکی از همان فیلم‌های عجیب و منحصربه‌فردِ لانتیموس مواجهند و امضای او را پای این کار نیز می‌بینند.

در اولین پرده از این سه‌گانه‌ی کمیک اما تاریک، پلمونس نقشِ رابرت را بازی می‌کند که یک مدیرِ میانی است و باید به رئیسِ غیرعادی‌اش (با بازیِ دفو) هر روز گزارش دهد. به او هر روز برگه‌ای دست‌نویس داده‌ می‌شود شاملِ تعدادی دستور که او باید حرف به حرفِ آن‌ها را رعایت کند. این دستورات به او می‌گویند چه بپوشد، چه بخورد، کی اجازه دارد با همسرش (چائو) رابطه داشته باشد، و خیلی چیزهای دیگر. در عوض، به عنوانِ پاداش به او یادبودهای ورزشیِ کم‌یابی اعطا می‌شود که همین یادبودها، منشأِ ماجراهای مضحک و خنده‌دار می‌گردند. ولی زمانی که دارد دستوری را دریافت می‌کند مبنی بر اینکه باید با سرعتِ بالا ماشینش را به ماشینِ شخصی دیگر بکوبد و از این راه خود را در بیمارستان بستری سازد، ناگاه از خود می‌پرسد تا کی باید از این دستورات پیروی کنم، و نکند دیگر قادر نباشم بدونِ راهنماییِ دیگران هیچ تصمیمی بگیرم؟

در بخشِ دوم، پلمونس در نقشِ پلیسی است که همسرش (استون) هنگامِ غواصی ناپدید شده است و عاقبت، در یک جزیره‌ی دورافتاده پیدا می‌شود، ولی او شک دارد که این زن همان همسرِ خودش باشد. و بالاخره، در داستانِ سوم، پلمونس و استون نقشِ دو تن از اعضای یک فرقه‌ی ساحلی را ایفا می‌کنند که دفو و چائو رهبرانِ آن فرقه هستند. وظیفه‌ی آنان یافتنِ زنی است که قادر است مردگان را زنده کند. در این جست‌وجو، آنان با یک ماشینِ اسپرتِ بنفش، با سرعتی خطرناک به پیش می‌رانند. درونمایه‌ی مشترکِ هرسه‌ی این پرده‌ها که از مشخصه‌های آثارِ لانتیموس هم هست یک چیز است: افراط و تفریط‌های خطرناکی که مردم در مهرطلبی‌ها و وابستگی‌های خویش به یکدیگر، بدان مبتلا می‌شوند.

اما استون در فیلم Kinds of Kindness

در بخشِ نخست، که بهترین بخش نیز هست. با هجوی گزنده راجع به کارِ شرکت‌ها روبه‌رو هستیم که آثارِ آرماندو یانوچی، کریستوفر موریس و چارلی بروکر را تداعی می‌کند. گرچه یک چنین داستانی عجیب و باورناپذیر به نظر می‌رسد، اما وقتی رئیسِ ازخودراضیِ دفو از مادونِ خود طلبِ «عشق» می‌کند، و مادونِ او کارهای خطرناکی انجام می‌دهد تا عشقِ خود را نشان دهد، بسیاری حقایق و معانی پشتِ آن پنهان است. دو بخشِ دیگر از پی‌رنگی نامنسجم‌تر و انتزاعی‌تر برخوردارند، اما در همان‌ها هم، بازیگران به زیبایی عمل کرده‌اند و البته که همگی در پرتوِ نبوغ و قریحه‌ی ویژه‌ی لانتیموس است که می‌درخشند:

در دنیای او، همه چیز چنان نامتعارف است که موجباتِ خنده می‌شود، و چنان واقعی است که سببِ وحشت می‌گردد.

‌‌

نگاهی سخت‌گیرانه به فیلم انواع مهربانی

هریک از بخش‌های فیلم Kinds of Kindness تقریباً یک ساعت به طول می‌انجامد که می‌شد آن‌ها را حشوزدایی کرد. اگر سازندگانِ مجموعه تلویزیونیِ Inside No 9 بودند، می‌توانستند سر و تهِ هر بخش را در نیم ساعت به هم آورند. این را هم بگوییم که عنوانِ این فیلم (Kinds of Kindness) بسیار هنرمندانه و طنازانه انتخاب شده است. همچنانکه عادتِ همیشگیِ کمدی‌های سیاهِ لانتیموس است، قساوت در برخی لحظات و صحنه‌ها به اوج می‌رسد. از تصادفِ ماشین‌ها که بگذریم، نمایشِ مداومِ زنانی که از سوی شوهرانشان تحقیر می‌شوند موضوعِ خنده‌داری نیست. مسلماً دیدنِ این همه صحنه از زنانِ جوانی که موردِ تحقیر و آزار قرار می‌گیرند، چندان بامزه نیست.

اما استون در فیلم Kinds of Kindness

برخی از منتقدان نگاه تندی در نقد فیلم kinds of kindness دارند و معتقدند که «انواعِ مهربانی» به پای آثارِ سابقِ لانتیموس نمی‌رسد. و این، شاید بدان معنا باشد که او به مسیرِ افول افتاده و یا مسیرِ خویش را گم کرده. پس اگر هم بخواهیم آن را نوعی عقبگرد بدانیم، این عقبگرد از نوعِ قهقرایی است، نه از سنخِ اصالت‌جویی. سه‌گانه‌ای است که نزدیک به سه ساعت طول می‌کشد. شبیه به یک مجموعه‌داستان است و دقیقاً انگار لانتیموس در دورانِ بدویِ سینما آن را ساخته است. درخشندگیِ گروهِ بازیگرانش شما را فریب ندهد. درست مثلِ آثارِ متقدم که به دنبالِ کسبِ شهرت بودند، همانقدر بغرنج، تحقیرآمیز، و اضطراب‌آور است، و بلکه بیشتر.

خداوند مهربانی که به شوخی‌های سخت عادت دارد

عنوانِ هر فصل، دربردارنده‌ی سرواژه‌ی R.M.F است که نامِ مستعارِ یک شخصیتِ مرموز است و یورگوس استفاناکوس آن را بازی کرده. با این حال تلاش برای فهمِ ارتباطِ این عناوین با یکدیگر و ارتباطِ هر عنوان با داستانِ مربوطه، جز خستگیِ ذهنی ثمری ندارد. تعدادی بازیگرِ محدود، در هر سه بخش نقش‌آفرینی می‌کنند، البته در نقش‌هایی متفاوت و با رفتارهای تراژیک-کمیکِ متفاوت. این شخصیت‌ها اگرچه به هم نامرتبط‌اند، اما به لحاظِ مفهومی مکملِ یکدیگرند؛ تنها استثنائی که وجود دارد هانتر شیفر است که فقط در فصلِ سوم آن هم خیلی کوتاه حضور دارد. هر فصل به نوبه‌ی خود هم خنده‌دار است، هم ترسناک و هم به شدت دل‌آزار. هر سه بیانگرِ اینند که خداوند، که از نظرِ ما کارگردانِ خشنی است که هریک از این بازیگران را در رنج‌ها و عذاب‌های متعدد افکنده است، در واقع خدایی مهربان است که به شوخی‌های آنچنانی‌ با انسان‌ها سخت علاقه دارد.

‌‌

Kinds of Kindness

بخش اول، اربابِ همه‌چیزدان!

صحبت از خداوند کردیم. داستانِ اول مربوط به شخصیتی ایوب‌مانند است به نامِ رابرت (جسی پلمونس) که قرار است ایمانش به ارباب و پدرخوانده‌ی همه‌چیزدانش محک بخورد. البته ریموند (ویلم دفو) نه سفیرِ خشم است و نه قدیسِ‌ نگهبان. او صرفاً فردی متمول است که ولعِ زیادی به کنترلِ دیگران دارد. او قریب به ۱۰ سال است که تک‌تکِ جنبه‌های زندگیِ رابرت را به او دیکته کرده است، از اینکه چه بخورد گرفته تا اینکه چه زمانی می‌تواند با همسرش سارا (هانگ چائو) رابطه برقرار کند. پاداشی که رابرت در قبالِ اجرای تک‌تکِ این فرامین دریافت می‌کند خانه‌ای عالی، شغلی آسان، و کلکسیونی از رشک‌انگیزترین یادبودهای ورزشی است.

مشخص نیست چرا رابرت آن همه منتظر می‌ماند تا شخصی دیگر ماشینش را روشن کند و همینکه واردِ خیابان شد، تعمداً با ماشینِ خود به آن بکوبد. ولی از قرارِ معلوم، این تصادف نیز بنا به خواستِ ریموند است، منتها ظاهراً بنا بوده به مرگِ رابرت بینجامد. بنابراین، رابرت باید یکبارِ دیگر تلاش کند. ولی استثنائاً این بار از اطاعتِ ریموند سرباز می‌زند.

این آبِ آلوده که لانتیموس از شما می‌خواهد اول از همه، در آن پای نهید، مشخصاً قوی‌ترین بخشِ ماجراست، و همین ابتدای کار، لحن و سبکِ این فیلم را معلوم می‌کند. کارگردان از دادنِ اطلاعاتِ کافی چه به بازیگران و چه به بینندگان مضایقه می‌کند، جایگاه‌ها در چشم‌به‌هم‌زدنی عوض می‌شود، و از هیچ فرصتی برای تعاملاتِ اجتماعی، تحقیر، اشمئزازِ اخلاقی و به تصویر کشیدنِ خشونت در روابط فروگذار نمی‌شود،. هنرمندِ نورچشمیِ کارگردان، یعنی اما استون، در قالبِ عشقِ دیرهنگامِ رابرت سروکله‌اش پیدا می‌شود که در دنیای لانتیموس، بدان معناست که این زن نیز از دستوراتِ دیگری پیروی می‌کند. سایرِ بازیگرانِ این سه‌گانه (شاملِ مارگارت کوالی، مامودو آتی، و جو آلوین) در نقش‌های همسرِ ریموند، رئیسِ سارا و مردی ظاهر می‌شوند که می‌خواهد کلاهخودِ خونینِ آیرتون سنا (قهرمانِ اتومبیل‌رانی) باشد. اینکه پایان‌بندیِ این بخش برایتان شاد باشد یا غمگین، بیشتر به خودتان بستگی دارد تا به فیلم؛ و این زمینه‌ای است برای بخشِ بعدی.

بخش دوم؛ پارتی‌ها

بخشِ دومِ فیلم درباره‌ی پلیسی به اسمِ دنیل (پلمونس) است که با صمیمی‌ترین دوستِ خود یعنی نیل (آتی) گشت‌ می‌زنند. او با نگرانی، در انتظارِ هرگونه خبری از همسرِ گمشده‌اش، “لیز” (استون) است. لیز دانشمندی است که طیِ یک سفرِ اکتشافی به دلِ دریا زده است و هفته‌هاست که از او خبری نیست. عاقبت، پیدا می‌شود و به خانه بازمی‌گردد. او هنوز هم برای حضور در پارتی‌های شبانه در کنارِ همسرش، نیل و همسرِ او یعنی مارتا (با بازیِ کوالی) پایه است، پارتی‌هایی که معمولاً به روابط متعدد و فیلمبرداری از آن ختم می‌شود. با این حال، رفتارهای لیز مشکوک و عجیب است. نیل بر این باور است که زنی که ادعا می‌کند لیز است، قلابی است. لذا برآن می‌شود تا با روش‌های زیرکانه، هویتِ واقعیِ او را بیابد. توصیه می‌شود حتماً تیتراژِ پایانیِ آن را ببینید؛ دیدنِ دنیایی که سگ‌ها آن را اداره می‌کنند و آهنگِ «Rainbow in the Dark» از گروهِ دیو خالی از لطف نیست.

بخش سوم؛ درخشش ویلم دفو

بخشِ سوم نیز یادآورِ این نکته است که فیلم‌های آنتولوژی (فیلم‌های مشتمل بر چند فیلمِ کوتاه‌تر) هرقدر ارتباطِ بینِ قسمت‌های مختلف‌شان ضعیف‌تر باشد آثارِ قوی‌تری هستند، با این حال، هر سه بخش به خوبی در کنارِ هم جفت‌وجور شده‌اند. ویلم دفو نقشِ رهبرِ یک فرقه را بازی می‌کند و کسی بهتر از او نمی‌تواند از عهده‌ی این نقش بربیاید. به قولِ یکی از منتقدان، استفاده‌ی آشکارِ لانتیموس از مفهومِ فرقه به عنوانِ یکی از محورهای اصلیِ داستان کارِ زائدی است، چون تمامِ فیلم‌های او به گونه‌ای هستند که گویی اساساً درباره‌ی فرقه‌ها ساخته شده‌اند.

هانگ چائو نقشِ طرفِ مقابلِ او را بازی می‌کند. استون و پلمونس نیز از پیروانِ این فرقه بوده و به دنبالِ مدیومی هستند که قدرت‌های ماورائی دارد. آلوین شوهرِ سابقِ استون است. آتی نیز نقشِ پزشکِ قانونی را دارد. اما برجسته‌ترین بازیگرِ این فصل، که تمامِ صحنه را تسخیر می‌کند، خودروی بنفش‌رنگِ دوج چلنجر است.

صورتک ها در فیلم انواع مهربانی

نکته ای که نهایتاً ممکن است با تماشای «انواعِ مهربانی» به آن پی ببرید این است که نمی‌توانید به جهان‌بینیِ بیرحم و دردناک و در عینِ حال مطایبه‌آمیزِ لانتیموس به آسانی پی ببرید! هر سه فصل با یکدیگر گفت‌وگو دارند، البته به زبانی که سه‌قلوهای همسان به یکدیگر آموزش می‌دهند. این سه‌گانه چیزی بیشتر از مجموعِ هر سه قسمتِ خود است، ولی هیچ‌گونه دیدگاهِ منسجمی ارائه نمی‌کند، جز اینکه انسان‌ها عجیب و غریبند. با این همه، از نظرِ کارگردان، همه‌ی آن‌ها انسانند و شما ابداً حس نمی‌کنید که در حالِ تماشای یک مشت حشره‌ی چندش‌آور هستید که دارند در هم می‌لولند. آنچه در این اثر شاهدش هستیم، بدبینی نیست، بلکه نوعی کنجکاویِ آمیخته با ریزخَند است و همین مشخصه، آن را با اثرِ قبلیِ لانتیموس کاملاً همسو کرده است. نمی‌توانیم ادعا کنیم که این فیلم متناسبِ همگان است، اما بهرحال سلیقه‌ها جورواجور است.

‌اگر فیلم Kinds of Kindness را دیده‌اید، نظرتان درباره‌اش چه بود؟ خوشحال می‌شویم با ما در همین صفحه درمیان بگذارید.

به اشتراک بگذارید :

چکیده

عکس کاور نقد فیلم Kinds of Kindness

فیلم Kinds of Kindness؛ انسان‌ به مثابه حشره‌ای چندش‌آور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب مرتبط