عباس کیارستمی یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین کارگردانان تاریخ سینما است که با سبک خاص خود توانست به شکلی متفاوت از سینما نگاه کند. او نه تنها در ایران بلکه در سطح بینالمللی به عنوان یکی از بزرگترین کارگردانان شناخته میشود. سینمای کیارستمی سینمایی شاعرانه، فلسفی و در عین حال ساده است که به عمیقترین مسائل انسانی میپردازد. آثار او به دلیل ارتباط مستقیم با زندگی روزمره، انسانها و فلسفه زندگی بهشدت مورد توجه منتقدان و سینما دوستان در سراسر جهان قرار گرفته است.

عباس کیارستمی نهتنها بهعنوان یک کارگردان برجسته، بلکه به عنوان یکی از متفکران سینما که توانست مرزهای هنر و سینما را گسترش دهد، شناخته میشود. آثار کیارستمی در جشنوارههای معتبر جهانی جوایز زیادی را کسب کردهاند و او توانست با استفاده از زبان سینما، مخاطبان را از فرهنگها و نقاط مختلف جهان به خود جذب کند. فیلمهایی مانند «طعم گیلاس»، «خانه دوست کجاست؟» و «باد ما را خواهد برد» نمونههایی از نبوغ او در ایجاد داستانهایی ساده اما پرمعنا هستند.
در این نوشتار تلاش کردیم ۱۰ فیلم معروف کیارستمی را به شما معرفی کنیم که هر کدام نمایندهای از نبوغ سینمایی او هستند. اما قبل از پرداخت به آثار، کمی درباره زندگی این هنرمند بخوانیم.
نگاهی کوتاه به زندگی عباس کیارستمی
عباس کیارستمی (۱ تیر ۱۳۱۹ در تهران – ۱۴ تیر ۱۳۹۵ در پاریس) یکی از برجستهترین فیلمسازان، فیلمنامهنویسان، عکاسان و شاعران ایرانی بود که شهرت جهانی داشت. او با سبک منحصربهفرد خود در سینما، نقش مهمی در معرفی سینمای ایران به جهان ایفا کرد. کیارستمی فعالیت هنری خود را با طراحی گرافیک و ساخت تیزرهای تبلیغاتی آغاز کرد. در سال ۱۳۴۹ به «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» پیوست و اولین فیلم کوتاه خود را با عنوان «نان و کوچه» ساخت. او با ساخت فیلمهایی همچون «مسافر»، «خانه دوست کجاست؟»، «زندگی و دیگر هیچ»، «زیر درختان زیتون» و «طعم گیلاس» به شهرت بینالمللی دست یافت.
عباس کیارستمی جوایز متعددی را در جشنوارههای بینالمللی کسب کرد. مهمترین افتخار او دریافت نخل طلای جشنواره فیلم کن در سال ۱۹۹۷ برای فیلم «طعم گیلاس» بود. او همچنین نشانهای شوالیه و افسر «هنر و ادبیات» فرانسه را دریافت کرد و عضو آکادمی هنرهای زیبای فرانسه بود.
کیارستمی علاوه بر فیلمسازی، در زمینههای دیگری مانند عکاسی، نقاشی و شعر نیز فعالیت داشت. فیلمهای کیارستمی عمدتاً با بودجههای محدود ساخته میشدند و با استفاده از مکانهای طبیعی و بازیگران آماتور، واقعگرایانهترین تصویر از زندگی انسانها را به نمایش میگذاشتند. سینمای او با استفاده از دیالوگهای ساده، تمرکز بر زندگی روزمره و توجه به جزئیات، بهدنبال ایجاد ارتباطی عمیق با مخاطب است. کیارستمی با سبک مینیمالیستی و توجه به جزئیات زندگی روزمره، تأثیر عمیقی بر سینمای معاصر گذاشت. او به عنوان یکی از پیشگامان موج نوی سینمای ایران شناخته میشود و آثارش الهامبخش بسیاری از فیلمسازان در سراسر جهان بوده است. عباس کیارستمی در ۱۴ تیر ۱۳۹۵ در پاریس درگذشت، اما میراث هنری او همچنان زنده و پویاست.
در ادامه ده فیلم برتر عباس کیارستمی را که جزء محبوبترین آثار وی به شمار میروند، معرفی میکنیم.
۱. خانه دوست کجاست؟ (۱۹۸۷)
خانه دوست کجاست؟ یکی از اولین فیلمهایی است که عباس کیارستمی را به شهرت بینالمللی رساند. این فیلم بخشی از سهگانه کوکر است و در منطقه کوکر ساخته شده است. داستان ساده و در عین حال عمیق فیلم، حول محور پسری جوان به نام احمد میچرخد که دفترچه مشق همکلاسیاش را اشتباهی برداشته و اکنون باید آن را به او بازگرداند.

این فیلم بهخوبی نشان میدهد که چگونه یک داستان ساده میتواند مفاهیم عمیق انسانی را بیان کند. موضوعاتی همچون مسئولیتپذیری، دوستی و معصومیت در این فیلم بهطور ظریفی نمایش داده میشود. کیارستمی با تمرکز بر زندگی روزمره و استفاده از بازیگران غیرحرفهای، توانسته است واقعگرایی را در بالاترین حد خود به تصویر بکشد.
«خانه دوست کجاست؟» علاوه بر اینکه فیلمی برای همه سنین است، به دلیل استفاده از زبان تصویری و نمادگرایی خاص، مورد توجه تحلیلگران سینمایی نیز قرار گرفته است. رویکرد این فیلم به نمایش زیباییهای روزمره، تأثیر عمیقی بر سینمای ایران و جهان گذاشته است.
۲. زندگی و دیگر هیچ (۱۹۹۲)
پس از موفقیت «خانه دوست کجاست؟»، عباس کیارستمی تصمیم گرفت داستان زندگی پس از زلزله ویرانگر رودبار و منجیل را در قالب فیلمی دیگر روایت کند. زندگی و دیگر هیچ دومین بخش از سهگانه کوکر است و در ادامه «خانه دوست کجاست؟» ساخته شده است.

داستان این فیلم درباره کارگردانی است که همراه پسرش به مناطق زلزلهزده میرود تا بازیگران فیلم قبلی خود را پیدا کند. آنها به دنبال کسانی میگردند که در این فاجعه زنده ماندهاند. فیلم نگاهی انسانی و فلسفی به زندگی پس از فاجعه دارد و با تمرکز بر جزئیات کوچک، نشان میدهد که چگونه انسانها با امید و تلاش به زندگی ادامه میدهند.
یکی از نکات برجسته فیلم، نگاهی شاعرانه به زندگی و مرگ است. کیارستمی با استفاده از دوربین ساده و بدون تزیینات، مخاطب را به درون جهان واقعی و دردناک مردم زلزلهزده میبرد و در عین حال به آنها امید میدهد که زندگی همچنان ادامه دارد. این فیلم تحسین منتقدان بینالمللی را برانگیخت و نشان داد که چگونه کیارستمی میتواند از یک داستان محلی به مفاهیمی جهانی و انسانی بپردازد.
۳. زیر درختان زیتون (۱۹۹۴)
زیر درختان زیتون سومین و آخرین بخش از سهگانه کوکر است. این فیلم به نوعی پشتصحنه فیلم «زندگی و دیگر هیچ» را نشان میدهد و مرز بین داستان و واقعیت را کمرنگ میکند. داستان درباره عشق یک پسر روستایی به دختری است که در فیلم قبلی نقش داشته و در این فیلم، این عشق نافرجام بهطور نمادینی به تصویر کشیده میشود.

یکی از ویژگیهای برجسته این فیلم، پیوند بین سینما و زندگی واقعی است. کیارستمی در این فیلم بهشکلی ظریف نشان میدهد که چگونه زندگی و سینما میتوانند بههم پیوند بخورند و داستانهای کوچک و ظاهراً بیاهمیت، معانی عمیقی در خود نهفته دارند. فیلم همچنین نگاهی انتقادی به روابط انسانی و نقش سینما در بازتاب زندگی واقعی دارد.
نکته جالب در این فیلم، استفاده از تکنیکهای مستندگونه در کنار داستانپردازی است. کیارستمی بهگونهای فیلم را ساخته که تماشاگر احساس میکند شاهد رویدادهای واقعی است. این ویژگی باعث شده که «زیر درختان زیتون» به یکی از آثار ماندگار سینمای ایران تبدیل شود.
۴. طعم گیلاس (۱۹۹۷)
طعم گیلاس یکی از شاهکارهای عباس کیارستمی و برنده جایزه نخل طلای جشنواره کن است. این فیلم درباره مردی به نام آقای بدیعی است که تصمیم به خودکشی گرفته و به دنبال فردی میگردد که پس از مرگش او را دفن کند. در طول فیلم، او با چندین شخصیت مختلف مواجه میشود که هرکدام به شکلی متفاوت درباره زندگی و مرگ سخن میگویند.

این فیلم با سادگی در داستانگویی و نگاهی فلسفی به مسائل انسانی، مخاطب را به تفکر درباره معنای زندگی و مرگ دعوت میکند. یکی از نکات برجسته فیلم، این است که کیارستمی تا انتهای فیلم از نشان دادن صریح انتخاب نهایی شخصیت اصلی خودداری میکند، و این امر باعث میشود که تماشاگر خود تصمیم بگیرد که آیا زندگی ارزش ادامه دادن دارد یا خیر.
«طعم گیلاس» نه تنها در جشنوارههای بینالمللی مورد توجه قرار گرفت، بلکه به عنوان یکی از مهمترین فیلمهای فلسفی جهان شناخته شد. این فیلم با استفاده از فضاهای باز و مناظر طبیعی، احساس تنهایی و اندوه شخصیت اصلی را بهخوبی به تصویر میکشد و در عین حال مخاطب را به تفکر عمیقتر درباره معنا و هدف زندگی و مرگ وامیدارد.
۵. باد ما را خواهد برد (۱۹۹۹)
یکی دیگر از آثار معروف عباس کیارستمی باد ما را خواهد برد است که داستانی فلسفی و شاعرانه دارد. این فیلم داستان گروهی مستندساز را روایت میکند که به یک روستای دورافتاده سفر میکنند تا مراسم عزاداری را فیلمبرداری کنند، اما رویدادهای غیرمنتظره و زندگی روزمره مردم روستا، داستان فیلم را شکل میدهد.

این فیلم نگاهی دقیق به زندگی روستایی و روابط انسانی دارد و در عین حال بهطور شاعرانه به مفاهیم مرگ و زندگی پرداخته است. عنوان فیلم برگرفته از شعری از فروغ فرخزاد است که بهخوبی با فضای فیلم همخوانی دارد. کیارستمی در این فیلم، به شکلی نمادین از طبیعت، باد و عناصر محیطی استفاده میکند تا پیامهای عمیقتری درباره ناپایداری زندگی و اهمیت لحظات کوتاه بیان کند.
یکی از نکات برجسته «باد ما را خواهد برد»، ترکیب زیبای شعر و سینما است. کیارستمی در این فیلم از فضاهای خالی، سکوت و تصاویر طبیعی برای ایجاد حس فلسفی و آرامشبخش استفاده کرده است. این فیلم تحسینهای فراوانی از سوی منتقدان بهدست آورد و به عنوان یکی از آثار برجسته سینمای جهانی شناخته شد.
۶. کلوزآپ (۱۹۹۰)
یکی از متفاوتترین و جالبترین آثار کیارستمی، کلوزآپ است. این فیلم داستان واقعی فردی به نام حسین سبزیان را روایت میکند که خود را بهعنوان کارگردان معروف، محسن مخملباف، جا میزند و خانوادهای را فریب میدهد تا در فیلمی خیالی بازی کنند. کیارستمی در این فیلم از بازیگران واقعی و همچنین شخصیتهای اصلی حادثه استفاده کرده است.

این فیلم مرز بین واقعیت و داستان را بهشدت محو میکند و به نوعی مستندگونه است. کیارستمی با استفاده از تکنیکهای مستند و بازسازی وقایع واقعی، فیلمی ساخته که در عین روایت یک داستان واقعی، درباره تأثیر سینما بر زندگی انسانها صحبت میکند. این فیلم به بررسی قدرت و تأثیر سینما میپردازد و نشان میدهد که چگونه سینما میتواند زندگی افراد را تغییر دهد.
نکته جالب درباره این فیلم، این است که سبزیان واقعاً باور داشت که میتواند از طریق سینما به دنیایی دیگر پا بگذارد و نقش کارگردان معروف را بازی کند. این فیلم به نوعی درباره رویای سینما و تأثیر آن بر ذهن انسانها است.
۷. ۱۰ (۲۰۰۲)
۱۰ یکی از آثار متفاوت عباس کیارستمی است که در سال ۲۰۰۲ ساخته شد و بهنوعی تجربهای جدید در فیلمسازی او محسوب میشود. این فیلم تماماً در یک ماشین فیلمبرداری شده و شامل ۱۰ مکالمه بین یک راننده زن و مسافران مختلفش است. کیارستمی در این فیلم از روش فیلمبرداری خاصی استفاده کرده؛ او دوربینها را درون ماشین نصب کرده و به شخصیتهایش اجازه داده است تا در فضایی صمیمانه و بدون دخالتهای خارجی، با یکدیگر مکالمه کنند.

موضوع اصلی این فیلم مسائل اجتماعی ایران و بهویژه مشکلات زنان است؛ روایت مسافرانی که هر کدام داستانی برای گفتن دارند؛ از جمله کودکی که به مشکلات زندگی خانوادگی اشاره میکند، زنی که با مشکلات ازدواج دست و پنجه نرم میکند و زنی دیگر که با زندگی شهری و هنجارهای اجتماعی جامعه ایران مقابله میکند.
این فیلم با دیالوگهای ساده اما پرمفهوم، مخاطب را به تفکر درباره وضعیت اجتماعی ایران دعوت میکند. یکی از ویژگیهای برجسته این فیلم، نبود موسیقی و استفاده از صداهای محیطی است که به طبیعیتر جلوه دادن مکالمات کمک کرده و فضای مستندگونهای به فیلم بخشیده است.
۱۰ بهعنوان یکی از فیلمهای مهم کیارستمی، توانسته است تصویری از جامعه ایران را با روایتی ساده و در عین حال تأثیرگذار به نمایش بگذارد. این فیلم در جشنوارههای بینالمللی نیز مورد توجه قرار گرفت و به عنوان یک اثر تجربی و هنری از سوی منتقدان سینما تحسین شد.
۸. کپی برابر اصل (۲۰۱۰)
کپی برابر اصل (Certified Copy) یکی از فیلمهای برجسته بینالمللی کیارستمی است که در سال ۲۰۱۰ و در خارج از ایران ساخته شد. این فیلم در توسکانی ایتالیا فیلمبرداری شد و با بازی ژولیت بینوش (بازیگر برجسته فرانسوی که در سه گانه کیشلوفسکی نیز بازی درخشانی از او دیدیم) و ویلیام شیمل به روی پرده رفت. «کپی برابر اصل» اولین فیلم کیارستمی بود که در خارج از ایران ساخته شد و توانست نظر منتقدان و تماشاگران بینالمللی را به خود جلب کند.

موضوع اصلی این فیلم درباره اصالت و کپی است و داستان آن به پیچیدگیهای روابط انسانی، هنر و زندگی میپردازد. داستان از جایی شروع میشود که یک نویسنده به نام جیمز میلر در یکی از نشستهای کتاب خود با زنی به نام ال (ژولیت بینوش) دیدار میکند. این دو نفر در طول فیلم به یک سفر روزانه در روستاهای توسکانی میروند و در طی این سفر، رابطه آنها پیچیدهتر و مبهمتر میشود. فیلم بهطور هنرمندانهای به بررسی این موضوع میپردازد که آیا یک کپی میتواند بهاندازه اصل ارزشمند باشد یا خیر؟ کیارستمی با استفاده از دیالوگهای دقیق و ظریف، مرزهای بین واقعیت و تخیل را به چالش میکشد و تماشاگر را به تفکر درباره مفهوم اصالت و تقلید در هنر و زندگی دعوت میکند.
یکی از نکات جالب فیلم، ارتباط آن با نظریات فلسفی و هنری درباره اصالت و ارزش هنری است. کیارستمی بهنوعی در این فیلم به این سؤال پاسخ میدهد که آیا هر چیزی که ما در زندگی تجربه میکنیم، یک کپی از نسخه اصلی است؟ و آیا این کپیها بهاندازه نسخه اصلی ارزشمند هستند؟
«کپی برابر اصل» توانست موفقیتهای زیادی در جشنوارههای سینمایی کسب کند و بهعنوان یکی از آثار مهم و بینالمللی کیارستمی شناخته شود. ژولیت بینوش نیز برای بازی در این فیلم، جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره کن را از آن خود کرد.
۹. مثل یک عاشق (۲۰۱۲)
مثل یک عاشق دومین فیلم بینالمللی عباس کیارستمی است که در ژاپن ساخته شد. این فیلم که در سال ۲۰۱۲ به نمایش درآمد، داستانی پیچیده درباره روابط انسانی و عشق را در قالب یک روایت مینیمالیستی و شاعرانه بیان میکند. شخصیت اصلی فیلم یک دانشجوی جوان ژاپنی به نام آکی است که برای تأمین مخارج زندگی، دست به روابط پرخطر میزند. او در این فیلم با یک پیرمرد روشنفکر به نام تاکاشی وارد رابطهای پیچیده و احساسی میشود.

کیارستمی در این فیلم، مانند بسیاری از آثار دیگر خود، از دیالوگهای ساده و ظریف برای بیان احساسات عمیق و پیچیده استفاده میکند. یکی از نکات جالب این فیلم، استفاده از فضای مینیمالیستی و سادگی در تصویرسازی است که بهنوعی به سبک کاری کیارستمی وفادار است. فضای فیلم بهطور عمدی محدود به مکانهای کوچک و بسته است تا حس نزدیکی و صمیمیت بیشتری را به مخاطب القا کند.
فیلم «مثل یک عاشق» بهنوعی به پیچیدگیهای روابط انسانی، عشق، تنهایی و جدایی پرداخته و مخاطب را به تفکر درباره این مفاهیم دعوت میکند. این فیلم نیز مانند دیگر آثار کیارستمی، با استقبال مثبت منتقدان بینالمللی مواجه شد و به عنوان یکی از آثار مهم او در سینمای جهان شناخته شد.
۱۰. تجربه (۱۹۷۳)
تجربه یکی از آثار ابتدایی عباس کیارستمی است که در سال ۱۹۷۳ ساخته شد. این فیلم، داستان پسری نوجوان به نام ممد را روایت میکند که در یک عکاسی بهعنوان کارآموز کار میکند و دلباخته دختری جوان میشود که گهگاه به عکاسی میآید.

فیلم با روایت داستان ساده زندگی یک نوجوان، به دغدغهها و آرزوهای این پسر جوان میپردازد و نشان میدهد که چگونه رویاهای کوچک میتوانند در زندگی روزمره تأثیرگذار باشند. یکی از نکات برجسته فیلم، نمایش واقعگرایانه زندگی و احساسات یک نوجوان است. کیارستمی در این فیلم با استفاده از بازیگران آماتور و فیلمبرداری در محیطهای واقعی، توانسته است حس صمیمیت و نزدیکی را به تماشاگر منتقل کند. این فیلم با وجود اینکه یکی از اولین آثار کیارستمی است، اما نشاندهنده تواناییهای او در خلق داستانهای ساده و در عین حال عمیق است.
کارگردانان و بازیگران مطرح دنیا درباره کیارستمی و آثار او چه میگویند؟
عباس کیارستمی، کارگردان برجسته ایرانی، به عنوان یکی از تأثیرگذارترین سینماگران جهان شناخته شده و تحسین بسیاری از کارگردانان و بازیگران مطرح دنیا را به همراه داشته است.
مارتین اسکورسیزی، کارگردان معروف آمریکایی، کیارستمی را به عنوان یکی از بزرگترین سینماگران معاصر تحسین کرده است. او از سبک مینیمالیستی کیارستمی تمجید کرده و گفته است که فیلمهای او میتوانند چشمان بیننده را به دنیای جدیدی باز کنند، دنیایی که سرشار از ظرافت و عمق فلسفی است.
ژان-لوک گدار، کارگردان فرانسوی، نیز از سبک خاص کیارستمی در بههمزدن مرز بین واقعیت و داستانیبودن تقدیر کرده است. گدار معتقد است که کیارستمی توانسته است به نحوی سینما را با فلسفه پیوند دهد که به ندرت در تاریخ سینما دیده شده است.
جولیت بینوش، بازیگر برجسته فرانسوی که در فیلم کپی برابر اصل با کیارستمی همکاری داشته، از او به عنوان کارگردانی یاد میکند که رویکردی منحصر به فرد به سینما دارد. او گفته است که کار با کیارستمی برای او تجربهای خاص و عمیق بوده که نگاهش به بازیگری را تغییر داده است.
آکی کوروسماکی، کارگردان فنلاندی، نیز کیارستمی را یک شاعر سینمایی توصیف کرده است که توانسته با استفاده از تصاویر ساده و موقعیتهای روزمره، پیچیدگیهای عمیق انسانی را به تصویر بکشد.
علاوه بر این، راجر ایبرت، منتقد برجسته آمریکایی، فیلمهای کیارستمی را آثاری توصیف کرده که از بیننده میخواهند در سکوت و تأمل غرق شوند و تجربهای فلسفی و شاعرانه از زندگی به دست آورند. او بارها از آثار کیارستمی به عنوان نمونههایی از سینمای خالص و خلاقانه یاد کرده است.
گادفری چشایر، منتقد و دوست نزدیک کیارستمی، در مصاحبهای بیان کرده است که کیارستمی انسانی بسیار باز و سخاوتمند بود و سینمایش همیشه دعوتی بود برای کاوش در تجربههای انسانی، بدون آنکه بخواهد پیام مشخصی به بیننده القا کند.
سخن پایانی
کیارستمی با استفاده از دوربین بهعنوان یک ابزار بیانی، زندگی را همانگونه که هست به تصویر میکشید و به تماشاگران خود اجازه میداد تا با نگاهی نو و متفاوت به دنیا بنگرند. سینمای او فراتر از مرزهای جغرافیایی و فرهنگی بود و به مسائل جهانی و انسانی پرداخته است. آثار کیارستمی همچنان به عنوان نمونههایی از هنر متعالی سینما باقی میمانند و برای نسلهای آینده الهامبخش خواهند بود. او با خلق جهانهای ساده و در عین حال پرمعنا، توانست تأثیری بینظیر بر دنیای سینما بگذارد و نام خود را بهعنوان یکی از بزرگترین کارگردانان تاریخ سینما جاودانه کند؛ همانگونه که فیلمهایش حتی بعد از گذر چندین سال، همچنان از دید مخاطب تاثیرگذار و به یاد ماندنی است.
در این مقاله به معرفی بهترین فیلمهای کیارستمی پرداختیم. اگر به دنیای فیلم و سینما علاقه دارید، پیشنهاد میکنیم سری به صفحه نقد و بررسی قضیه بزنید.