رمدی همواره به عنوانِ استودیویی شناخته میشده که مرزها را در هم میشکند و با ایدههای متفاوت و خلاقانه و عجیبِ خود، آمیزهای از تجربههای بدیع خلق میکند، اما هیچگاه تا این حد پخته عمل نکرده بود. آلن ویکِ ۲ همان بازیای است که این استودیو سالها آرزوی ساختنش را داشت؛ بازیای با حداکثرِ اختیارِ عمل و حداقل محدودیتهای ممکن، با تأکید بر داستانسرایی چندلایه و استفاده از قهرمانانی پرنقص اما جذاب که توانست ریت افسانهای ۱۰ از ۱۰ از سایت معتبر گیم اسپات را به خودش اختصاص دهد. رمدی مجموعهی آلن ویک را همچون مرواریدی مخفی، بیش از یک دهه در دلِ خود میپروراند. تماشای اینکه این جاهطلبی سرانجام تحقق یافته، لذتبخش است و نتیجهی آن، یکی از بهترین گیمهای ژانرِ «ترس و بقا»ست که میتوانید تجربه کنید. این بازی، تجسمِ آزادی عملِ رمدی و سرآغازِ یک گفتمانِ مشترک است که مطمئناً تا سالها، مسیرِ صنعتِ بازی را تغییر خواهد داد.
داستان این بازی سیزده سال پس از وقایع نسخهی قبلی رخ میدهد. آلن ویک، نویسندهی پرفروشی است که در «تاریکی» گیر افتاده است و مجبور است بارها داستانی را که خود نوشته، از نو زندگی کند. اما این داستان بهتدریج تحتتأثیر آلتر اِگوی منفیِ او به نامِ اسکراچ، در مسیرِ ناشناختهای میافتد. در همین حال، ساگا اندرسون، مأمور افبیآی، برای تحقیق دربارهی یک قتل آیینی به شهر زیبای برایت فالز احضار میشود. همین پیشزمینه کافی است تا پای ما را به یک ماجراجوییِ ماورایی بکشاند که پر است از فرقههای مرموز، روابط پیچیده خانوادگی، فریب و تقابل با جهانی دیگر؛ جهانی که اگر بهطور کامل متوقف نشود، دنیای ما را در خود میبلعد. نیرویی از دل سایهها مشغول بازنویسی واقعیت است و همین امر باعث میشود حتی با وجود داشتن یک هفتتیر و چراغقوه برای روشن کردن تاریکی، هیچگاه احساس امنیت نکنید!
این نخستین بار است که رمدی بهطور کامل در ژانر «ترس و بقا» وارد شده و در عینِ حال، این بازی یکی از بهترین آثار این ژانر است. آلن ویک ۲ بهراحتی همدوشِ برترینهای این سبک قرار میگیرد و حتی گاهی از آنها سبقت میگیرد.
داستان بازی الن ویک ۲
این بازی را هم میتوان ادامهی نسخهی اصلیِ آلن ویک دانست و هم دنبالهای بر بازیِ کنترل. شخصیتها و اصطلاحات آشنای این دو بازی با فضایی از سریالِ توئین پیکس ترکیب شدهاند. همه چیز بهشکلی عجیب، آشنا و در عینِ حال ناشناخته است؛ شهروندان شهرِ برایِت فالز با ساگا مثل یک دوست قدیمی رفتار میکنند، حال آنکه او هرگز پیش از این پا به این شهر نگذاشته است. احساس میکنید ناخواسته در نمایشی رازآلود بازیگر شدهاید و مجبورید بدون اختیار نقش خود را بازی کنید تا زمانی که پردهها کنار رود.
از منظرِ داستانی، آلن از سال ۲۰۱۰ در آن مکان تاریک گیر افتاده است و «آلن ویک ۲» برای ایجاد تعادل و اتصال با دنیای واقعی، یک شخصیت اصلی دیگر معرفی میکند. این شخصیت دوم «ساگا اندرسون» نام دارد که درواقع، اولین شخصیتِ اصلیِ سیاهپوست در بازیهای استودیوی رمدی است. کسانی که با نسخهی اول آشنا هستند، احتمالاً نام خانوادگی او را بهسرعت تشخیص میدهند. ساگا یک مأمور افبیآی است که همراه با دستیارِ باتجربهاش، «الکس کیسی» به شهرِ برایت فالز آمده است. الکس شبیهِ شخصیتِ مکس پین است؛ همان خطِ فکِ نمادین و نگاه تیرهی سَم لیک (خالقِ مکس پین) را دارد، بهعلاوهی صدای خسته و غمآلود جیمز مککافری را.
ساگا و الکس برای تحقیق پیرامونِ مجموعهای از قتلهای آیینی که به نظر میرسد با ناپدید شدن آلن ویک در ارتباط باشند، وارد برایت فالز شدهاند. اما طولی نمیکشد که شرایط غیرعادی میشود: ساگا و الکس رویدادهای فراطبیعی را تجربه میکنند که هیچ توضیحی برای آنها ندارند. قصد ندارم اولین مواجههی آنها را لو بدهم، اما یکی از بهیادماندنیترین شروعها را در ژانر وحشت شاهد خواهید بود و بازیکنان خیلی زود امکان جابهجایی بین ساگا و آلن را پیدا میکنند.
ساگا در شهرِ برایت فالز حضور دارد و با فرقهگرایان و موجودات تسخیرشده میجنگد. او با تعداد محدودی سلاح و مهمات، و با استفاده از چراغقوهی خود باید سپر تاریکی دشمنان را از بین ببرد و سپس آنها را با گلوله از پای دربیاورد. در حالت نرمال، دشمنان بیش از حد مقاوم به نظر میرسند و تجربهی بازی در حالتِ داستانی یا همان «استوری مود» آسانتر و بسیار لذتبخشتر است.
مشابه دیگر بازیهای ژانر بقا، حضور بیش از یک دشمن چالشبرانگیز میشود. هرچند شما به سلاحهای نارنجکگونه دسترسی دارید، اما این سلاحها بسیار کمیاب هستند و بهتر است برای مبارزه با سختترین باسها ذخیره شوند. بازیکنان در قالبِ ساگا در جنگلهای زیبا میجنگند، در خانههای قدیمی معماهای عجیب حل میکنند، در شهربازیهای ترسناک سرگردان میشوند و در نهایت به مراحلِ هولناکِ مبارزه با باسها کشیده میشوند.
ساگا هم مثل آلن، واکنشهای خوبی دارد، اما حالتِ جاخالیدادن آنها گاهی آزاردهنده است. بازی هیچ نشانهی بصری برای هشدار حملهی دشمن، چه در صفحه و چه خارج از آن، ارائه نمیدهد. این مسئله گاهی ناعادلانه به نظر میرسد؛ چرا که برخی مواقع جاخالی دادنهای ما خیلی زود یا خیلی دیر انجام میشود. اما با این حال، مبارزات بسیار روان و تأثیرگذار هستند و واقعگراییِ صحنهها اغلب به حدی است که ما را شوکه میکند، از پرتاب زبالهها بگیرید تا واکنش بدن به ضربات گلوله و موارد دیگر.
در همین حال، آلن در مدلی کابوسگونه از نیویورک زندگی میکند، جایی که ساکنینِ سایهمانندِ آن، نام او را زمزمه میکنند. آلن باید از قدرتهای نویسندگی خود برای بازنویسی دنیا استفاده کند تا راه فراری بیابد. آن سایهها همیشه هم خطرناک نیستند، ولی برای اینکه بفهمید کدامیک تهدید محسوب میشوند، باید مدتی آنها را برانداز کنید. این عدم قطعیت مدام در شما دلهره ایجاد میکند؛ زیرا هیچگاه نمیتوان مطمئن بود که کدام یک، حتی اگر حمله کند، خطرساز خواهد بود یا خیر. آلن با چراغقوهاش سایهها را دنبال میکند، در حالی که آنها نام او را همراه با وردهای عجیبی که دربارهی رؤیاها و تاریکی است زمزمه میکنند. این وضعیت، یادآور کارمندان آلوده و شناورِ اداره در بازی قبلیِ این استودیو یعنی «کنترل» است که در دنیایی مشابه جریان دارد. (نکتهی جالب اینکه در این داستان، آلن نویسندهی وِردهای ترسناکی است که کارمندان در بازیِ «کنترل» زمزمه میکنند.)
در این نیویورکِ کابوسگونه، آلن میتواند صحنهها را بازنویسی کند تا “طرح” آنها را تغییر دهد. او این کار را از طریق اتاقهای نویسندگی که در ذهن هستند، انجام میدهد. این فضا، نهتنها به تواناییهای نویسندگیِ آلن معنا میبخشد، بلکه به بازیکن اجازه میدهد با ترکیب و تطبیق داستانها و صحنهها، دنیا را شکل دهد و این تغییرات، اطلاعات و منابع و مسیرهای جدیدی را آشکار میکنند.
در همین حال، ساگا نیز دارای «اتاقِ ذهن» است که میتواند در هر زمان به آن وارد شود؛ فضایی مجهز به تابلوی اعلاناتِ مربوط به سرنخهای قتل (که با نخ قرمز مشخص شدهاند) و حتی یک دستگاه قهوهساز! در این مکان، او میتواند افرادِ مظنون، شواهد، و جزئیات را پیگیری کند. توانایی ساگا “حس کردن” حقیقت در پشت کلمات دیگران است، که به او بینشی شهودی میدهد. او با استفاده از شواهد به استنتاج میپردازد و داستان را جلو میبرد. اگرچه دخالت بازیکن در این فرآیند کم است، اما این روند را تسهیل میکند.
خشن، کارآگاهی، مهیج!
نشانههای حیات در جایجای این جهان به چشم میخورند، عمدتاً بهصورت هیولاهایی شیطانصفت که باید با ترکیبی از نور چراغقوه و شلیک گلوله آنها را مهار کنید. این موجودات که با عنوان تیکنها شناخته میشوند، ظاهری شبیه شهروندان برایت فالز دارند اما گاه جملاتی دربارهی ساگا و آلن به زبان میآورند و یا با الفاظی گنگ، چیزهایی دربارهی زندگیهای قبلیشان بیان میکنند که اکنون چیزی جز خردهروایتهایی مبهم نیست. مبارزات سخت و چالشبرانگیز هستند و کمبود مهمات و منابع باعث میشود همیشه در حالت آمادهباش باشید. بازی آلن ویکِ ۲ از مبارزه صرفاً برای تنوعبخشی استفاده نمیکند، بلکه این مبارزات برای بقای قهرمانان ما ضروری هستند. شما زمان زیادی را باید صرف جستجوی منابع، حل معماها و پناهبردن به اتاقهای امنی بکنید که با نورهای خیرهکننده روشن شدهاند؛ نورهایی که این موجودات قادر به تحمل آنها نیستند. این اتاقها حکم پناهگاههایی امن را دارند، گرچه جهانِ پیرامونِ آنها چندان هم وسیع نیست. در این جهان، ترس از فضاهای بسته حسِ غالبِ شما خواهد بود.
لحظاتِ اوجِ بازی آنجاست که شما دست به کاوش میزنید و با استفاده از قوهی شهود، قطعاتِ داستان را کنارِ هم میچینید تا بفهمید در برایت فالز چه میگذرد؛ بیشتر این فرآیند در اتاقِ ذهنِ ساگا انجام میشود، که فضایی شبیه به یک دفتر کار است که با فشار یک دکمه میتوان فوراً به آن دسترسی داشت. در آنجا تابلوی اعلاناتی حاوی پروندهها، یادداشتها و پرترهی شخصیتها را مییابید که همگی با نخهای قرمز به هم متصل شدهاند. هر توطئهی بزرگ در بازی، پروندهی مخصوص به خود را دارد که با سرنخهای جدید گسترش مییابد تا زمانی که حل شود. این فرآیندِ حل معماها و دنبالکردن سرنخها بسیار رضایتبخش است. آیتمهای جمعکردنی نظیرِ صفحات نسخههای خطی، نوارهای ویدئویی و ارتقاها نیز در این بخش قابل دسترسی هستند اما امنیت در آن بسیار شکننده است.
بازیِ آلن ویک ۲ ضمنِ اینکه داستانی خشن، کارآگاهی و مهیج دارد، ترسی از جنسِ فیلمهای دیوید لینچ هم در شما ایجاد میکند؛ کجا؟ آنجا که مجبور میشوید بارها به ناشناختهها خیره شوید. در لحظهبهلحظهی روندِ بازی، شاهدِ ترکیبِ خیرهکنندهی تمامِ این ژانرها هستیم، صرفِ نظر از اینکه عملکردِ شما در بازی چه باشد.
فضاسازی، گرافیک و نورپردازی با کیفیت بازی Alan Wake 2
آلن ویک ۲ نیز مثلِ بازیهای «کنترل» و «کوانتوم بریک» از ترکیب صحنههای واقعی و انیمیشنی استفاده میکند. اما گرافیک بازی آنقدر خیرهکننده است که برای تشخیص تفاوت بین این دو به درنگ نیاز دارید. نورپردازیها، طراحیها، و هنرِ بازی با اعتمادبهنفسی بالا خلق شدهاند و به تیم سازنده اجازه دادهاند دنیایی دقیقاً مطابق با تصوراتشان را ایجاد کنند. نیویورکی که آلن در آن است پر است از دیوارنوشتههای خیرهکننده، زبالههای پراکنده، چراغهای شکسته، و تابلوهای نئونی. این شهر، نمادی از زوال و خودخواهیِ سرمایهداری و انعکاسِ سالهای تلفشدهی آلن در جایگاهِ یک نویسنده معروف است. در مقابل، آمریکای کوچک ساگا با جنگلهای لرزان، درختان هیولاشکل، و کلبههای پرسروصدا پر شده. حالا این را بگذارید کنارِ صداهای جهتمندی که به خودیِ خود نیز انسان را زهرهترک میکنند، و حملهی ناگهانیِ موجوداتی که بهیکباره، کلِ صفحهنمایش را پر میکنند.
با این حال، هیچ یک از دو فصل بازی یکسان نیستند و هر بخش، استراتژیِ جدیدی میطلبد. بازی همیشه شما را در حالتِ سرگردانی نگه میدارد. نمیتوانید پیشبینی کنید رمدی شما را به کجا خواهد برد یا از شما چه انتظاری خواهد داشت. این بازی در بخشِ تم و داستان، آزادیِ عمل و اعتمادبهنفس فوقالعادهای را از خود به نمایش میگذارد و نشاندهندهی اوج مهارت استودیوی سازنده است.
عملکردها و طراحیها نیز قابلتوجه هستند، بهویژه درشخصیتهای اصلی. چهره و بدنِ آلن شبیهِ ایکا ویلی است و صداگذاری او را متیو پورتا انجام داده است (صداپیشهی دکتر دارلینگ در بازیِ «کنترل»). ساگا، با صداپیشگی و چهرهی ملانی لیبورد نیز نقشِ یک مأمورِ شجاع و قاطع را ایفا میکند که بیپروا، دل به دریا میزند و خیلی زود به شخصیتی محبوب بدل میشود، حتی اگر گاهی بیش از حد بیاحساس به نظر برسد.
در حینِ بررسی بازی الن ویک ۲، به چندین باگ میتوان اشاره کرد که طبقِ اعلامِ رمدی، قرار شد در ادامه آنها را رفع کنند. برجستهترین آنها، ناپدید شدن گزینههای تعاملی بود که نیاز به بارگذاری مجدد بازی داشت و این موضوع گاهی به بازگشت به عقب و تکرار مبارزات سخت منجر میشد. به علاوه، به یک باگِ احتمالی در بازی با پلیاستیشن ۵ برخوردم که مربوط به شخصیتِ آلن بود که البته این را هم قول دادند برطرف کنند. با این همه، این بازی در هر دو حالت پرفورمنس و کوالیتی روی PS5 روان اجرا میشد و از دستهبازیِ DualSense پشتیبانیِ عالی ارائه میداد، چه در بازخورد لمسی هنگام تیراندازی و چه در مواجهه با عناصرِ سهبعدی نظیرِ رودخانهها و بارشِ باران.
آلن ویک ۲ شما را با تنوع، پیشبینیناپذیری، و بلاتکلیفی به چالش میکشد؛ موجی از فضاهای تاریک شما را فرا خواهد گرفت و انتظاراتِ شما از ژانرِ ترس و بقا بالا خواهد رفت. در این بازی هرگز احساس راحتی یا امنیت نخواهید کرد.
گیمرها چه میگویند؟
بازی «الن ویک ۲» با استقبال گستردهای از سوی گیمرها و منتقدان مواجه شده است. در ادامه پرتکرارترین بازخورد کاربران و گیمرها را درباره این بازی جمع آوری کردهایم:
- داستان پیچیده و جذاب: بسیاری از گیمرها از روایت داستانی عمیق و پرپیچوخم بازی تمجید کردهاند که توانسته است آنها را تا پایان بازی مجذوب نگه دارد.
- فضاسازی و اتمسفر ترسناک: بازیکنان به اتمسفر تاریک و دلهرهآور بازی اشاره کردهاند که حس ترس و هیجان را بهخوبی منتقل میکند.
- گرافیک و جلوههای بصری چشمنواز: کیفیت بالای گرافیک و طراحی محیطها، بهویژه در نسخههای نسل جدید، مورد تحسین قرار گرفته است.
- گیمپلی متنوع و چالشبرانگیز: بازیکنان از تنوع در مکانیکهای گیمپلی و چالشهای موجود در بازی رضایت داشته و آن را عاملی برای افزایش جذابیت بازی میدانند.
- شخصیتپردازی قوی: کاراکترهای بازی، بهویژه الن ویک و ساگا اندرسون، با شخصیتپردازی عمیق و باورپذیر، توانستهاند ارتباط خوبی با بازیکنان برقرار کنند.
این موارد نشاندهنده موفقیت «الن ویک ۲» در جلب رضایت گیمرها و ارائه تجربهای ماندگار در ژانر ترس و بقا است.
نظر شما درباره بازی الن ویک ۲ چیست؟ برایمان در همین صفحه بنویسید.
اگر به دنیای گیم، فیلم و سریال، کتاب و سرگرمی علاقه دارید، پیشنهاد میکنیم سری به صفحه نقد و بررسیها بزنید.