هیچچیزی شیرینتر از دستیابی به اهداف نیست! ولی خب، خیلی از افراد و کسبوکارها در این مسیر شکست میخورند و هیچگاه به اهداف تعیینشده دست پیدا نمیکنند.
در این مقاله میخواهیم راجعبه OKR صحبت کنیم و ببینیم این مقوله چطور میتواند فرایند رسیدن به اهداف را تسهیل کند.
طبیعتاً برای شروع، باید تعریفی از مفهوم ارائه کنیم.

منظور از OKR چیست؟
پرواضح است که OKR یک عبارت مخففشده است. عبارت کاملی که این کلمه از آن میآید، Objectives and Key Results است؛ یعنی اهداف و نتایج کلیدی! اما این OKR که گفتیم یعنی چه؟! عجله نکنید! بیشتر توضیح خواهیم داد.
همۀ پروژهها در نهایت یک هدف واحد را دنبال میکنند. آن هم رسیدن به نقطۀ B از نقطۀ A است. در پروژههای ساختمانی، نقطۀ A یک زمین خالی است و نقطۀ B برجی صد طبقه. در پروژۀ ساخت یک ماشین سوپراسپرت، نقطۀ A ایدهای است که تأییدشده و نقطۀ B خودروی خوشنقشونگاری که میخواهد آسفالت را جر بدهد!
این را گوشۀ ذهن داشته باشید و بیایید برگردیم به تعریف OKR. برای اینکه بتوانید درک بهتری از این مفهوم داشته باشید، لازم است Objectives و Key Results را برایتان تعریف کنیم:
- Objectives: این عبارت، به کارهای مشخص یا اقدامات قابل اندازهگیری اشاره دارد که اعضای هر تیم برای رسیدن به اهداف والای کمپانی انجام میدهند. به بیان سادهتر، Objectives آن نقطهای است که میخواهید در مدیریت عملکرد، مدیریت کارکنان یا مثلا افزایش آگاهی از برند به آن برسید. پس میتوان گفت این اهداف خردشده کاملاً به اقداماتی وابسته هستند که به دیدگاه بلندمدت کمپانی مرتبط میشوند.
- Key Results: منظور نحوۀ زیر نظر داشتن اوضاع برای بررسی روند دستیابی به Objectives است. برای اینکه نتایج کلیدی بیشترین اثربخشی را از خود نشان دهند، باید آنها را با دقت بالا تعریف و مدتزمانی مشخص برای دستیابی به آنها معلوم کنید.

با این اوصاف، چه تعریفی میتوان برای OKR ارائه داد. بگذارید اینطور بگوییم:
OKR یک متد تعیین اهداف تیممحور است که هم توسط تیمها و هم توسط اشخاص مورد استفاده قرار میگیرد. هدف این است که دستیابی به اهداف جاهطلبانه و چالشبرانگیز با نتایج قابلاندازهگیری محقق شود.
به بیان دیگر، OKR را میتوان راهکاری دانست برای سنجش پیشرفت پروژهها، همتراز کردن فعالیتهای اعضای مختلف دخیل در هر پروژه و تشویق به تعامل برای دستیابی به اهدافی که امکان اندازهگیری آنها وجود دارد.
این سازوکار که میتوان گفت یک فریمورک است، در طیف گستردهای از امور به کار میآید. از مهندسی نرمافزار گرفته تا ادارۀ ارگانهای غیرانتفاعی. حتی میتوان از آن برای دستیابی به اهداف شخصی هم بهره برد و رسیدن به یک قلۀ مرتفع را به چندین صعود متوالی تقسیم کرد.
بد نیست ببینیم این فریمورک در چه زمانی ظهور کرد و چه کسی برای اولین بار ایدۀ آن را مطرح کرد.
نگاهی کوتاه به تاریخچۀ فریمورک OKR
کمپانی سرشناس Intel، اولین مجموعهای بود که از این متد هدفگذاری استفاده کرد. Andy Grove که حوالی دهۀ ۷۰ میلادی در اینتل کار میکرد، بهعنوان پدر فریمورک مورد بحث ما شهرت دارد و اولین کسی بود که از آن استفاده کرد.
Andy این سازوکار را به John Doerr یاد داد و رواج OKR را مدیون این آقا هستیم. او کتابی نوشت با عنوان Measure What Matters؛ یعنی چیزی را اندازهگیری کن که اهمیت دارد! جان در این کتاب ابتدا به مفهوم MBOها اشاره میکند که مخفف عبارت Management by Objectives است.
MBO ایدهای است که قبلاً توسط Peter Drucker مطرح شده بود و اولین طرحهای مرتبط با فریمورک OKR را در ذهن Andy Grove کاشت. جالب است که نام انتخابی آقای Grove برای این سازوکار iMBOs بود که i ابتدای آن از Intel میآید و نشاندهندۀ وفاداری او به شرکتی بود که در آن کار میکرد.
نکتۀ مهم: زمانی که اندی این ایده را جان دوئر آموزش میداد، تغییراتی روی نسخۀ نهایی اعمال کرد که آن را از ایدۀ اولیه متمایز میکردند.
در نهایت، آقای دوئر کسی بود که نام OKR را برگزید. جالب است بدانید او در سال ۱۹۹۹ این سازوکار را برای تیم مؤسسان گوگل توضیح داد و آنها این فریمورک را از همان روزهای اولیه در گوگل پیاده کردند.
رفتهرفته، شرکتهای دیگر هم با این سازوکار آشنا شدند و از آن زمان تا به امروز، این متد جزو محبوبترین روشهای هدفگذاری شناخته میشود.

حالا بیایید با نقاط قوتی که این فریمورک به کسبوکارها هدیه میدهد آشنا شویم.
OKR چه کاربرد و مزایایی برای کسبوکارها دارد؟
طبیعتاً وقتی فرایندهای مختلف با سیستم هدفگذاری درستودرمانی پیش بروند، مزایای بسیاری هم حاصل خواهد شد.
طبق تحقیقات انجام گرفته در دانشکدۀ کسبوکار دانشگاه هاروارد، بسیاری از کسبوکارها هستند که استراتژیهای خیلی خوبی تدوین میکنند؛ ولی وقتی نوبت به اجرا میرسد، شکستها یکی پس از دیگری خود را نشان میدهند.
OKR سازوکاری است که کمک میکند تمرکز خود را معطوف به اهداف مهم کنید و به همین خاطر، میتواند مزایای زیر را بههمراه داشته باشد.
- تمرکز (Focus): با فریمورک OKR، همۀ اعضای تیم دنبال به سرانجام رساندن مجموعهای کوچک از الویتها هستند که با دقت و حساسیت خیلی بالا انتخاب شدهاند.
- همترازسازی (Alignment): OKR زمینۀ لازم برای همگامسازی اهداف یک ارگان با اولویتهایی که دارد را در تمام سطوح اجرایی فراهم میکند. همگامسازیای که در آن هدف اصلی کسبوکار هم لحاظ میشود.
- تعهد (Commitment): وقتی این سازوکار در مجموعهای به کار گرفته میشود، تمام اعضای دخیل در اقدامات را به انجام وظایف تعیینشده متعهد میکند.
- ردیابی (Tracking): OKR تیمها و مجموعهها را وادار میکند تا وضعیت پیشرفت در راه رسیدن به اهداف مختلف را رصد کنند؛ به این ترتیب، قبل از اینکه مشکلی پیش بیاید، ضرورت تغییر رویکرد اعیان خواهد شد.
- کشش (Stretching): فریمورکی که در حال بررسی مزایای آن هستیم، امکانات لازم را برای تیمها فراهم میکند تا پا را فراتر از اهداف کسبوکار بگذارند و برای تغییرات گستردهتر و معنادارتر تلاش کنند.
اول حرف این کلمات (به انگلیسی) را که کنار هم میگذاریم، به کلمۀ Facts میرسیم؛ یعنی حقایق. عبارتی که John Doerr وقتی میخواست در کتابش به مزایای OKR اشاره کند، آن را به کار میبرد و بهخوبی با کلمات بازی میکرد.
این را هم بگوییم که OKR انواع مختلفی دارد و در بخش بعدی با آنها آشنا خواهیم شد.
آشنایی با انواع مختلف OKR
بهطور کلی، انواع OKR در ۳ دستهبندی قرار میگیرند:
۱. Committed OKR
در پایان چرخۀ هر OKR، انتظار میرود که Committed OKR بهطور کامل محقق شده باشد. معمولاً آن دسته از اهداف که اهمیت خیلی بالایی دارند و دستیابی به آنها از اوجب واجبات است، در این دسته از OKRها قرار میگیرند.
۲. Aspirational OKR
معمولاً اهدافی که رویاییتر هستند و شاید دستیابی به آنها خیلی راحت نباشد، جزو این نوع OKRها به حساب میآیند. گاهی به این نوع Stretch OKR یا Moonshot OKR هم میگویند.
وقتی این نوع OKRها تعیین میشوند، انتظار نداریم قطعاً و حتماً به اهداف آن دست پیدا کنیم؛ ولی میخواهیم حداقل به درصد قابل توجهی پیشرفت در مسیر دستیابی به آن برسیم.
اگر میخواهید نوآوری تیم خود را تحریک و آنها را وادار کنید تا خارج از چارچوبهای کلیشهای فکر کنند، Aspirational OKR به کارتان میآید.
در بسیاری از مواقع، اهداف تعیینشده در چنین فریمورکهایی بلندمدت هستند و بیشتر از مدتزمان یک چرخۀ OKR معمولی طول میکشند؛ حتی ممکن است بین تیمهای مختلف به اشتراک گذاشته شوند تا همکاری تیمی در بالاترین سطح ممکن تحقق پیدا کند.
۳. Learning OKR
وقتی یادگیری موضوع یا مهارتی جدید بسیار اهمیت داشته باشد، Learning OKR بیشتر از باقی انواع کارتان را راه میاندازد.
اگر مطمئن نیستید باید در چه مسیری پیش بروید، میتوانید با تعیین یک Learning OKR، پاسخ پرسشی مثل سؤال زیر را بدهید:
مهمترین چیزی که باید طی ۳ ماه آینده یاد بگیریم چیست؟
نتیجه میتواند به تعیین یک OKR از بین انواع اول و دوم برای چرخۀ بعدی کمک بکند.

حالا وقت آن است که وارد عمل شویم و نحوۀ تعریف OKR را یاد بگیریم.
چطور برای کسبوکار خود OKR تعریف کنیم؟
یکی از جذابترین خصوصیات OKRها این است که کاملاً انعطافپذیر هستند! به همین خاطر، هرگاه که نیاز باشد، میتوانید تغییرات لازم را در آنها اعمال کنید تا به نتیجۀ مطلوب برسید.
راه تعیین OKR برای کسبوکار (یا برای اهداف شخصی) از ۷ مرحله میگذرد که بهصورت مختصر آنها را بررسی خواهیم کرد:
- درک اهداف بلندمدت مجموعه: اولین قدم از تعیین یک OKR خوب، درک کامل اهداف بلندمدت کسبوکار است. وقتی از این اهداف آگاه باشید، میتوانید آنها را به اقدامات کوچکتر تقسیم کنید و هرکدام را بر عهدۀ فرد یا افرادی بگذارید.
- انتخاب ابزار درست و مناسب: به ابزارهایی نیاز خواهید داشت تا طوفان فکری را به بهترین شکل اجرا کنید؛ همچنین، رصد پیشرفت وضعیت و استخراج نتایج هم نیازمند ابزارهای بهخصوصی هستند.
- تشویق همۀ اعضا به مشارکت حداکثری: OKR برای اینکه بتوانید بیشترین تأثیرگذاری را از خود نشان دهد، باید حاصل تفکر جمعی و مشورت باشد؛ نمیشود یک نفر OKR تعیین کند و انتظار داشته باشد نتایج درخشانی از آن به دست آورد. همه باید اطلاعاتی که در اختیار دارند را به اشتراک بگذارند و تصمیم نهایی براساس دادههای همۀ افراد دخیل اتخاذ شود. حتی پیشنهاد میکنیم بهعنوان مسئول پروژه، جلسات فردی با هر عضو تیم داشته باشید تا بتوانید با دیدگاه آنها از کلیت کار بهتر آشنا شوید.
- پیشنویس کردن اهداف (Objectives): اهداف مقاصدی هستند که شما و اعضای تیمتان میخواهید به آنجا برسید؛ پس مهم است که از قبل تکلیف آنها را مشخص کنید تا مسیر حرکت مشخص شود. توصیه میکنیم هر Objective را در قالب یک جمله بنویسید. توجه داشته باشید که اهداف باید چالشبرانگیز باشند که شخص شما یا مجموعه را به مدارج بالاتر برسانند. البته نه آنقدر چالشبرانگیز که دستیابی به آنها عملاً ممکن نباشد!
- تعیین نتایج کلیدی (Key Results): همانطور که گفتیم، نتایج کلیدی پارامترهایی هستند که کمکتان میکنند رسیدن یا نرسیدن به اهداف را بسنجید. این پارامترها باید به اهداف خردشده ربط داشته باشند و بتوان آنها را با اعداد اندازه گرفت.
- فراهم آوردن ملزومات: Objectives مقاصدی هستند که قرار است به آنها برسید و Key Results پارامترهایی هستند که میزان پیشرفت را نشان میدهند. طبیعتاً در این مسیر، به برخی لازمهها نیاز خواهید داشت که در این مرحله باید آنها را فراهم کنید.
- زیر نظر گرفتن OKR: در مرحلۀ قبل، فرایند تعریف OKR به اتمام رسید؛ ولی کار شما همچنان ادامه دارد! باید بهصورت مداوم جوانب مختلف آن را زیر نظر بگیرید تا مطمئن شوید همهچیز مطابق انتظارات و خواستههای شما پیش میرود.
قبل از اینکه به بخش بعدی برویم، اجازه دهید یک نکتۀ خیلی مهم را گوشزد کنیم؛ آن هم اینکه اگر ۱۰۰ درصد به اهداف تعیینشده نرسیدید، ناامید نشوید و فکر نکنید به آخر دنیا رسیدهاید! همانطور که گفتیم، OKR باید چالشبرانگیز باشد و طبیعی است که گاهی همۀ اهداف مشخصشده محقق نشوند.
بیایید چند مثال از OKR در دنیای واقعی داشته باشیم و برویم سراغ جمعبندی.
چند مثال از OKR در دنیای واقعی
تقریباً همۀ انواع کسبوکارها میتوانند از این فریمورک استفاده و اهدافی را مشخص کنند؛ چه برای بازاریابی و چه برای فروش! بالاتر چگونگی تعریف OKR را آموختید و حالا وقت آن است که با چند مثال از آن آشنا شوید.
OKR بازاریابی
- Objective:
افزایش ثبتنام در سایت از طریق ایمیل تا ۵۰ درصد در سهماهۀ دوم سال. - Key Results:
افزایش نرخ باز شدن ایمیلها تا ۵۰ درصد؛
افزایش نرخ کلیک روی CTA داخل ایمیل تا ۳۰ درصد؛
کاهش بانس ریت ایمیل تا ۲۰ درصد.
OKR فروش
- Objective:
رسیدن به میزان فروش ماهانۀ هدف تا انتهای ماه آبان. - Key Results:
بهینهسازی سایت از جهت سئو بهمنظور جذب ۵۰ هزار بازدیدکنندۀ بیشتر در هر ماه؛
بهرهوری از تبلیغات آنلاین برای رسیدن به ۵ هزار کلیک؛
بهتر کردن ترافیک ورودی از شبکههای اجتماعی تا ۵۰ درصد.
OKR توسعۀ محصول
- Objective:
ساخت نسخۀ اولیه (پروتوتایپ) از محصولی جدید. - Key Results:
گرد هم آوردن تیمی از متخصصین حرفهای؛
خریداری همۀ مواد خام و اولیهای که برای ساخت محصول لازم هستند؛
تهیۀ همۀ ابزار و نیروی کاری که برای ساخت محصول مورد نیاز هستند.
OKR خط تولید
- Objective:
افزایش تعداد واحدهای تولیدشده در هرماه، تا ۵۰ درصد، قبل از خردادماه. - Key Results:
تعیین سازوکاری برای رصد و آنالیز دقیق وضعیت فعلی؛
شناسایی هرگونه مانع بهرهوری حداکثری در خط تولید فعلی؛
بهینهسازی حداکثری خط تولید از همه نظر؛
خرید ابزار و ادوات جدید برای بالا بردن سرعت خط تولید.
همانطور که دیدید، با فرایندی نسبتاً ساده طرفیم که اهداف شفاف و البته چالشبرانگیز برای بخشهای مختلف کسبوکار تعیین میکند.
پایان! وقت جمعبندی است.
OKR تلاشهایتان را جهت میدهد و به ثمر میرساند!
در این مقاله فهمیدیم OKR چیست. سازوکار یا فریمورکی که برای تعیین اهداف و هدایت همۀ اعضای دخیل به سمت آن اهداف کاربرد دارد.
با استفاده از OKR، خیالتان راحت است که تلاشهایتان ثمر میدهند و قرار نیست بیهوده آب در هاون بکوبید.
سعی کردیم تمام جوانب این موضوع را پوشش دهیم و هرآنچه لازم بود را در اختیارتان قرار دهیم؛ اگر همچنان پرسشی در این رابطه دارید، برایمان کامنت بگذارید تا گپوگفتی با هم داشته باشیم. برای مطالعه سایر نوشتههای حوزه کسب و کار، به وبلاگ قضیه مراجعه کنید.