اینروزها، یکی از رایجترین، پراستفادهترین و البته پرفایدهترین انواع مارکتینگ، بازاریابی شبکههای اجتماعی (Social Media Marketing) است. با توجه به گسترش روزافزون استفاده از شبکههای اجتماعی، کسبوکارها هم فهمیدهاند که میتوانند از انواع این پلتفرمها برای بیشتر دیده شدن و جلب نظر مخاطبان هدفشان استفاده کنند.
مثل انواع دیگر بازاریابی، SMM (همان بازاریابی شبکههای اجتماعی) هم ریزهکاریهای بسیاری دارد. ما هم این مقاله را با هدف بررسی دقیق آن نوشتیم و میخواهیم نوری بتابانیم بر تمام ناشناختههای مرتبط با این موضوع.
شاید بهتر باشد ابتدا در بخشی بسیار کوتاه، مجدداً بازاریابی را تعریف کنیم تا ذهنتان آمادگی بیشتری برای آشنایی با این نوع خاص از مارکتینگ به دست آورد.
یک نگاه خیلی کوتاه به تعریف بازاریابی
به سادهترین بیان، بازاریابی یا مارکتینگ، شامل تمام اقداماتی میشود که با هدف پروموت یک کسبوکار و محصولات و خدماتی که ارائه میکند، انجام میگیرند. قبلاً در مقالۀ “بازاریابی چیست و چرا برای موفقیت کسبوکارها ضروری است؟“، خیلی کامل و جامع این مفهوم گسترده را کنکاش کردیم و به نقطهنظرات افراد مهم در این رابطه پرداختیم.
بازاریابی به شاخههای متعددی تقسیم میشود که اتفاقاً در این رابطه هم مقالهای جداگانه داریم. پیشنهاد میکنیم “معرفی انواع بازاریابی در سال ۲۰۲۴” را بخوانید تا با مهمترین آنها برای سال جاری میلادی آشنا شوید.
در همان مقاله هم گفتیم که بازاریابی شبکههای اجتماعی یکی از اصلیترین ترندها در دنیای مارکتینگ است.
حالا بیایید برویم سراغ موضوع اصلی این بلاگپست و تعریفی برای SMM ارائه کنیم.
بازاریابی شبکههای اجتماعی (SMM) چیست و چرا اهمیت دارد؟
به بیان خیلی ساده، منظور فرایند تولید محتوا برای شبکههای اجتماعی با هدف پروموت محصولات و خدمات یک برند است. علاوهبر این هدف اصلی، کسبوکارها با SMM اهداف جانبی دیگری مثل خلق رابطۀ مستحکمتر با مخاطبان هدف و افزایش ترافیک وبسایت را هم دنبال میکنند.
بازاریابی شبکههای اجتماعی یکی از زیرشاخههای دیجیتال مارکتینگ محسوب میشود؛ خود بازاریابی دیجیتال هم یکی از شاخههای درخت بازاریابی است.
همانطور که خودتان هم میدانید، بشر امروزه زمان زیادی از روز خود را به گشتوگذار در شبکههای اجتماعی میپردازد. در کشور ما، عموم مردم ساعتهای زیادی را صرف دیدن ریلها، پستها و استورهای اینستاگرامی میکنند. البته پلتفرمهای دیگری مثل ایکس (توییتر سابق) و لینکداین هم کاربران ایرانی زیادی دارند.
مهمترین شاخصۀ بازاریابی شبکههای اجتماعی، تعامل دوطرفه است. دیگر اینطور نیست که کسبوکار متکلم وحده باشد و مخاطب هرازگاهی از طریق ارسال ایمیل و کارهای مشابه نظراتش را در میان بگذارد؛ در شبکههای اجتماعی، تعامل بهصورت مستقیم شکل میگیرد. کسبوکار پست میگذارد و مخاطبان زیر همان پست کامنت میگذارند؛ ضمن اینکه برقراری ارتباط از طریق پیامرسانهای داخلی پلتفرمها هم ممکن است.

منتهی که کار سخت است و به چشم آمدن برندها در شبکههای اجتماعی، آنطور که میخواهند، نیازمند بهکارگیری استراتژی درستودرمانی است که مو لای درزش نرود! اگر صبوری کنید، به وقتش دربارۀ استراتژیهای کارآمد برای موفقیت در این انواع پلتفرمها هم صحبت خواهیم کرد.
ضمناً، باید بدانید علاوهبر استراتژی خوب، نظم و تداوم هم از دیگر لازمههای موفقیت در بازاریابی شبکههای اجتماعی است.
از مزایای بسیار SMM این است که تمام کسبوکارها، فارغ از ابعاد و اندازهای که دارند، میتوانند سراغ آن بروند؛ یعنی فضایی عادلانه بهوجود آمده که لزوماً مختص برندهای بزرگ، آنهایی که میلیارد میلیارد بودجه دارند نیست. کسبوکارهای نوپا با بودجههای بسیار کمتر هم میتوانند استراتژی درستی بچینند و نهایت استفاده را حضورشان در شبکههای اجتماعی مختلف ببرند.
اجازه دهید یک نکته را در رابطه با نقش این نوع بازاریابی در قیف فروش بگوییم و بعد برویم سراغ ادامۀ این مقاله.
نقش بازاریابی شبکههای اجتماعی در قیف فروش
لازم است اول خیلی کوتاه بگوییم که قیف فروش چیست و بعد از آن ببینیم SMM کجای آن را تحت پوشش قرار میدهد.
قیف فروش، یک مدل مارکتینگ است که مسیر سفر مشتری بالقوه را تا تبدیل شدن به خریدار نهایی تصویر میکند.
ظاهر یک قیف را بهخاطر بیاورید. دهنهای گشاد با خروجی باریک! منظور این است که مشتریان بالقوه میتوانند افراد زیادی باشند، ولی هرچه فرایند جلوتر میرود، تعدادی از آنها بیخیال میشوند و در نهایت، تعداد بسیار کمتری (در مقایسه با کل مشتریهای بالقوه) به خریدار نهایی بدل میشوند و از انتهای باریک قیف خارج خواهند شد.
هر کسبوکاری میتواند قیف فروش را با توجه به خصوصیات ویژۀ صنعتی که در آن فعالیت میکند و مدل بیزنسش، به بخشهای مختلف تقسیم کند. اگر جستوجویی ساده داشته باشد، شاهد انواعواقسام قیفها خواهید بود که کلیت آنها یکی است، ولی بخشبندی انجامشده روی آنها تفاوت دارد.
منتهی بهطور کلی، همۀ قیفهای فروش یا بازاریابی، ۳ فاز دارند:
- بالای قیف یا Top of the Funnel (TOFU): در این فاز، آگاهی از برند یا همان Brand Awareness، بیشتر از هرچیزی اهمیت دارد. اینجا جایی است که متشریان بالقوه میفهمند محصول و سرویس شما میتواند فلان نیاز آنها را برطرف کند. در این قسمت که بخشهای ابتدایی قیف را شامل میشود و با تعداد زیادی مخاطبان هدف در ارتباط هستید، باید روی آگاهیبخشی به مخاطبان کار کنید و آموزشهای لازم در رابطه با راهکارهای پیش رو را به آنها بدهید.
- وسط قیف یا Middle of the Funnel (MOFU): آنهایی که به اواسط قیف رسیدهاند، برند و کسبوکار شما را میشناسند، اما هنوز مطمئن نیستند که شما بهترین راهحل را ارائه میکنید؛ در نتیجه، وسط قیف جایی است که مشتری بالقوه در حال سبکسنگین کردن گزینهها است و باید اطلاعات کاملتر و عمیقتری از محصول و سرویس خود در اختیار او قرار دهید. باید سعی کنید وجه تمایز خود را برجسته و خیال مخاطب را از برتری پیشنهادتان نسبتبه دیگر رقبا راحت کنید.
- انتهای قیف یا Bottom of the Funnel (BOFU): خروجی باریک قیف، قسمتی است که افراد حاضر در آن، تصمیم نهایی را گرفتهاند و میخواهند محصول یا خدمت کسبوکار شما را بخرند. کسبوکار اینجا باید نهایت تلاشش را بکند تا هرگونه مانع و مشکل احتمالی جلوی پای خریدار نهایی را از بین ببرد تا او از خرید منصرف نشود.

همۀ این توضیحات را ارائه کردیم تا ببینیم بازاریابی شبکههای اجتماعی، بیشتر از همه در کدام بخش از این قیف اثرگذار است.
در حقیقت، SMM میتواند در هر ۳ بخش مفید فایده واقع شود؛ ولی اثرگذاری اصلی آن بدون شک در بخش اول، یعنی TOFU است؛ جایی که آگاهی از برند شکل میگیرد. فعالیت در پلتفرمهای مختلف و برنامهریزی درست، میتواند آگاهی از برند را به میزان چشمگیری بالا ببرد و این همان چیزی است که باید در بخش بالایی قیف رخ بدهد.
البته همانطور که اشاره کردیم، بازاریابی شبکههای اجتماعی امکان اثرگذاری روی دو بخش دیگر را هم دارد. مثل در اواسط قیف (MOFU)، جایی که مشتریها در حال ارزیابی گزینهها هستند، میتوان با به اشتراکگذاری محتواها و اطلاعات آموزنده مثل بلاگپستها، مقالات و ویدیوهای آموزشی که مختص مشکلات و نیاز آنها تهیه شده است، به افزایش دانش آنها کمک کرد.
در انتهای قیف یا BOFU هم امکان تسهیل افزایش نرخ تبدیل، با کارهایی مثل انتشار رضایت متشریان قبلی، پاسخ به مشکلات احتمالی از طریق پیامرسان داخلی پلتفرمها و… وجود دارد.
تا اینجا باید خیلی خوب فهمیده باشید که بازاریابی شبکههای اجتماعی چیست. البته که اشارات مختصری به مزایای آن هم داشتیم، اما اگر موافق باشید، در بخش بعدی، مفصل و کامل به این موضوع مهم بپردازیم.
مزایایی که باعث میشوند بازاریابی شبکههای اجتماعی برای کسبوکارها یک ضرورت باشد
بگذارید یک آمار بگوییم تا در همین ابتدای کار تمام شکوشبههها را از بین ببریم:
تا اکتبر سال ۲۰۲۳، بیشتر ۴ میلیاد و ۹۵۰ میلیون نفر در سراسر دنیا از انواع شبکههای اجتماعی استفاده میکردند؛ یعنی بیشتر از نصف جمعیت کل دنیا! تازه قطعاً طی این چند ماه تعداد استفادهکنندگان بیشتر هم شده است.
با این اوصاف، فعال نبودن در شبکههای اجتماعی و نادیده گرفتن پتانسیل بالای آنها برای پروموت برندتان، فقط به ضرر خودتان تمام میشود و آنهایی که از قِبَل کسبوکار شما نان میخورند!

بههرحال، اینها مهمترین مزایایی هستند که بهدنبال پیادهسازی و اجرای درست SMM حاصل خواهند شد.
دسترسی به طیف بسیار وسیعی از مخاطبان!
البته که این مورد در اصل یکی از مزایای بازاریابی دیجیتال است و میتوان ردپای آن را در بازاریابی شبکههای اجتماعی هم دید.
همانطور که گفتیم، کاربران شبکههای اجتماعی به میلیاردها نفر میرسد؛ یعنی امکان دسترسی به طیف بسیار گستردهای از مشتریان بالقوه را دارید که احتمالاً از طریق کانالهای بازاریابی سنتی دستتان به آنها نمیرسید! ضمن اینکه محدودیت مرزی هم ندارد و با خلق محتوا به زبانهای مختلف، میتوانید مخاطبان بینالمللی هم داشته باشید.
افزایش خیرهکنندۀ آگاهی از برند
بهدنبال امکان دسترسی به تعداد زیادی از مخاطبان که در بخش قبلی به آن پرداختیم، افزایش چشمگیر آگاهی از برند (Brand Awareness) از دیگر مزایایی است که با حضور فعال کسبوکار در پلتفرمهای مناسب و اجرای درست SMM حاصل خواهد شد.
این مورد مخصوصاً برای کسبوکارهای کوچکتر که خیلی شناختهشده نیستند، یک مزیت بسیار مهم محسوب میشود؛ چون فضایی عادلانه به وجود آمده که میتوانند از طریق آن، با کمی خلاقیت و تولید محتواهای باکیفیت، برند خود را همراه با مزایایی که نسبتبه رقبا دارد، به رخ بکشند.
فراهم کردن امکان بازاریابی هدفمند
این هم از خصوصیات دیجیتال مارکتینگ است که میتوان بهوضوح آن را در بازاریابی شبکههای اجتماعی هم مشاهده کرد.
فقط کافی است اطلاعات لازم دربارۀ خصوصیات ویژۀ مخاطبان هدف کسبوکار خود را داشته باشید؛ اطلاعاتی مثل خصوصیات دموگرافیکی آنها و علایقی که دارند؛ سپس، با خلق محتواهایی که دقیقاً مطابق سلیقۀ آنها باشد، جلب توجهشان و هدفگیری دقیق اقدامات بازاریابی ممکن میشود. در نتیجه، ROI بالاتر میرود و فعالیتهای مارکتینگ مؤثرتر و کارآمدتر پیش خواهند رفت.
بخشیدن وجههای انسانی به کسبوکار
در این روزگار، مردم به برندهایی که چهرۀ یک انسان را دارند، راحتتر اعتماد میکنند. حضور حسابشده در شبکههای اجتماعی، میتواند آن وجهۀ انسانی که دنبالش هستید را به برندتان ببخشد.
در این پلتفرمها، میتوانید با مشتریان فعلی و احتمالی کسبوکارتان تعامل داشته باشید و با زبان برند با آنها سخت بگویید. نتیجتاً، نهتنها کسبوکار و برند را در قالب یک انسان قرار میدهید، بلکه میتوانید روی خلق رابطهای مستحکمتر و عمیقتر با آن مخاطبان هم حساب باز کنید.
ساخت سرنخ (Lead) و افزایش فروش
بهسادگی، با منتشر کردن عکس و محتوا از محصولات و خدماتی که میفروشید، میتوانید سرنخ بسازید، نرخ تبدیل را بهتر کنید و فروش را افزایش دهید. چرا؟ چون محصولات و خدماتتان را برای افرادی تبلیغ میکنید که خودشان تصمیم گرفتهاند شما را دنبال کنند و به احتمال خیلی زیاد، مشتاق دیدن آنچه میفروشید هم هستند.
میدانیم که اولین مرحله ساخت سرنخ است و بعد از آن میتوان نیمنگاهی به افزایش فروش و بهتر کردن نرخ تبدیل داشت. برای دستیابی به این مهم، یعنی موفقیت در ساخت Lead (همان سرنخ)، مجموعه اقداماتی هستند که کارساز نشان میدهند.
مثلاً برگزاری مسابقات (طبیعتاً همراه با جایزه برای برندگان)، منتشر کردن محتواهای آموزنده و ارزنده، پیشنهادهای تخفیف مقطعی و بهطور کلی، هدایت فالوورها به سایت یا لندینگ پیجی که برای کسبوکارتان ساختهاید، در راستای ساخت لید به کمکتان میآیند.

افزایش ترافیک وبسایت
خیلیها تمام تمرکز و سرمایۀ خود را روی شبکههای اجتماعی (در ایران مشخصاً اینستاگرام) میگذارند؛ اگر از منظر تخصصی به ماجرا نگاه کنیم، این کار درست نیست و شبکههای اجتماعی باید در نهایت مخاطبان را به سایت کسبوکار هدایت کنند.
درهرصورت، اینکه سایت داشته باشید یا نه، تصمیم خودتان است و ما نمیتوانیم چیزی را به کسی تحمیل کنیم! اصلاً قصد و نیتی برای این کار هم نداریم!! ولی اگر سایت دارید، میتوانید با کمک SMM و بهاشتراکگذاری مطالب منتشرشده در سایت، ترافیک ورودی را بیشتر کنید و از مزایایی که بهدنبال آن حاصل میشود، نهایت بهره را ببرید.
برای نمونه، افزایش ترافیک بهطور مستقیم روی سئو سایت اثرگذاری مثبت خواهد داشت؛ بهعلاوه، کلاً تعامل بالا در شبکههای اجتماعی یک کسبوکار، سیگنال مثبتی به موتورهای جستوجو میفرستد و جایگاههای سایت مرتبط با آن اکانتها را در نتایج بالاتر میبرد.

رصد رقبا از نزدیک و درس گرفتن از اشتباهات و موفقیتهای آنها
بیتوجهی به رقبا اشتباهی است که بسیاری از کسبوکارها مرتکب آن میشوند و چوبش را هم میخورند! شما این اشتباه را نکنید. البته که باید تعادل را حفظ کرد و اینطور نباشد که دائم منتظر باشید تا ببینید آنها چه میکنند. در عین اینکه برنامۀ خود را پیش میبرید، رقبا را هم در رادار خود داشته باشید تا وضعیت کلی عملکرد آنها را بدانید.
حضور در شبکههای اجتماعی، امکان زیر نظر داشتن رقبا را فراهم میکند. حالا چه بحث راجعبه استراتژی SMM آنها باشد، چه بررسی محصولات و خدماتی که ارائه میکنند، کمپینهایی که راه میاندازند، نحوۀ تعاملی که با مخاطبان خود میگیرند و….
درست که نگاه کنید، میفهمید چه چیزهایی برای رقبا فایده داشته و چه چیزهایی نفعی برای آنها حاصل نکرده است؛ بنابراین، اتخاذ تصمیمات بهتر دربارۀ چیزهایی که باید تغییر کنند و استراتژیهایی که باید ثابت بمانند، راحتتر خواهد شد.
شناخت بهتر مخاطبان هدف و اعمال تغییرات براساس اطلاعات بهدستآمده
وقتی با دقت نظرات کاربران در شبکههای اجتماعی را زیر نظر بگیرید، اطلاعات ارزشمندی در رابطه با نحوۀ عملکرد کسبوکار خود به دست خواهید آورد.
این بازخوردها ارزش زیادی دارند و به بهینهسازی مؤثر استراتژیهای کلی بازاریابی منجر میشوند. ضمن اینکه میتوانید نقاطی که نیاز به بهبود دارند را شناسایی کنید و همیشه چند قدم جلوتر از ترندهای صنعت و رقبا پیش بروید.
علاوهبر اینها، بازاریابی شبکههای اجتماعی، از عمدۀ مزایای دیجیتال مارکتینگ هم برخوردار است؛ مثلاً اینکه در مقایسه با رویکردهای سنتی مارکتینگ، بسیار مقرونبهصرفه است و هزینۀ خیلی کمتری روی دست کسبوکارتان میگذارد. و البته اینکه تمام کسبوکارها، فارغ از اندازه و شهرتی که دارند، میتوانند با پیش گرفتن استراتژی درستوحسابی و مناسب، از مزایای آن بهرهمند شوند.
احتمالاً ذهنتان درگیر این است که خب حالا چطور میتوان بازاریابی شبکههای اجتماعی را بهشکلی موفق اجرا کرد؟ در بخش بعد خواهیم گفت.
راهنمای اجرای موفق و درست بازاریابی شبکههای اجتماعی (۷ مرحلۀ تدوین یک استراتژی برنده)
راستش را بخواهید، در توانمان نیست که بگوییم عیناً فلان کار را بکنید تا موفقیت حتمی حاصل شود! نهتنها ما، هیچ سایت و منبع معتبری وجود ندارد که بتواند چنین کاری را انجام دهد؛ چراکه شرایط هر کسبوکار با دیگری تفاوت دارد و پیچیدن نسخۀ یکسان برای همه، عملاً شدنی نیست!
اما در عوض، میتوانیم نقشۀ راهی آماده کنیم و بگوییم مسیر موفقیت از کدام ایستگاهها میگذرد.
پس اگر این ۷ مرحله را بهترتیب انجام دهید، یک استراتژی بینقص برای کسبوکار خود آماده کنید که بهرهوری حداکثری از این پلتفرمهای پرپتانسیل را ممکن خواهد کرد.
۱. هدفتان را از فعالیت در شبکههای اجتماعی معلوم کنید
میخواهید با حضور فعال در شبکههای اجتماعی به چه دستاوردی برسید؟ چه اهدافی در سر دارید؟ دقت کنید که این هدفها باید با اهداف والای کسبوکار همخوانی داشته باشند؛ همچنین، واقعگرایانه بودن آنها هم بسیار اهمیت دارد. مثلاً برای اکانت کسبوکاری که نهایتاً ۱۰ نفر آن را میشناسند، هدف دستیابی به ۱۰ میلیون دنبالکننده در عرض ۱ ماه را تعیین نکنید!
توصیه میکنیم از فریمورک SMART برای هدفگذاری کمک بگیرید؛ خیلی خلاصه بگوییم، یعنی سراغ اهداف مشخص، قابلاندازهگیری، قابلدستیابی، مرتبط و محدود به زمان بروید.
از جمله اهدافی که میتوان رسیدن به آنها از طریق فعالیت در شبکههای اجتماعی را متصور شد، افزایش آگاهی از برند، بیشتر کردن تعداد بازدیدکنندگان وبسایت، ساخت سرنخ (Lead)، بالا بردن نرخ تعامل مخاطبان و افزایش رضایت مشتریان است.
توجه داشته باشید که برای دستیابی به هرکدام از این هدفها، بسته به پلتفرمی که قرار است در آن فعالیت کنید، اقدامات متفاوتی نیاز خواهد بود؛ بهعلاوه، بعد از تعیین هدف یا اهدافی که گفتیم باید با اهداف بزرگتر کسبوکار همخوانی داشته باشند، لازم است آنها را به قسمتهای کوچکتر تقسیم کنید تا امکان اجرا فراهم شود و بتوان آنها را اندازهگیری کرد.
این را هم بگوییم که وقتی بدانید در شبکههای اجتماعی دنبال چه چیزی هستید، تصمیمهای حسابشدهتری در فرایندهای آتی هم خواهید گرفت و مسیر حرکت روبهجلوی کسبوکار طی SMM هموار خواهد شد.
۲. شناخت کاملی از مخاطبان هدف خود در شبکههای اجتماعی پیدا کنید
مخاطب هدف ایدئال کسبوکار شما چه کسی است و چه خصوصیاتی دارد؟ بعد از مشخص کردن اهداف که در بخش قبل به آن پرداختیم، باید تکلیف پاسخ این پرسش را معلوم کنید.
در واقع، یکی از راههای دستیابی به اهداف تعیینشده، شناخت کامل از مخاطب هدف ایدئال است. بیایید خیلی ساده به ماجرا نگاه کنیم: اگر مخاطبان هدف را نشناسید، نمیتوانید محتوای باب میل آنها را تولید کنید. در نتیجه، امکان دستیابی به اهداف و موفقیت در بازاریابی شبکههای اجتماعی هم وجود نخواهد داشت.
بهتر است قبل از هرکاری، دیتای لازم دربارۀ خصوصیات دموگرافیکی آنها را به دست آورید. بیشتر آنها ساکن کدام نقطۀ جغرافیایی در پهنۀ گیتی هستند؟ سنوسال آنها حوالی چه اعدادی است؟ جوان هستند یا پیر یا میانسال؟ شغل و درآمدشان چیست؟
سپس، با همان اطلاعات دموگرافیکی که حالا در اختیار دارید، باید بهترین زمان برای انتشار محتوا در پلتفرمهای مختلف شبکههای اجتماعی را بیابید. سؤال اصلی این است که مخاطبان شما در چه ساعاتی از شبانهروز در آن پلتفرم حضور دارند و مشغول مصرف محتواهای مختلف هستند؟ با جواب دادن به این پرسش، میتوانید بهترین زمان برای انتشار پست را پیدا کنید؛ به این ترتیب، خیالتان راحت خواهد بود که میزان بازدید محتواها در حالت حداکثری خواهد بود.
در ادامۀ جمعآوری اطلاعات، باید بفهمید مخاطبان هدف بیشتر چه نوع محتوایی را دوست دارند؟ برخی پلتفرمها مثل اینستاگرام، از طیف گستردهای از انواع فرمتهای محتوا پشتیبانی میکنند؛ اما در برخی پلتفرمها مثل یوتیوب، محدود به یک فرمت هستید؛ هرچند از انواع دیگر فرمتها، میتوانید بهعنوان تکمیلکنندۀ محتوای اصلی استفاده میکنید.
در هرصورت، ببینید مخاطبان چه فرمت از محتوا را دوست دارند؟ عکس، ویدیو، صوت یا متن؟ شاید بسته به ترجیحات مشتریان بالقوه، مجبور شوید برای ساخت پادکست و حضور در پلتفرمی مثل کستباکس برنامه بچینید! شاید هم با گروهی طرف باشید که خواندن مقالات عمیق را به مصرف اطلاعات سطحی در اینستاگرام ترجیح دهند؛ در چنین شرایطی، احتمالا بهتر است روی مدیوم و ویرگول هم سرمایهگذاری کنید.
حالا یک سؤال دیگر پیش میآید: این اطلاعات را از کجا کسب کنیم؟ اتفاقاً پرسش بسیار بهجایی است!
راههای زیادی پیش رویتان قرار دارند. مصاحبه، نظرسنجی، گرفتن بازخورد، استفاده از دادههای تیم فروش (اگر کسبوکارتان از قبل در فضای سنتی فعال بوده) و….
بههرحال، تحت هیچ شرایطی با حدسوگمان پیش نروید که این ره به ترکستان است! البته اگر دستیابی به موفقیت برایتان اهمیت دارد! تا وقتی امکان استفاده از دادههای معتبر وجود دارد، چرا کار را به قضاوقدر بسپاریم؟
۳. پلتفرمهایی که قرار است برای SMM در آنها فعالیت داشته باشید را انتخاب کنید
شاید پیش خودتان بگویید این دیگر چه کار احمقانهای است؟! مگر نباید در همۀ پلتفرمها فعالیت داشت؟ راستش را بخواهید: نه لزوماً!
فعالیت همزمان در شبکههای اجتماعی مختلف یا بهقول مختصصان امر، مولتیچنل بودن، جذاب است و طبیعتاً هر کسبوکاری دوست دارد چنین رویکردی را پیش بگیرد؛ ولی وقتی وارد عمل شوید، میبینید اوضاع آنقدرها که فکر میکردید هم راحت نیست!
فعالیت در هر شبکۀ اجتماعی، نیازمند مقدار مشخصی از منابع است؛ هم منابع مالی و هم منابع انسانی! زمان را هم در همان منابع انسانی لحاظ میکنیم. قاعدتاً وقتی تعداد پلتفرمهایی که قرار است در آنها فعال باشید بالا میرود، به منابع بیشتری هم نیاز خواهید داشت! آیا امکان تأمین آن را دارید؟ نیروی کافی برای تولید محتوا جهت فعالیت مدوام در ۷ شبکۀ اجتماعی بهطور همزمان را دارید؟ پولش را چطور؟!
پس اگر کسبوکار کوچکی دارید و نمیتوانید بودجۀ کلانی برای بازاریابی شبکههای اجتماعی کنار بگذارید، یک یا نهایتاً دو شبکۀ اجتماعی را انتخاب کنید. رایجترین پلتفرمها بین ایرانیها اینستاگرام و تلگرام هستند، ولی همیشه هم اینطور نیست و شاید برای کسبوکاری، لینکداین و یوتیوب انتخابهای بهتری باشند.
ضمناً، برندهای بزرگ هم لزوماً قرار نیست با مولتیچنل بودن تپههای موفقیت را یکی پس از دیگری طی کنند! شاید مخاطبان هدف آن کسبوکار در برخی شبکههای اجتماعی اصلاً حضور نداشته باشند؛ چه دلیلی دارد که وقت و انرژی صرف فعالیت در پلتفرمی شود که نمیتواند هیچ آوردهای رقم بزند؟!
در نهایت، بیشتر از هرچیز دیگری، این مخاطبان هدف کسبوکار هستند که تأثیر اصلی را روی انتخاب نهایی میگذارند؛ همچنین، نوع فعالیت و اهدافی که برای بازاریابی شبکههای اجتماعی تعیین شدهاند هم مطلقاً کم اثر نیستند!
۴. شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) را برای سنجش اقدامات تعیین کنید
فارغ از اهدافی که دارید و صنعتی که در آن فعالیت میکنید، تمام اقداماتی که در راستای SMM انجام میدهید، باید مبتنیبر دادهها باشند؛ یعنی باید روی دادههای مهم در شبکههای اجتماعی متمرکز شوید
اینطوری، میتوانید چگونگی عملکرد کلی را در مسیر دستیابی به اهداف بسنجید و اگر احیاناً ایرادی وجود داشت، خیلی زود آن را برطرف کنید.
KPIها میتوانند هفتگی، ماهیانه، فصلی و سالیانه باشند. چند مورد از مهمترین شاخصهای کلیدی عملکرد که حتماً باید آنها را زیر نظر داشته باشید، شامل موارد زیر میشوند:
- Reach: این شاخص نشان میدهد که چه تعداد اکانت منحصربهفرد از اکانت شما یا پستی بهخصوص دیدن کردهاند.
- Impression: تعداد دفعاتی که اکانت یا یک پست بهخصوص مورد بازدید قرار گرفته است. در این متریک، منحصربهفرد بودن اکانتها حائز اهمیت نیست.
- Clicks: واضح است که این متریک نشان میدهد چه تعداد کلیک روی اکانت یا محتوایی خاص صورت گرفته. مخصوصاً اگر افزایش ترافیک سایت جزو اهدافتان باشد، این شاخص اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد.
- Engagement: از لایک و بهاشتراکگذاری گرفته تا کامنت و دایرکتهایی که در پیامرسان داخلی پلتفرمها دریافت میکنید، همگی جزو Engagement محسوب میشوند.با سنجش این پارامتر، میتوانید بفهمید محتواها و بهطور کلی اکانتتان، چقدر در بین مخاطبان هدف محبوبیت دارد.
- عمکلرد هشتگها (Hashtag Performance): آن هشتگهایی که بیشتر از همه استفاده کردهاید کدامها بودند؟ کدامیک از آنها بیشتر از همه به برندتان مرتبط بودند؟ پاسخ به این سؤالها، در پیدا کردن هشتگهای مناسبتر جهت هدفگیری حرفهایتر مخاطبان هدف کمکحال خواهد بود.
در کنار اینها، KPIهای دیگری هم هستند که میتوانید با محاسبۀ آنها، دادهها و اطلاعات بیشتری برای پیشبرد بهینهتر اقدامات خود داشته باشید. KPIهایی مثل Brand Mentions و Follower Growth Rate.
۵. محتوای باکیفیت، ارزشمند و متمایز تولید کنید
اینجا لازم است یک نکتۀ مهم را بگوییم و بعد به شرح این مرحله بپردازیم؛ آن هم اینکه بازاریابی شبکههای اجتماعی دستدردست بازارایابی محتوایی جلو میرود. سادهتر بگوییم: بخش اعظمی از SMM را بازاریابی محتوایی یا همان Content Marketing خودمان تشکیل میدهد!
فرقی نمیکند کسبوکارتان در چه زمینهای است؛ به احتمال خیلی زیاد، همین حالا هم کلی رقیب در انواع پلتفرمهای شبکههای مجازی فعال هستند و برای اینکه دیده شوید، باید سراغ خلق محتواهایی بروید که بهمعنای واقعی کلمه، نگاهها را به خود خیره میکنند.

ریز جزئیاتی که خوب بودن یا نبودن یک محتوا را تعیین میکنند، توسط شبکۀ مقصدی که قرار است پست در آن منتشر شود تعیین میشوند؛ برای مثال، کاربران اینستاگرام، اغلب دنبال محتوایی هستند که در مدتزمانی کوتاه، اطلاعاتی را به آنها منتقل کند و خیلی دنبال عمق ماجر نمیگردند؛ همانطور که بالاتر هم گفتیم، این شبکۀ اجتماعی که محبوبترین پلتفرم بین ایرانیها است، بسیار سطحی است.
اما اگر قرار است در یوتیوب فعالیت کنید، دستتان باز است و میتوانید عمیقتر مسائل را کنکاش کنید.
مهمتر از هرچیزی، محتوا باید توانایی درگیر کردن و تعامل گرفتن از مخاطب را داشته باشد؛ وقتی تعامل جذب شود، الگوریتمهای پلتفرمها هم اکانت و محتوای شما در نتایج جستوجوی دیگران نشان میدهند.
یادتان باشد ماهیت و ذات شبکههای اجتماعی بر تعاملات دو طرفه استوار است؛ یعنی اگر مخاطبی زیر پست شما کامنت میگذارد، باید پاسخ او را بدهید و سعی کنید رابطهای مستحکم با او و بهطور کلی، همۀ دنبالکنندگان شکل دهید.
اینکه چه محتوایی درگیرکننده یا بهقول خارجیها Engaging محسوب میشود، کاملاً به خصوصیات مخاطب هدف وابسته است. مثلاً نسلهای جدیدتر و جوانترها، علاقۀ زیادی به ویدیوهای کوتاه دارند؛ در حالی که پدرها و مادرهای همان جوانان، مشکلی با محتوای طولانیتر ندارند و اتفاقاً شاید آنها را بیشتر بپسندند.
۶. تقویم محتوایی بسازید و به آن وفادار باشید
همینطوری یلخی نمیشود! باید برنامهریزی کنید و طی یک روال منظم محتوا منتشر کنید. قرار نیست امروز از خواب بیدار شوید و ببینید حال پست گذاشتن دارید و بعد تا ۱ ماه دیگر روی مود نباشید و هیچ فعالیتی نکنید؛ این راه به جایی نمیرسد.
برخی معتقدند تدوین تقویم محتوایی باید قبل از ساخت محتواها انجام بگیرد؛ برخی دیگر میگویند اول باید محتوای بهدردبخور در دسترس باشد و بعد براساس آن تقویم را تنظیم کرد؛ فرقی نمیکند! درهرصورت، باید یک روال مشخص تعیین و تداوم براساس آن را حفظ کنید.
یادآور میشویم که محتواها باید در زمانهایی منتشر شوند که اغلب مخاطبان هدف آنلاین هستند. حتماً این نکتۀ مهم را هنگام تنظیم تقویم لحاظ کنید.

ضمناً ابزارهایی وجود دارند که میتوانید با کمک آنها، پستهای از قبل آمادهشده را در زمانهایی که قبلاً تعیین کردهاید، بهصورت خودکار بارگذاری کنید و دغدغۀ وصل نشدن VPN، عدم دسترسی به اینترنت، پشت فرمان بودن و… را در زمان طلایی دقیقی که شناسایی کردهاید، نداشته باشید!
هرچند وقت یکبار باید محتوا منتشر کنید؟
اینجا هم پیچیدن نسخۀ یکسان برای همۀ اکانتها ممکن نیست! عده باور دارند تنها زمانی باید اقدام به انتشار پست کرد که اطلاعات بهدردبخوری را در قالب محتوایی باکیفیت گرد آوردهاید؛ ولی راستش را بخواهید، پیش رفتن با این رویکرد، همان عملکرد دیمی است که فایدهای ندارد.
ترجیحاً سعی کنید حداقل هفتهای ۲ یا ۳ پست برای انتشار داشته باشید. اجازه دهید روی اهمیت کیفیت بالا، ارزنده بودن و تمایز پستهایی که میسازید، دوباره تأکید کنیم.
بسته به ظرفیت حوزهای که در آن فعالیت میکنید، تعداد پستها در هفته میتواند بیشتر هم بشود. هر روالی را که انتخاب کردید، به آن وفادار بمانید و به الگوریتم نشان دهید که روی روالی از قبل مشخصشده پیش میروید.
۷. هرچندوقت یکبار استراتژی را بازبینی و بهینه کنید
دنیای اینترنت روزبهروز با تغییرات گوناگونی مواجه میشود که ناشی از پیشرفت تکنولوژی هستند؛ بهدنبال این تغییرات، شاید استراتژی نوشتهشده در ۶ ماه قبل، حالا دیگر کارایی گذشته را نداشته باشد و الزام به تغییر و بهینهسازی ایجاد شود.
پیشنهاد میکنیم هرچندوقت یکبار، همهچیز را زیر ذرهبین ببرید تا بفهمید اقداماتی که انجام دادهاید مفید فایده بودهاند یا نه! اگر پاسخ مثبت بود، پس استراتژی مشکلی ندارد و همچنان میتواند شما را در رسیدن به اهدافی که دارید یاری کند؛ ولی اگر پاسخ منفی بود،هیچ ابایی از بازبینی و اعمال تغییرات گسترده در آن نداشته باشید!
اینها ۷ مرحلهای بودند که گفتیم اگر آنها را بهترتیب انجام دهید، در نهایت نقشهای شفاف از مسیر موفقیت در بازاریابی شبکههای اجتماعی در اختیارتان قرار میگیرد.
در بخش بعد، چند مورد از پلتفرمهای شبکههای اجتماعی که برای کسبوکارهای ایرانی مناسب هستند را بررسی خواهیم کرد.
بررسی ۷ مورد از محبوبترین شبکههای اجتماعی حال حاضر و مدل محتوای مناسب هرکدام
مجموع پلتفرمهای شبکههای اجتماعی به دهها یا حتی صدها مورد میرسد؛ ولی خب همۀ آنها که قرار نیست به کار کسبوکار شما و بهرهوری از SMM بیایند! در این قسمت از مقاله، ۷ پلتفرمی که بین ایرانیها محبوبیت دارند و میتوانید برای کسبوکارتان در آنها اکانت بسازید را بررسی میکنیم؛ کندوکاوی موشکافانه همراه با جزئیات هر پلتفرم!
۱. اینستاگرام
قطعاً خودتان هم حدس زده بودید که اینستاگرام یکی از پلتفرمهایی است که قرار است به آن اشاره کنیم. آمار رسمی که نداریم؛ ولی تخمینها حکایت از این حقیقت دارند که علیرغم فیلترینگ، اینستاگرام میزبان بیشتر از ۴۵ میلیون کاربر ایرانی است! یعنی بیشتر از نصف جمعیت کشور از این پلتفرم استفاده میکنند.
همین حالا که در حال خواندن مقالۀ ما هستید، هزاران هزار کسبوکار بزرگوکوچک ایرانی در تلاشند تا حضوری مؤثرتر در این شبکۀ اجتماعی داشته باشند و درآمد خود از این کانال را بیشتر کنند.
باز هم تأکید میکنیم که اینستاگرام بسیار سطحی است و جای پرداختن به مسائل فنی و عمیق شدن نیست! کار این پلتفرم با تصاویر شروع شد؛ بنابراین، هرچقدر عکسها و ویدیوهایی که منتشر میکنید باکیفیتتر باشند، احتمال موفقیت هم بالاتر میرود.
روی گرفتن تعامل تمرکز کنید و یادتان باشد شما هم باید با مخاطبانی که دارید تعامل بگیرید.
بخش استوریهای این پلتفرم برای بیان داستان برند و پاسخ به سؤالات مخاطبان بسیار کارراهانداز است. اگر خلاقیت را چاشنی فعالیتهای خود کنید، میتوانید با برگزاری مسابقات، لایو گذاشتن، تشویق مخاطبان به خلق UGC و…، فعالیت اثربخشتری در این فضا داشته باشید.
۲. تلگرام
نزدیک به ۱۰ سال قبل، زمانی که تلگرام شروع به فعالیت کرد، با چیزی بیشتر از یک پیامرسان مثل کلی پیامرسان دیگر در بازار طرف نبودیم! اما پاول دورف، مؤسس تلگرام رویاهای بزرگی در سر داشت و توانست پلتفرم خود را به یکی از بهترینها تبدیل کند!
حالا تلگرام یک پیامرسان ایمن است که در عین حال، خصوصیات شبکههای اجتماعی را هم دارد. ضمناً، شاید برایتان جالب باشد که تلگرام بلاکچین اختصاصی خود با نام TON را هم راه انداخته که بهعقیدۀ صاحبنظران، میرود که جایگاه خود را بین برترین پروژههای بلاکچین در سالهای آتی مستحکم کند.
تعداد کاربران ایرانی تلگرام حتی از تعداد کاربران ایرانی اینستاگرام هم بیشتر است؛ تخمین زده میشود حوالی ۶۰ میلیون ایرانی روزانه از این پلتفرم استفاده کنند و به همین خاطر، با داشتن یک کانال در تلگرام، میتوانید اقدامات مؤثری در راستای SMM انجام دهید.
رباتهای تلگرام امکان اتوماسیون در سطحی بسیار بالا را فراهم میکنند. میتوانید مشتریان بالقوه را برای دریافت پاسخهایشان سراغ رباتی که برای این کار ساختهاید بفرستید و صرفهجویی قابلتوجهی در زمان نیروی انسانی کسبوکار خود بکنید.
اگر ماهیت کسبوکارتان اجازه میدهد، در کنار ساخت کانال، برای راهاندازی یک گروه چت هم برنامه برنامه بریزید. بسیاری از پروژههای بزرگ چنین کاری را میکنند تا جامعۀ مخاطبانشان راحتتر بتوانند با هم ارتباط داشته باشند و تبادلنظر کنند.
۳. لینکداین
لینکداین، از معدود شبکههای اجتماعی است که هنوز تنهاش به تنۀ فیلترینگ نخورده! ضمن اینکه کلی ایرانی هم در این پلتفرم حضوری فعالانه دارند و بستری مناسب برای بازاریابی شبکههای اجتماعی کسبوکارهای داخلی محسوب میشود.
برخلاف پلتفرمهایی مثل اینستاگرام که روی تصاویر پرزرقوبرق متمرکز هستند، لینکداین فضایی کاملاً حرفهای است! اینجا میتوانید با زبان تخصصی صحبت و محتواهای طولانی، عمیق و فنی منتشر کنید. طبیعتاً مخاطبانتان هم حرفهایها هستند. از برنامهنویسهای مبتدی و کاربلد گرفته تا مارکترها، دیزاینرها، مهندسها، پزشکان و….
لینکداین توانایی این که کسبوکارتان را در معرض دید افراد زیادی قرار دهد را ندارد! چون در مقایسه با باقی پلتفرمها، کلاً کاربران کمتری در این شبکۀ اجتماعی فعالیت میکنند؛ اما اگر در بین بازار هدفتان متخصصان دیده میشوند یا کسبوکاری B2B را اداره میکنید، شک نداشته باشید که این پلتفرم میتواند درهای زیادی را برایتان بگشاید.
۴. یوتیوب
چندسالی میشود که جامعۀ فارسیزبان، بهشکلی جدی شروع به فعالیت در یوتیوب کردهاند؛ بنابراین، اگر میخواهید روی فعالیت در این پلتفرم سرمایهگذاری کنید، خیالتان راحت که اگر در مسیر درست پیش بروید، به طیف گستردهای از هموطنان دسترسی خواهید داشت.
با فعالیت در یوتیوب و ساخت ویدیوهایی که به دفعات موردبازدید قرار میگیرند، میتوانید وضعیت سئو سایت خود را هم بهتر کنید و این یکی از مزایای جذاب یوتیوب به حساب میآید.
همانطور که خودتان میدانید، این پلتفرم مختص ویدیوها است و قاعدتاً شما هم باید در اکانت یوتیوب کسبوکارتان ویدیو بارگذاری کنید. موضوع ویدیوها میتواند هرچیزی باشد؛ بهشرطی که در عین جذاب بودن، به کسبوکارتان هم مرتبط شود. از آموزش نحوۀ عملکرد محصولات و خدمات گرفته تا رضایت مشتریان قبلی، مصاحبه با متخصصان حوزۀ فعالیت و نیروهای سازمان و….
چندی است که یوتیوب بخشی را با عنوان YouTube Shorts به پلتفرم افزوده که روزبهروز محبوبتر میشود. چیزی مثل استوریهای اینستاگرام که امکان آپلود ویدیوهای کوتاه را فراهم میکند.
۵. ایکس (توییتر سابق)
ایکس، توییتر یا ایگرگ! هرچه میخواهید اسمش را بگذارید. همان پلتفرمی که حالا در مالکیت ایلان ماسک است و تأثیری بیشتر از آنچه فکر میکنید روی تمام دنیا میگذارد! تعداد کاربران فعال ایکس با پلتفرمهایی مثل اینستاگرام و فیسبوک قابلمقایسه هم نیست! ولی همان تعداد کم، بهطرز عجیبی ترندهای جامعه (همین جامعۀ ایران خودمان) را جهت میدهند. همینقدر بگوییم که اغلب سردمداران لشگری و کشوری نهتنها ایران، بلکه تمام دنیا در توییتر حضوری فعال دارند.
توییتر هم میتواند فضایی مناسب برای فعالیتهای مرتبط با SMM باشد؛ منتهی باید یک نکتۀ خیلی مهم را بدانید! آن هم اینکه توییتر و کاربرانش شدیداً بیرحم هستند؛ یعنی کوچکترین گاف و اشتباهی، ممکن است تبعات سنگینی برای کسبوکار بهدنبال داشته باشد.
به همین خاطر، بسیاری از کسبوکارها عطای حضور در این فضا را به لقایش میبخشند و وقت و انرژی را روی باقی پلتفرمها میگذارند؛ اما آنهایی که زره آهنین تن میکنند و به دل خطر میتازند، اگر جان سالم به در ببرند، از مزایای بسیار معروف شدن در این پلتفرم بهرهمند خواهند شد.
این پلتفرم از تمام فرمتهای محتوایی پشتیبانی میکند؛ اما از قدیم، به پستهای در قالب متون کوتاه شهره بود! در نتیجه، خلاصهگویی و مفیدگویی در محتواهایی که میخواهید برای این پلتفرم تهیه کنید، یک اصل بسیار مهم محسوب میشود.
ضمناً، پیشنهاد میکنیم ابتدا کمی در این فضا گشتوگذار کنید تا سطح طنز مطلوب جامعۀ توییتر فارسی را بهخوبی متوجه شوید؛ بعد از آن، بذلهگویی و شوخطبعی را به پستهای خود بیفزایید. بذلهگویی و شوخطبعی موردپسند اغلب کاربران توییتری.
نکتۀ مهم: بهترین هم که باشید، عدهای در توییتر به شما و کارتان (حتی با الفاظ رکیک!) هیت میدهند! پس تلاشتان را روی جلب رضایت جامعۀ مخاطب متمرکز کنید و ترولهای اینترنتی را نادیده بگیرید.
۶. فیسبوک
فیسبوک یکی از قدیمیترین و اولین پلتفرمهای Social Media است که کاربران ایرانی اینترنت هم با آن خاطرات زیادی دارند؛ اگرچه این شبکه دیگر رونق گذشته را ندارد (بین ایرانیها)، اما همچنان بهعنوان یکی از پلتفرمهای اصلی محسوب میشود که کسبوکارهای بسیاری برای SMM سراغ آن میروند.
این پلتفرم هم برای افزایش آگاهی از برند و هم برای ساخت جامعهای از مخاطبین، بسیار کاربردی است. با وجود اینکه هموطنان ما عموماً سراغ اینستاگرام رفتند، فیسبوک همچنان بزرگترین پلتفرم در بین انواع شبکههای اجتماعی محسوب میشود و روزانه بیشتر از ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون کاربر فعال دارد. عددی که واقعاً حیرتانگیز است!
امکان انتشار محتواهای طولانی در این پلتفرم وجود دارد؛ اتفاقاً کاربرانی که پای ثابت فیسبوک هستند، از محتواها و پستهای عمیق، استقبال خوبی به عمل میآورند.
قابلیتهای دیگر این شبکه مثل امکان ساخت گروه، برگزاری ویدیوهای لایو، اجرای مسابقات و…، باعث شدهاند این پلتفرم به بستری ایدئال برای فعالیتهای مرتبط با بازاریابی شبکههای اجتماعی بدل شود.
در اینجا هم مثل انواع دیگر پلتفرمها که تا این لحظه بررسی کردیم، تعامل گرفتن از کاربر اهمیت بالایی دارد. لزوماً باید پاسخ کامنتها و پیامهای مخاطبان خود را در سریعترین زمان ممکن بدهید و دنبال این باشید که با آنها روابط مستحکم و عمیق بسازید. هرچقدر در این زمینه بهتر عمل کنید، جامعۀ بزرگتری از مشتریان وفادار خواهید داشت؛ افرادی که بیمنت در نقش سفیر برند ظاهر میشوند و محصولات و خدمات کسبوکارتان را به اطرافیانشان معرفی میکنند.
۷. پینترست
جالب است که برخی تخمینها و دادهها میگویند پینترست بین ایرانیها حتی از اینستاگرام هم محبوبتر است! درستی این گزاره جای بحث دارد؛ ولی بههرحال، نمیتوان منکر علاقۀ زیاد هموطنان به این پلتفرم تصویرمحور شد.
فرمت اصلی محتوا در این پلتفرم، تصاویر باکیفیت هستند. از مناظر طبیعت گرفته تا اینفوگرافیکهای ارزنده و آموزنده. در نتیجه، اگر قرار است برای پروموت کسبوکارتان در شبکههای اجتماعی، پینترست را هم در استراتژی خود لحاظ کنید، به فکر عکاس و طراح گرافیکی حرفهای باشید تا خیالتان از بابت تصاویر باکیفیت راحت شود!
میتوانید با استفاده از اینفوگرافیکها، مراحل قدمبهقدم مرتبط با زمینۀ کاری خودتان را در اختیار کاربران قرار دهید و اینطوری، آگاهی از برند را بین کاربران این پلتفرم بالا ببرید.
ضمناً، این پلتفرم هم مثل تمام مواردی که تا اینجا زیر ذرهبین بردیم، قابلیتهای مربوط به تجزیهوتحلیل عملکرد را ارائه میکند تا دید بهتری از تمام اتفاقاتی که در اکانتتان میافتد داشته باشید
نکتۀ پایانی و البته بسیار مهم: اغلب این شبکههای اجتماعی، امکانات خاصی را برای کسبوکارها فراهم میکنند؛ ولی ما در ایران نمیتوانیم از این امکانات بهرهمند شویم و مجبوریم از روشهای جانبی برای تأمین منافع خود پیش برویم.
پیشبرد درست و بینقص امور در بازاریابی شبکههای اجتماعی، بدون ابزار مناسب، عملاً ممکن نیست! در بخش بعد، تعدادی از این ابزارها را خیلی کوتاه و گذرا بررسی میکنیم.
نگاهی به بهترین و مناسبترین ابزارها برای اجرای بهینۀ SMM
ابزارهایی کمکی برای بازاریابی شبکههای اجتماعی را میتوان در دستهبندیهای متنوعی قرار داد. شاید مهمترین دستهبندی متعلق به ابزارهایی باشد که در رابطه با زمانبندی انتشار محتواها مفید فایده هستند. بالاتر هم اشارۀ مختصری به این دستهبندی داشتیم.
پلتفرمهایی وجود دارند که میتوانید با کمک آنها، انتشار محتوا در انواع شبکههای اجتماعی را زمانبندی کنید. بهدنبال انجام چنین کاری، کلی در زمان صرفهجویی خواهد شد. از جملۀ معروفترین ابزارهایی که در زمینه کارآمد هستند، میتوان به Hootsuite و Buffer اشاره کرد.
ضمناً، برخی ابزارها بهدرد تدوین تقویم محتوایی میخورند؛ مثل Asana و Trello.
سپس، دستهبندی ابزارهای سوشال لیسنینگ و ابزارهای تجزیهوتحلیل را داریم. با کمک ابزارهای سوشال لیسنینگ، هربار که نامی از برند شما در شبکههای اجتماعی برده میشود، خبردار خواهید شد. Brandwatch و Mention دو ابزاری هستند که چنین سرویسی ار ارائه میکنند.
ابزارهای تجزیهوتحلیل هم که تکلیفشان مشخص است. اگرچه اغلب پلتفرمها دادههایی در اختیار کاربر قرار میدهند، ولی استفاده از ابزارهای تکمیلی به دو دلیل ضرورت دارد:
- اطلاعات و دادههای بسیار کاملتری در اختیار صاحب اکانت کسبوکار قرار میدهند؛
- امکان تجزیهوتحلیل صفحات رقبا را هم فراهم میکنند.
کلی ابزار آنالیز وجود دارند که Sprout Social و Semrush دو مورد از آنها هستند.
علاوهبر اینها، دستهبندی ابزارهای خلق محتوا هم کماهمیت نیست! برای اینکه بتوانید محتوای مناسب هر پلتفرم را بهبهترین شکل ممکن بسازید، باید ابزارهای مناسب را در اختیار داشته باشید. مثلاً Canva برای ساخت تصاویر ثابت گزینۀ خوبی محسوب میشود و Kinemaster اجازۀ ساخت ویدیوهای خلاقانه را به شما میدهد.
ابزارهای دیگری هم وجود دارند که رسیدگی به امور مختلف در بازاریابی شبکههای اجتماعی را راحتتر میکنند؛ مثلاً اگر قصد براگزاری مسابقه و جایزه دادن دارید، پیشنهاد میکنیم سراغ Rafflecopter بروید.
این هم از ابزارها که خیلی کلی و مختصر به آنها پرداختیم. برویم سراغ جمعبندی.
عدم بهره بردن از پتانسیل شبکههای اجتماعی یک اشتباه محض است!
همانطور که گفتیم و خودتان هم میدانید، شبکههای اجتماعی به بخشی جداناپذیر از زندگی امروز بشر تبدیل شدهاند. وقتی مخاطبان هدفتان وقت زیادی را در انواع گوناگون این پلتفرمها میگذارنند، چه بهانهای وجود دارد که کسبوکارتان حضوری فعال در آنها نداشته باشد؟
در این مقاله، سعی کردیم با نگاهی موشکافانه، بررسی مفصلی روی تمام جنبههای بازاریابی شبکههای اجتماعی داشته باشیم. امیدواریم توانسته باشیم تمام اطلاعات لازم را بهشکلی ساده و قابلفهم منتقل کنیم.
اگر اینطور نبوده و همچنان سؤالی ذهنتان را درگیر کرده است، حتماً کامنت بگذارد تا گپوگفتی با هم داشته باشیم.